ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۷۹ مطلب با موضوع «نام آوران» ثبت شده است

دیاکو

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

دولت ماد یکی از سه تیره آریایی ( ماد، پارس و پارت ) فلات ایران است در سال ۱۳۳۲ پیش از تاریخ خورشیدی بود . مردم ایران او را به پادشاهی برگزیدند. شاهنشاه دیاکو همدان ( هگمتانه‌ ) را به پایتختی خود برگزید و در آن بر روی تپه‌ای، هفت دژ تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ ویژه‌ای در آورد.دیاکو ۵۳ سال بر ایران فرمانروایی کرد او توانست اتحادی تاریخی بین تیره های مختلف نژاد آریایی ایجاد نماید .
دیاکو قاضی یک روستا بود که به خاطر دادگری‌اش در سال ۷۰۱ پیش از میلاد از سوی ۷ طایفه ماد به عنوان رهبر برگزیده شد و توانست این ۷ طایفه قوم ماد را با هم متحد کند. او پس از ۷ سال رهبری در میان این ۷ طایفه، از سوی مادها به عنوان پادشاه برگزیده شد و تا سال ۶۵۶ پیش از میلاد مسیح بر همه طایفه‌های ماد فرمانروایی کرد. دیاکو کاخی هفت‌طبقه و تودرتو ساخت که هر طبقه با رنگی دیگر تزئین شده بود و در پیرامون آن شهر همگتانه (همدان) را به عنوان پایتخت خود بنیاد کرد. او ۵۳ سال پادشاهی کرد.

ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو فرزند فرورتیش تنها در کتاب تاریخ هرودوت آمده‌است. هرودوتمی‌نویسد که دیاکو در کاخ خود می‌ماند و تماس مستقیمی با مردم بیرون نداشت و تماسش از طریق فرستادن و دریافت پیام به بیرون بود و گروهی را به عنوان آگاهی‌رسان‌های مخفی زیر فرماندهی خود داشت.

  • سوشیانت

گذری بر شخصیت مانی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۴۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

مانی فراتر از اسطوره گرایی

۱- مانی در چه پایه ای از استدلال منطقی قرار میگیرد؟ شرق شناس آلمانی هانس هاینریش شیدر که تمام وقت خود را در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ صرف تحقیق در مانویت کرده است در اثر خود کیفیت های ابتدایی نظام مانوی بر این سؤال تأکید کرده و بنظر او جواب این سوال کلید راهنمایی برای شناسایی شخصیت مانی و مانویت است .
قبلاً باید خاطرنشان ساخت که کوشش برای روشن ساختن شخصیت و کارهای یک بنیانگذاردین از طریق پاسخ به این پرسش که او در چه پایه ای از استدلال قرار میگیرد ، یک برداشت و روش کاملاً انفرادی است.
اما اگر مطلب را در همینجا رها نکنیم و سعی کنیم بیشتر به آن نزدیک شویم مسلماً اولین سؤال ما نیز همین خواهد بود که آیا مانی در جهتی که بتوان آن را استدلال منطقی نامید گام برداشت؟ آیا ‹‹ منطق ›› عامل مسلط در آیا ‹‹ عقل ›› ، ناظر بر شکل گیری مکتب مانوی بود؟ ظاهراً به نظر میرسد که چنین بوده است . به خاطر داریم که آگوستین بنا بر گفته خودش مجذوب مانویت شد زیرا آنها قادر بودند هر پدیده ای را که میتوانست در دنیا وجود داشته باشد ، توجیه منطقی کنند و نیز به خاطر داریم که انتقاد مانویت از مسیحیت این بود که مسیحی پیش از آنکه عقل خود را به کار اندازد باید اول خود را وادار به ایمان آوردن سازد . ( رک ص ۱۶۳ همین کتاب ) بدون تردید آنها همه به یک ستمگیری علمی ، اگر نگوییم منطقی ، دلالت میکند .

  • سوشیانت

پیامبر نقاش

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

مانى ؟
مانى یا مانس از پدر و مادرى ایرانى در بابل به سال ۲۱۵ میلادى متولد شد. پدر و مادر او با خاندان اشکانى خویشاوندى داشتند. نام پدر مانى فَتَکْ بود و نام مادرش نُوشیتْ یا پُوسیتْ یا مریم و از خانواده کمسرکان بود. مانى بى شک ایرانى بوده است . ولادت او در بابل دلیل بیگانه بودن او نیست ، زیرا که در آن روزگار منطقه بابل و پیرامون آن جزء شاهنشاهى ساسانى بود. برخى تصور کرده اند که نام مانى سریانى است ، ولى این قطعى نیست . احتمال دارد که مانگ به معنى ماه باشد؛ زیرا در لهجه ایرانى سنگسرى به ماه مانگ گفته مى شود.
تصویر خیالى موجود از مانى با هلالى احاطه شده که قرینه اى بر صحت این ادعا است . هر چند آثار مانى به زبان سریانى نوشته شده ، ولى او ایرانى است . باید دانست که زبان سریانى تا حدى جنبه زبان علمى در ایران باستان داشته است .
دین مانى یکى از شاخه هاى دین زرتشت بود و عقیده به دوگرائى مسلما از دین زرتشت اقتباس شده بود، ولى از گنوز یا عرفان ترسائى هم تاءثیر پذیرفته بود. مبلغان دین مانى هر جا مى رفتند، دین مانى را با مقتضیات محلى تطبیق مى دادند؛ در شرق خود را زرتشتى و در غرب ترسائى معرفى مى کردند. به این دلیل در جهان غرب مانى به عنوان یکى از بدعت گذاران مسیحى معرفى شده است .

  • سوشیانت

مانی و مانویان

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

مانی

 

۱-۱- مانی‌ ، یک‌ روحانی‌ زرتشتی‌ بود که‌ مدعی‌ وحی‌ شد و مذهبی‌ التقاطی‌ پدید آورد. او آراء ادیان‌ زرتشت‌ و بودا و مسیحیت‌ و عرفان‌ سویی‌ را در هم‌ آمیخت‌. وی‌ وجود شر را با نظریه‌ دوئالیسم‌ خود توجیه‌ کرد. به‌ نظر او، نور همانا خداست‌ و شیطان‌ از شر برخاسته‌ است‌ و ماده‌، اساس‌ شر است‌ و خواهش های‌ نفسانی‌، شرّند. مانی‌ شعوت‌ و ریاضیت‌ و تجرد از رواج‌ نکردن‌) و رزوه‌ گرفتن‌ را توصیه‌ می‌نمود.

مانی‌ و بهرام‌
۱-۲- نیمه‌ی‌ دوم‌ سده‌ی‌ دوم‌ و نیمه‌ اول‌ سده‌ی‌ سوم‌ میلادی‌ در تاریخ‌ ایران‌ دوره‌ای‌ است‌، که‌ دولت‌ اشکانی‌ رو به‌ سقوط‌ داشت‌ و دولت‌ ساسانی‌ پایه‌های‌ حکومت‌ خود را استوار می‌ساخت‌. در این‌ دوره‌ مانی‌زاده‌ شده‌ و دین‌ جدیدی‌ را پایه‌گذاری‌ کرد.

  • سوشیانت

قیام مزدک

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

تیسفون ، شهر بیکرانه ، مکعب ها و چهارگوش هائى از سنگ و گل تا بى نهایت ، میلیونها آبراهه ، کوى ها و کوچه هاى بیشمارش تا دل شب کشیده شده بود. شهر کاخ ‌ها و آتشکده ها…
انبوه مردم ، به دور مکعب سیاهى گرد آمده اند که آتشکده اى بسیار بزرگ و بى در و پنجره است . همه نگاهها به آن سو است . سپس مردم تکانى مى خورند و پس مى روند…
آى مزدک … آى !… آى !
آوایى که در یک زمان از هزاران سینه بیرون مى آید… مردى سرخپوش پدیدار مى شود؛ چشمان درشت کبودش با حالتى هوشمندانه و زیرکانه انبوه مردم را در مى نوردد. مزدکخطاب به انبوه جمعیت مى گوید:
این اهریمنان ناپاک را دروغ و کینه و ویرانى زنده مى کند. اما از این ها نیز بدتر، زردوستى و خواسته اندوزى است . همان گونه که الگ آسیابان پر از گندم و خس و خاشاک است که سرانجام از هم جدا خواهند شد، جهان امروز نیز آمیزه اى از روشنائى و تیرگى ، خوبى و بدى است …
مزدک در این هنگام با دست اشاره به مرده اى در میدان مى کند:
نان این مرد را که خورده ؟ زنى را که آفریدگار براى او فرستاده بود، چه کسى از او گرفته ؟
مزدک در جمع موبدان و دبیران و اسپهبدان فریاد زد:
… آئین ما به ما مى آموزد که هر چه هست ، از سه گوهر است که مزدا به مردم ارزانى داشته ؛ این سه گوهر جاودان آتش ، آب و خاک است . خداوندگار، در آفرینش گیتى ، این سه گوهر را پخش نکرد تا از آن به یکى اندک ، و به دیگرى بیشتر دهد؛ میوه هاى برآمده از این سه گوهر را نیز به همگان داد. شادى زیستن را به برابرى به همه داد. نظم مزدا این است . هر چه جز این ، آشفتگى و تیرگى است .

  • سوشیانت

ذوالفقارخان

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۴۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

ذوالفقارخان از سرداران معروف دورهٔ سلطنت فتحعلی شاه قاجار و مردی بسیار شجاع و متهور بود که خدمات نمایانی انجام داد. این سردار به غلط به دامغانی معروف شده است و باید آن را سرداری سنگسری گفت زیرا طالب آباد سنگسر مولد و منشاء او می‌باشد.

در سال ۱۲۲۰ ه.ق. که اردوی عباس میرزا نائب السلطنه شوشی را در محاصره داشت، ابراهیم خان والی قره باغ برای بار دوم از سیسانوف سردار روسی برای خود استمداد کرد و او دوباره افسری را با عده‌ای به یاری او روانه نمود. فتحعلی شاه ذوالفقارخان و حسینقلی خان دولو را با عده‌ای سوار و چند عراده توپ برای امداد لشکر نائب السلطنه فرستاد و آنان شش روز مشغول به جنگ گردیدند و در این قسمت پیشرفت با لشکر ایران بود.

چون دنبالهٔ مخالفت خوانین و بزرگان خراسان با محمد ولی میرزا والی خراسان از سال ۱۲۲۸ تا ۱۲۲۹ ه.ق. همینطور ادامه داشت و دست از ضدیت و دشمنی بر نمی‌داشتند، دولت در سال ۱۲۲۹ ه.ق. اسماعیل خان را به سرداری (فرماندهی لشکر) خراسان تعیین و دو برادر او ذوالفقارخان و مطلب خان را به همراه او برای تنبیه خوانین خراسان مأمور نمود و این سه برادر به سمت خراسان روانه شدند.

در سال ۱۲۳۱ ه.ق. ذوالفقارخان به اتفاق برادر خود مطلب خان و فرج الله خان افشار نسقچی باشی به دفع محمد رحیم خان خوارزمی که با سی هزار نفر به حدود گرگان آمده بود مأمور شدند. در جنگ سختی که میان سرداران ایران و خان خوارزم در نزدیکی‌های فندرسک روی داد، محمد رحیم خان شکست خورده و به سمت خیوه فرار کرد و غنایم بسیاری نصیب لشکر ایران گردید.

در سال ۱۲۳۲ ه.ق. فتح خان وزیر شاه محمود پس از دستگیری و خلع فیروزالدین میرزا از حکومت هرات و فرستادن او به قندهار کهندل خان برادر خود را برای پس گرفتن غوریان گسیل داشت و بعد خود در سال ۱۲۳۳ ه.ق. با سی هزار سوار مرکب از طوائف افغان و هزاره برای گرفتن و بلکه به خیال خود تسخیر خراسان و ایران از هرات حرکت کرد. در جنگی که در کوسویه بین او و لشکر ایران روی داد فتح خان گلوله خورد و اردوی او به کلی منهدم و پراکنده شد. در این لشکر کشی یکی از سرداران لشکر حسینعلی میرزا شجاع السلطنه والی خراسان ذوالفقارخان و برادرش مطلب خان بود و در این جنگ است که سردار ذوالفقارخان جلادت و شجاعت زیادی از خود بروز داده است.

آر.جی.واتسون انگلیسی در کتاب تاریخ قاجاریه تألیف خود راجع به جلادت و شجاعت ذوالفقارخان چنین می‌گوید: «در این جنگ صاحب منصب فوج سمنان ذوالفقارخان مشاهده کرد که در اثر زیادی عدهٔ دشمن سربازان سمنانی دارند فرار اختیار می‌کنند، از اسب خود پیاده شده و اسب را عمداً پی کرد و به سربازان خطاب کرده گفت: «چگونه مرا گذاشته فرار می کنید؟». آنها سر غیرت آمده ایستادگی نمودند تا فتح کردند».

 

منبع:

  • بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری(جلد ۱). چاپ اوّل، تهران: زوار، ۱۳۵۷
  • سوشیانت

مانی پیامبر

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۱۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

مانی پیامبر، در سال ۲۱۶م در نزدیکی تیسفون به دنیا آمد و پیام‌آور آیین مانی بود.او از سوی برادران شاپور یکم حمایت شد و شاپور به او اجازه تبلیغ دینش را داد. اما مورد خشم موبدان زردشتی دربار ساسانی قرار گرفت و در نهایت در زمان بهرام دوم کشته شد.مانی، از پدر و مادر ایرانی منسوب به اشراف اشکانی در نزدیکی بابل در میان دورود (میان‌رودان) (عراق کنونی) که در آن زمان بخشی از امپراتوری پارس بود، در (۲۷۶ - ۲۱۰) پس از میلاد مسیح، زاده شد. او واعظ مذهبی و بنیان گذار آیینی شد که زمانی دراز در سرزمین‌هایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی داشت ولی بیش از ششصد سال است که منسوخ شده‌است.مانی رتبه شماره ۸۳ در لیست موثرترین اشخاص تاریخ، رده بندی شده توسط مایکل اچ هارت را دارد.

نوشته‌های مانی

بخش نخستین یکی از نوشته های مانی :

 "دین من وزید که آباریگان(از دیگر) دین پیشینیان باد ده چیز فرای و بهتر است "

  • سوشیانت

جمشید افنخار ایرانیان

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۱۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

جمشید

جمشید یکی از پادشاهان اسطوره‌ای ایرانی‌است و قدمتی بس کهن دارد. نام او در اوستا و متون پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمده‌است. در اسطوره‌های ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شده‌است. در شاهنامه، جمشید، فرزند طهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام به خاطر خودبینی و غرور فرّه ایزدی را از دست می‌دهد و به دست ضحاک کشته می‌شود.

جمشید در اوستا

جمشید در اوستا پسر ویونگهنت (ویونگهان) است.نام او در اوستا به گونه ی ییمَ آمده است.واژه ی جمشید از دو بهره ساخته شده است، جم و شید ، جم دراوستایی برابر با همزاد و شید برابر با خورشید به کار برده می شود.

در فرهنگ واژه های اوستا در پی نام جمشید چنین آمده است :

جمشید : دوران تابندگی و درخشش زندگی آریاییان. زمان جمشید زمانی بود که در آن مردمان به زدن خشت و ساختن ایوان و گرمابه و شهر، جام ها و آوند های سفالین، رشتن و بافتن ابریشم و کتان و پنبه، بر آوردن گوهر ها از دل سنگ، ساختن کشتی و بو و عطر و می و ......دست یافتند. و چون خوش گذرانی در آن دوران به نهایت رسید با ستم بابلییان (ضحاک) روزگار خوش آریاییان در نوردیده گشت و جمشید یا کشور آریایی به دست برادرش به دو نیمه شد و ضحاکیان (بابلیان) هزار سال بر ایران زمین با ستم و سوختن و کشتن فرمانروایی کردند.

  • سوشیانت

بهرام گور

سوشیانت | جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

بهرام که گور می گرفتی همه عمر      دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

بهرام گور

بهرام پنجم یا وهرام پنجم یا بهرامِ گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادی پادشاه ساسانی بود. وی بجای پدر، یزدگرد یکم، بر تخت نشست.

بر تخت نشستن

یزدگرد یکم سه پسر بجا گذاشت، شاهپور و بهرام و نرسی. شاهپور را پدر، به پادشاهی قسمتی از ارمنستان که به ایران تعلق یافته بود، نصب کرد.

بهرام را از کودکی، برای تربیت، به نزد نعمان دوم، که یکی از پادشاهان ملوک لخمی بود، فرستاده بود. بهرام در حیره (عراق امروزی) و در قصر خورنق و تخت سرپرستی منذر پسر و جانشین نعمان، بزرگ شده بود.

نرسی پسر سوم یزدگرد، مادرش یهودی بود. او در زمان فوت پدر هنوز صغیر بود.

پس از مرگ یزدگرد، اعیان و روحانیون خواستند از فرصت استفاده کنند و قدرت خویش را استوار نمایند. شاپور پسر بزرگ وی را که شاه ارمنستان و جانشین پدر بود، کشتند و خسرو نامی را که خویشی نزدیکی هم با شاه نداشت، بر تخت نشاندند.

  • سوشیانت

محاکمه خسرو پرویز

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

محاکمه و دفاعیات خسرو پرویز

در کتب ایرانی و عربی در مورد بازپرسی و محاکمهٔ انقلابی خسرو پرویز (در سال ۶۲۸ میلادی) به تفصیل سخن رفته‌است. اصل نامه به زبان پهلوی در دست نیست، ولی اقتباس‌هایی از ترجمهٔ عربی آن در کتاب‌های عربی و فارسی نقل شده‌است. مفصل‌ترین تحریر این نامه در شاهنامه، تاریخ طبری و تاریخ بلعمی آمده‌است. در شاهنامه، شیرویه پسر خسروپرویز، هفت اتهام بر پدر وارد کرده‌است. در تاریخ طبری، هشت اتهام ذکر شده‌است، ولی در تاریخ بلعمی، تعداد اتهامات به نه می‌رسد. از گفتهٔ فردوسی بر می‌آید که خسروپرویز این سخنان را به صورت پیام شفاهی بیان داشته و بعد آنرا بصورت مکتوب درآورده‌اند. علاوه بر پاسخ به اتهامات مطرح شده، نامهٔ خسروپرویز متضمن نصایحی به فرزند خود دربارهٔ چگونگی امور کشور است و باید آنها را از نوع اندرزهای سیاسی به شمار آورد.

صورت استنطاق را بزرگ دبیران دربار، به خسرو داد و پاسخ مفصلی از جانب او، به شیرویه آورد. جواب‌های شاه مخلوع، گرچه غرور‌آمیز بود ولی با مهارت از خود دفاع کرده، پسر را مورد ملامت قرار داده‌بود که خیانت کرده و حتی از معنی سؤال‌های خود نیز آگاه نیست. در این که چنین مکاتبه‌ای صورت گرفته باشد، جای تردید است. نلدکه اعتقاد دارد که این محاکمه و گفتگو، چندی بعد از قتل خسرو، توسط یکی از رجالی که کاملاً در قضایا وارد بوده، و می‌خواسته از خسرو دفاع کند، نوشته شده‌است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ