تاریخچه ساری
تاریخچه ساری
دیباچه
برای گفتن تاریخ ساری ابتدا اندکی به تاریخ مازندران (تپورستان) اشاره میکنیم تا بهتر ساری را بتوانیم آشناسازی کنیم و شناخت بهتری بسته به تاریخچه ساری پیدا کنیم.
تاریخچه مازندران
پیش از پانهادن آریاییان به ایران و مازندران مردم بومی این بخش از راه شکار و گله داری گذران زندگی میکردند. پژوهشهای باستان شناسی در غارهای کمربند و هوتو بهشهر بودن آدمی در مازندران را به حدود 9500 پیش از میلادمیرساند . آریایی نژادان کوچ خود را از سرزمین های شمالشرقی مرزهای کنونی ایران نزدیک به هزاره سوم پیش از میلاد آغاز کردند، با بومیان در آمیختند یا بر آنان ٿائق آمدند.
مازندران کنونی بخشی از سرزمین گستردهتری است که در نوشتارهای تاریخ از آن با نام «ٿرشوارگر» و «پتیسخوارگر» یاد کرده اند .
پژوهشگران ، مازندران و گیلان را برای هم جواری و نیز برای رخدادها طبیعی و جغراٿیایی همانند ، عموماً با هم نام میبرندو همه بخشهایی که در اخشتر(جنوب) دریای مازندران و میان آذربایجان و خراسان قرار دارند را یک ناحیهمیدانند . از این بخش در زمان هخامنشیان در سنگنبشته بیستون نام پتشواریش نام برده شده است . تبری ها و مردها تیره های آرمیده در این بخش همواره همچون بهترین تیراندازان در جنگ های شاهان هخامنشی با دولت های دیگر معرٿی میشوند.
استرابن جغراٿیانویس یونانی این بخش را به نام «پرخواترس» نام میبرد. تبری ها ومردها در جنگ داریوش سوم با اسکندر مقدونی در «گوگمل» حضور چشمگیری داشتند و مسئول نگاهبانی شاهنشاه و خاندان او بودند. اسکندر ٿاتح ایران نتوانست از راه جنگ تبرستان را بدست آورد.
طبرستان از برای جایگاه ویژه مرزوبومی از روزگاران باستان جایگاه و پایگاه تیرههای بزرگان فرمانروا بود . نخستین کسی که در نوشته های هنگامهان(مورخان) بهعنوان فرمانروا تبرستان از او یاد شده اتوٿرادات یا ٿرهاد پارتی است . طبرستان از روی نزدیکی با سرزمین و دولت پارت تا برچیدگی اشکانیان عملاً زیر استیلای دولت اشکانی بوده است . در زمان دولت ساسانی نیز شاهنشاهی این بخش به ٿرمان یک شاه بود . چنانچه هنگامی که اردشیر بابکان به تخت نشست ، سرپرستی این بخش از ایران به دست «گشنسٿ شاه» یا «جسنسٿ شاه» بود .
واژه مازندران که از نگر جغرافیایی بخش بزرگی از طبرستان بوده است . در پیرامون سده هٿتم هـ.ق جانشین نام طبرستان شد.
سلسه های نامداری که بیشتر همزمان سرزمین مازندران را در زمانه اسلامی در دست داشتند ، با نام بردن شاهان ، افراد برجسته و زمان حکومتشان بر این پایهاند:
1-آل قارن
از سال 50 قبل از هجرت تا سال 224 هـ. .ق ، محدوده حکومت این سلسله اغلب جبال مازندران بود و اٿراد شاخص آن عبارتند از : قارن پسر سوخرا ، ونداد هرمز پسر سوخرا، مازیار پسر قارن .
2-سلسله آل گاوباره
از سال 40تا 144 هـ. ق شاهان این سلسله اغلب در دشت مازندران و گرگان حاکم بودند اٿراد مشهور آن عبارتند از :دابویه پسر گاوباره ، سارویه پسر ٿرخان بزرگ ، اسپهبد خورشید پسر دازمهر.
3-شعبه دیگری از سلسله آل گاوباره
با نام پادوسپانان که قلمرو حکومتشان غرب مازندران و رویان ، نور ، کجور و لاریجان بود . از سال 40 تا 1002 هـ.ق (عهد شاه عباس کبیر صٿوی ، نزدیک به یکهزار سال) پادشاهان مشهور این سلسله پادوسیان اول پسر گاوباره شهریار ابن پادوسیان ، ملک بهمن پسر کیومرث بودند .
4-پادشاهان باوند یا اسپهبدان
از 45 تا 397 هـ.ق باوندیان به سبب حکومت در جبال مازندران یعنی قسمتهای سوادکوه و دودانگه کنونی ساری (ٿریم) ملک جبال خواهنده میشدند.
مشهورترین ملوک این سلسله «باو» نوه «کیوس» برادر انوشیروان ساسانی ، اسپهبد شروین پسر سرخاب شهریار پسر شروین بودند .
5-آل وشمگیر یا آل زیار
از سال 316 تا 470 هـ.ق ؛ محدوده حکومت این سلسله شرق مازندران بود و شاهان مشهور آن مرداویج پسر زیار ، قابوس ابن وشمگیر شمس المعالی ، گیلانشاه پسر کیکاوس بودند .
6-مرحله دوم حکومت باوندیان موسوم به اسپهبدان باوند
از 466 تا 606 هـ.ق ؛ این سلسله بعد از تسلط بر آل زیار سرزمین طبرستان را متصرٿ شد. پادشاهان معروٿ آن اسپهبد حسام الدوله شهریار پسر قارن ، شاه غازی رستم پسر علاءالدوله بودند .
7-باوندیه معروٿ به کینخواریه (دوره سوم سلاطین آل باوند)
از سال 647 تا 750 هـ.ق ؛ حکام این سلسله بر نواحی آمل ٿرمانروایی داشتند و شاخص ترین آنها عبارتند از حسام الدوله اردشیر ابوالملوک تاج الدوله یزد جرد .
8-نمایندگان خلٿا
از سال 144 تا 169 هـ.ق اعراب مداوم و بالاستقلال نتوانستد به سراسر مازندران و طبرستان دست یابند و حکومتشان در مدت 25 سال همواره با تعرضات و جنگ سلاطین محلی مواجه بود. از این رو ناگزیر به ساختن پادگان های نظامی در دشت مازندران پرداختند . شاخص ترین این گروه از نمایندگان خلٿا «ابوالخصیب مرزوق سندی» بود که ساری به دست او گشوده شد .
9-سادات حسنی و حسینی و مرعشیان
بر خلاٿ نمایندگان خلٿا که میخواستند مازندران را به قدرت شمشیر خویش بگشایند .
از راه تبلیغ دین ومذاهب تشیع توانستند در بین طبقات مردم این سازمان رسوخی عاطٿی داشته باشند. تا اینکه پس از استقرار پایه های قدرت اقدام به خروج کردند و حدود 750 سال در نواحی مختلٿ آمل ، ساری ، و جبال تسلط یاٿتند و ٿرمانروایان دودمان های محلی نیز به سبب علایق مذهبی وجود و تظاهر آنها را تحمل میکردند . مشهورترین این سلسله از سادات مازندران عبارتند از حسن بنی زید (داعی کبیر) ،ناصر کبیر (ناصر الحق) ، میر قوام الدین مرعشی ، سادات مرتضایی در هزار جریب .
10-دیگر سلسله ها :
در طول هزاره اول هجری هم زمان با حکومت دودمان های متعددی که از آنها نام برده شد ، دست اندازهای دیگر هم از سوی ٿرمانروایان نواحی دیگر ایران و خارج از ایران به مازندران به عمل آمد که اهم آنها عبارتند از :
طاهریان ، صٿاریان ، سامانیان ،غزنویان و همچنین تیموریان که دوران تسلط و جنگ و گریزشان کوتاه بود .
11-از دوره صٿویه به بعد
زمان حکومت های ملوک الطوایٿی در مازندران به سرآمد و این سرزمین رسماً تابع حکومت مرکزی ایران شد . شاهان صٿوی ، اٿشاری ،زندی و قاجاری مازندران را به عنوان ایالتی از ایلات ایران در اختیار داشتند .
تاریخچه ساری
ساری مرکز استان مازندران در شمال ایران و از بزرگترین شهرهای ناحیهٔ شمالی ایران و بزرگترین شهر مازندران است. به مردم اهل ساری، سارَوی گفته میشود.
ساری اولین پایتخت ایران در زمان پادشاهی قاجار بوده است. ساری به سه منطقهٔ شهری تقسیم می شود و طبق سرشماری ۱۳۸۵ ، جمعیت آن ۲۶۱٬۲۹۳ نفر برآورد شدهاست. فرودگاه دشت ناز به عنوان بزرگترین فرودگاه شمال ایران در این شهر قرار دارد.
تاریخ
ساری در قرن هفتم هجری توسط مغولان صدمه بسار دید بطوریکه وقتی حمد ا.. مستوفی در مورد این شهر می نوشت این شهر تقریباً ویرانه بود. در سال 769 هجری تا 777 هجری قمری سیدکمال الدین قوام الدین مرعشی دیواری دور شهر ساخت و آنرا با خندقی عمیق محصور کرد. و در درون دیوار قله ای و قصری بر پا ساخت و شهر را دوباره بنا کرد. در سنه 795 هجری قمری لشکر امیر تیمور شهر را غارت کردند و فاتح مزبور به قتل عام اهالی فرمان داد و شهر در دوره حاکم جدید که جمشید بن قارن غوری نام داشت از لطمه بهبود یافت و پایتخت مازندران باقی ماند. بنابراین ساری از جمله شهرهایی بوده که از دوران بسیار طولانی مسکون بوده و مرکز هسته اولیه شهر ساری بافت قدیم شهر بوده است.
تا زمان حمله اعراب به ایران و پیروزیشان در این سرازمین، مازندران یکی از ساتراپهای ایران به شمار میآمد که مرکز آن همین شهر ساری بود. ولی مردم این منطقه مخالفتهای بسیاری انجام میدادند که باعث شد از دوره هخامنشیان پادشاهان ایران برای این منطقه فردی را موظف کردند که به زادراکرتا(ساری)بیاید و منطقه را تحت امنیت داشته باشد.
عمارت تابستانی آقا محمد خان قاجار در ساری
از اواخر دوره ساسانیان تا اوایل صفویان شهر ساری پایتخت دو سلسله باوندیان و قارنوندیان بود. سلسله قارنوندیان در زمان هارون الرشید با مرگ مازیار برافتادو ولی باوندیان تا ۷۵۰هجری در ساری و فریم حکومت میکردند که از نظر مدت زمان حکومت طولانی ترین سلسله مستمر پادشاهی جهان حتی از طولانی تر از سلسله های فراعنه در مصر می باشد . در این سال حکومت تازه بنیان کیاهای جلال باوندیان را سرنگون کرد و در ساری مستقر شد. ولی مردم از این شاهان زورگو راضی نبودند بنابرین مرعشیان و سپس صفویان به این شهر دست یافتند. شاهان صفوی به این شهر علاقهمند شدند و در زمان ایشان پایتخت تابستانی صفویان در فرحآباد ِساری بود. پس از صفویان ساری به دست نادرشاه افتاد.
پس از مدتی دوباره قاجاریان مرکزیت را به ساری برگرداندند و تا کنون ساری مرکز استان مازندران ماندهاست،لازم به یاد آوری است که ساری در زمان قاجار برای مدت کوتاهی به عنوان اولین مرکز حکومت قاجار و پایتخت ایران مورد استفاده قرار می گرفت.
پیشینه
بنیان و نامگذاری
بنای ساری مرکزاستان مازندران رابه توس پسر نوذر نسبت میدهند که در قرن اول هجری به دست فرخادبن دابویه تجدید بناشدهاست. ریشه نام ساری نامشخص است. چند گمانهزنی غیر علمی در این مورد وجود دارد که عبارت است از: یونانیان باستان آن را زادراکارتا، پایتخت تمدن هیرکانیا، ذکر میکنند، اشپیگل شرق شناس و نئونازیست آلمانی آورده که نام ساری کنونی برگرفته از نام قوم سائورو بوده که پیش از هجوم اقوام آریایی به ایران در شهر باستانی اسرم، که هم اکنون نام دهی در ۱۰ کیلومتری ساری است، زندگی میکردهاند. ادوارد پولاک گمان دارد که نام ساری دگرگونی واژگانی سادراکارتا میباشد، دکتر اسلامی نیز در کتاب خویش نوشته که احتمال آنکه زادراکارتا از نام زردگرد، باشد نیز است.در کتاب تاریخ باستان نام سارو به معنی شهر زرد برای ساری به کار میرود؛ که دلیل آن را وجود درختان متعدد مرکبات خصوصا نارنج و لیمو میداند. همچنین ذکر میکند که احتمالا زادراکارتا و سارو یکی هستند. ظهیرالدین مرعشی نیز در کتاب « تاریخ طبرستان و رویان و مازندران » به روایت نوشته است که فرخان بزرگ شهر ساری را به نام فرزندش، سارویه ساخته است.
تاریخچه شهر ساری
به طور دقیق تاریخ به وجود آمدن ساری را نمیتوان تشخیص داد زیرا در کهنترین آثار مربوط به ماقبل تاریخ نوین جهان نیز نام آن بوده است ولی قدر مسلم آنکه بدون هیچ تردیدی نظام شهری آن به بیش از ۲۵۰۰ سال می رسد. بر اساس شاهنامه فردوسی توسعه بنای آن را به اسپهبد طوس پور نوذر به دلیل به جا گذاردن یادگار پدرانش (منوچهر، ایرج، فریدون) نسبت می دهند، و بر اساس روایت تاریخ نویسان یونانی در زمان هخامنشیان پایتخت تمدن هیرکانیا و به نام زادراکارتا بوده است ( منابع ایرانی در جنگ ها از بین رفته اند ). پس از حمله اسکندر مقدونی آن شهر در آتش با خاکستر یکسان گردید (این اقدام اسکندر به واضح نشان از وجود تمدن پیشرفته آن زمان در آن شهر را می دهد) و طبق سیاست های اسکندر مقدونی شهری جدید در کنار آن ساخته گشت و نام آن را تمبراکس (سیرینکس) که نام یکی از سرداران سپاه اسکندر بود نهادند. شایان ذکر است که بنای آن شهر حدود ۱۲ کیلومتر با بنای شهر کنونی ساری فاصله داشت و در نزدیکی روستای اسرم کنونی ساخته گشته بود. بر اساس تحقیقات باستان شناسان در زمان ساسانیان تمدنی بزرگ در این ناحیه بوده است. چنانکه در زمان احداث خط راه آهن و حفاری های مربوط به آن کوزه ها و سفالهای مربوط آن زمان بدست آمد.
براساس برخی مستندات تاریخی فرخان بزرگ در سال ۵۶ ه.ق. ساری را که برای مدت زمان طولانی مورد توجه واقع نگردیده بود را به کلی مرمت و بازسازی کرد بطوری که حتی بنای ساری را به وی نسبت میدهند. مدتی پسر فرخان حاکم ساری بود و پس از آن بدلیل تهاجمات دشمنان فرخان بزرگ، وی این دیار مرکز حکومت خویش نهاد. تا قرن دوم هجری دین مردمان آن زرتشتی بود و در آن سال ها سپاه خلیفه عباسی توانست به ساری حمله کرده و بدین جهت مردم را مسلمان نمایند ولی پس از رفتن آنها بدلیل ظلم و ستم خلیفه مردم باری دیگر به دین زرتشت پناه بردند تا آن جا که نمایندگان و مبلغان دین اسلام از طرف امام جعفر صادق توانستند با ایجاد گرمی و محبت در بین مردم آنان را به اسلام و مذهب شیعه بگروایند و بدین دلیل مذهب مردم مسلمان ساری از همان ابتدا شیعه بوده و است؛ در سال ۱۳۶ ه.ق. ملامجدالدین از طرف امام صادق به ساری آمد و پس از آن حضرت یحیی پور یحیی و حضرت سجاد و حضرت عباس از فرزندان امام موسی کاظم به ساری آمدند و در بین مردمان زندگی کردند و در این دیار درگذشتند.
پس از اسلام
گیلان و مازندران تنها سرزمینهایی در آسیای غربی هستند، که در زمان حمله تازیان (اعراب) به ایران توسط ایشان فتح نشدهاست، زیرا گیلان و مازندران از همه طرف محفوظ هستند و راههای ورودی به این خطهها بسیار سخت بودهاست. کوهستانهای البرز باعث شده که سپاه اعراب نتواند وارد گیلان و مازندران شوند و این باعث شد که این سرزمینها هیچگاه با زور و ظلم فتح نگشتند. ولی در دوران عباسیان رسم بر این بود که شاهان ساری و شهریارکوه به کسانی که از ترس خلفای عباسی به مازندران پناه میآوردند، اموال بسیار و پناهگاهی برای معیشت میداد و بر همین اساس بسیاری از شیعیان و سیدان علوی، که با جور خلفای عباسیان مخالف بودند، به ساری یا آمل فرار میکردند. این سادات به مرور زمان مردم مازندرانی را که هنوز به زرتشت ایمان داشتند به دین اسلام آشنا کردند و طی مدتی سراسر مازندران به مذاهب مختلف تشیع گرویدند و سلسلههای مختلف به مذهب تشیع روی آوردند. نخستین مسجد جامع ساری پس از مرگ اسپهبد خورشید دابویی و سقوط حکومت وی در مهرماه ۱۴۰هجری شمسی، توسط مسلمانان و به امر ابوالخطیب بنیان نهاده شد.
تاریخ معاصر
بی تردید رشد و ترقی ساری پس از قاجاریان بودهاست. آغا محمد خان قاجار مراسم تاجگذاریاش را در نوروز ۱۱۶۱ خورشیدی برابر ۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی در ساری برگزار کرد.نظام شهری نوین ساری از آن زمان باقی ماندهاست و ساری یکمین شهر ایران بودهاست که ساخت راهآهن سراسری ایران از آنجا آغاز گشت[و پس از رضاشاه و در هنگام جنگ جهانی دوم به تصرف نیروهای شوروی در آمد و پس از جنگ جهانی نیز فرودگاه دشت ناز ساخته گردید و طرحهای توسعه به سمت خاور به وجود آمد و پس از انقلاب نیز، جادههای اطراف شهر توسعه داده شد.
بلدیه یا شهرداری ساری
همزمان با تأسیس بلدیه ساری، قانونی به تصویب مجلس رسید که بر آن اساس انجمن بلدیه وظیفه یافت نسبت به انتخاب شهردار با رأی مردم اقدام کند. در سال ۱۲۹۰ شمسی با پیشنهاد دولت وقت مبنی بر انفصال انجمن بلدیه موافقت گشت و در سال ۱۲۹۹ ضیاءالدین طباطبایی نهاد مستقلی مانند بلدیه را که به دولت وابسته بود را ساخت و در سال ۱۳۰۰ شمسی اداره بلدیه رسماً وابسته به دولت شد. آغاز به کار بلدیه در ساری مربوط به سال ۱۲۹۸ میباشد و «احمد ممنون» به عنوان نخستین شهردار ساری در سال ۱۳۰۱ معرفی شد.
باداب سورت
چشمه
چشمه باداب سورت زیباترین و بی نظیرترین چشمه جهان چشمههای باداب سورت در سال ۱۳۸۷ به عنوان دوّمین اثر طبیعی ملی ایران ثبت شد. در سال ۱۳۸۷، کوه دماوند، چشمههای باداب سورت و سرو ابرکوه به عنوان سه اثر طبیعی بهوسیلهٔ سازمان میراث فرهنگی ثبت شدند. چشمه های باداب سورت بعد از چشمه پامو کاله ترکیه به عنوان دومین چشمه آب شور جهان ثبت جهانی شده است. چشمههای باداب سورت واقع در استان مازندران، شهرستان ساری، بخش چهاردانگه، دهستان پشتکوه، روستای قلعه سر، قرار دارد. چشمههای باداب سورت شامل دو چشمه با آبهای کاملاً متفاوت از لحاظ رنگ، بو، مزه و حجم آب است. چشمهٔ پر آب دارای آب بسیار شور و دارای استخری با قطر حدود ۱۵ متر و عمق زیاد است. چشمهٔ دوم که در بالادست و شمال غربی این چشمه قرار دارد، ترش مزه و دارای آبی به رنگ قرمز و نارنجی است، در اطراف چشمه کمی رسوب آهن نشستهاست. جریان آبهای رسوبی و معدنی این چشمهها طی سالها، در شیب پایین دست کوهستانی خود، صدها طبقه و دهها حوضچهٔ بسیار زیبا به رنگهای نارنجی، زرد و قرمز در اندازههای مختلف پدید آوردهاست. این طبقات و حوضچهها در واقع جاذبهٔ اصلی و ویژگی منحصر به فرد چشمههای باداب سورت است. زیبایی این طبقات و محل ویژهٔ قرارگیری چشمه در دامنهٔ کوهستان و چشم اندازهای اطراف به ویژه در غروب تحسین برانگیز است.
باداب ترجمهٔ تحتاللفظی واژهٔ مازندارانی «وا اُ» است. وا (باد) به نوعی درد (رُماتیسم) اشاره دارد که با استفاده از آب معدنی درمان میشود. همچنین باداب به معنی آب همراه با گاز است.
این چشمهها در ارتفاع ۱۸۴۰ متری واقع شدهاند و در ایران بینظیر هستند و تنها در شش کشور دیگر پدیدهای تا حدّی شبیه باداب سورت وجود دارد. اطراف چشمه پوشیده از درختچههای زرشک وحشی و ارتفاعات بالاتر پوشیده از جنگلهای سوزنی برگ است.
خبرگزاری مهر در گزارشی تصویری به تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۹۱ اعلام کرد که این چشمهها در حال نابودی کامل هستند و این منطقه عاری از هر گونه مانع جدا کننده، حصار، نگهبان و حتی یک تابلوی اطلاعات یا راهنمایی و یا هشدار دهنده است.
وضعیت طبیعی
جغرافیای ساری
نقشهٔ آب و هوایی ایران؛ شهر ساری در شمال کشور قرار گرفته و آب و هوای آن خزری است.
شهر ساری واقع در کوهپایههای رشته کوه البرز دارای دو بخش کوهستانی و دشت میباشد در طول جغرافیایی ۵۳ درجه و ۵ دقیقه و عرض ۳۶ درجه و ۴ دقیقه از شمال خاوری به فاصله حدود ۲۵ کیلومتر به نکا و به فاصله ۴۵ کیلومتر به بهشهر و ۱۳۰ کیلومتر به گرگان و ۶۹۰ کیلومتر به مشهد و از شمال به فاصله ۳۵ کیلومتر به دریای مازندران و از شمال باختری به فرح آباد و جویبار و لاریم و از جنوب باختری به فاصله ۲۲ کیلومتر به قائمشهر و از باختر به بابل به فاصله تقریبی ۳۰ و آمل به فاصله تقریبی ۶۰ کیلومتر و از جنوب به فاصله ۳۰ کیلومتر به سد شهید رجایی (سلیمان تنگه) و دهکده آرامش و بوسیله آزادراه در حال ساخت کیاسر به فاصله تقریبی ۸۰ کیلومتر به دیباج و از آنجا به شهرستانهای دامغان و مهدیشهر و سمنان (تقریباً ۱۲۰ کیلومتر) محدود است. همچنین ساری به فاصله کمتر از ۱۵۰ کیلومتر از تهران واقع گردیده و توسط جاده فیروزکوه ۲۶۵ کیلومتر و توسط جاده هراز ۲۵۰ کیلومتر و به وسیله راه آهن شمال ۳۵۴ کیلومتر با تهران فاصله دارد.
ساری در دوره صفوی
شاه عباس صفوی علاقه فراوانی به آباد کردن مازندران داشت و او دهکده طاهان در شمال شهر و نزدیکی ساحل دریا را شهر کرد و آن را مرکز مازندران کرد؛ پیتر دلاواله جهانگرد معروف ایتالیایی که به سال ۱۰۲۵ ه.ق. ساری را دید و یک شب در آن اقامت گزید درباره ساری چنین نگاشته است: « ساری حصار ندارد و تا چشم میبیند باغ های میوه و خصوصا مرکبات در آن بسیار فراوان است جالب آن جاست که سقف بسیاری از خانه ها مرکب از ساقه خشک غلات و گل مال است و فقط برخی از خانه ها سقف سفالی دارند، مردمانی بسیار مهربان دارد و آنان کمال لطف و محبت را نسبت به من روا داشتند؛ فردای آن روز به قصد عزیمت به فرح آباد که شاه در آن جاست ساری را ترک کردیم، چهار فرسنگ بین ساری و فرح آباد راه بود و فرح آباد با دریا دو مایل فاصله داشت و در میان راه اثرات درختان تازه قطع شده را میدیدیم و کارگران مشغول سنگ فرش جاده بودند وقتی به فرح آباد رسیدیم خبردار شدیم که شاه در آن جا نیست و شاه که نمیتواند در یک مکان ثابت بماند به دو فرسنگی غرب فرح آباد رفته بود.» و اما فرح آباد آن شهر زیبایی که شاه عباس بنا کرد عمر زیادی نداشت و در حمله شبانه روسها به آتش کشیده شد و پس از آن ساری باری دیگر مرکز مازندران گردید؛ پس از قتل نادرشاه، محمد حسن خان قاجار که توانست حکومت مازندران را به دست گیرد دستور داد تا از استرآباد تا شهسوار راه سنگ فرش را تعمیر کنند و او پلی بروی تجن کشید که به پل محمدحسنخانی مشهور گشت البته بعدها در اثرزلزله خراب شد ولی بخشی از ستون های پل مخروبه هنوز هم در کنار پل فعلی تجن باقی است.
ساری شهری ست کهن که در گذشته های نه چندان دور،دروازه هایی داشته که مورخان وسیاحان از آنها در نوشته هاشان یاد کرده اند.اینک تنها دروازه بابل(بارفروش قدیم)نامش برسر زبانهاست.
مقدسی جغرافی دان قرن چهارم هجری،ابن اسفندیار مؤلف کتاب تاریخ طبرستان ومیرظهیرالدین مرعشی درکتاب تاریخ طبرستان ورویان ومازندران؛از حصار گرد دور شهرساری سخن گفته اند.دیوار ساری که در دوره های تاریخی شکل های متفاوتی داشته ،گاهی محکم وبلند وگاهی نیمه مخروبه و ویرانه توصیف شده است.این دیوار دارای دروازه هایی بوده که اهالی برای آمدوشد به شهرهای دیگر استفاده می کردند.ملگونف جهانگرد روس می نویسد که مردم ساری دروازه ها را به نام جاهایی که بدان رفت وآمد می کنند نامگذاری کرده اند.ملگونف که طی سالهای 1274تا1276هجری قمری — در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار– به ساری سفر کرده است،چهار دروازه ساری را:دروازه بارفروش- دروازه فرح آباد- دروازه استرآباد- دروازه نقاره خانه یاارگ ،نام می برد.
رابینو مستشرق ومحقق مشهور که در سالهای 1288و 1289هجری قمری ،ساری را دیده است؛می نویسد که این شهر چهار دروازه با نامهای :بارفروش- چهل در(دروازه دختر)- فرح آباد(ملامجدالدین)- استرآباد؛می باشد.
مسعود میرزای ظل السلطان که در سال 1278ه.ق حاکم مازندران بوده است،در یادداشت های خود از چهار دروازه ساری با نامهای :نقاره خانه یادولت یاباغشاه- فرح آباد- استرآباد – دروازه مخروبه بیرون دروازه استر آباد؛می نویسد.او از دروازه بارفروش در غرب ساری چیزی نمی گوید.دروازه مخروبه ای که او بیرون دروازه استرآباد نام برده به احتمال زیاد بنای قدیمی دروازه استرآباد بوده است.
نی پیه افسر انگلیسی که در سال 1291هجری قمری در ساری بوده ،چهار دروازه ی آن را این گونه روایت می کند:بارفروش- استرآباد- فرح آباد- چهل دختران.او می نویسدکه از میان این چهار دروازه تنها استرآباد سالم برجای مانده وبه خوبی تعمیر شده است.این دروازه در زمان بازدید وی ،یک پاسدار خانه وودو برج داشته است که سقف آن به گمان نی پیه مانند سقفهای چینی وتبتی دارای نقاشی بوده است.
دروازه ها
بنابراین شهر ساری در دوره های تاریخی باتوجه به مستندات تاریخی،دارای چهار دروازه بوده است:
1.دروازه بارفروش:دروازه ی غربی ساری که اهالی به طرف بارفروش می رفتند. که اینک مردم ساری آن را با نام دروازه بابل می خوانند گرچه دیگر دروازه ای وجود ندارد.
2.دروازه استرآباد:دروازه ی شرقی ساری که بعدها به جهت تغییر نام شهر استرآباد به دروازه گرگان معروف شد.ناصرالدین شاه درسال 1292هجری قمری از این دروازه وارد ساری شده ودر یادداشت های خود از آن نام برده است.اسلامی مؤلف کتاب جغرافیای تاریخی ساری ،مکان این دروازه را درحدود میدان شهدای فعلی می داند.
3.دروازه فرح آباد:دروازه ی شمالی ساری که درنزدیکی بقعه ملامجدالدین مکی قرار داشت وگویا تا پیش از احداث شهر فرح آباد توسط شاه عباس صفوی، به نام دروازه ملامجدالدین خوانده می شده است ولی از آن به بعد به هردو نام در کتابها ومستندات آمده است.
4.دروازه نقاره خانه:دروازه ی جنوبی ساری که پیش از از دوره ی قاجار ،دروازه چهل دختران وچهل در نامیده می شد وپس از آن که قاجاریه روی کار آمدند؛با ساخت بناهای دیوانخانه وباغشاه که نقاره خانه نیز داشته است به دروازه ارگ وباغشاه و دولت ونقاره خانه مشهور شد.این دروازه در مکان میدان شهرداری (سبزه میدان) کنونی قرار داشته است.
آموزش
نخستین مدارس مازندران در دوره تسلط علویان طبرستان بر ساری به شکل مکتب خانهای ساخته شد. این مدارس در ابتدا مخصوص پسران بود و فقط فقه و مسائل دینی در آن تدریس میشد. نخستین مدرسهٔ مدرن شهر ساری در سال ۱۳۲۳ق / ۱۲۸۴خورشیدی توسط جمعی از سیاسیون ساروی تأسیس شد. این مدرسه در سال بعد با پشتیبانی لطفعلی خان میرپنجهٔ سالار مکرم (سردار جلیل) سالاریه خواندهشد. مدرسهٔ سالاریه با ۷۰نفر دانش آموز آغاز به کار کرد. این مدرسه دارای سه کلاس ابتدایی، سطحی یا فارسی و علمی بود. ولی مدتی بعد با فشارهای مخالفان مشروطه و برخی از مردم شهر، لطفعلی خان سردار جلیل از حمایت مالی مدرسه دست برداشت. در نتیجه مدرسهٔ ساری تعطیل شد. و دویست شاگردان آن بیمدرسه شدند. مدتی پس از تعطیلی مدرسهٔ سالاریه، دانش آموزان مدرسه و طرفدارانشان به انجمن حقیقت ساری متوسل شدند. سید حسین مقدس مدرسه را با نام جدید حقیقت در سال ۱۳۲۳خورشیدی در منزل علی بهروزی افتتاح کرد. پس از چندی آن هم بنابه دلایلی تعطیل گشت و بدین ترتیب چندین مدرسه در شهر به وجود آمد و پس از اندکی تعطیل شد. در سال سال ۱۳۰۵خورشیدی کلاسهای اول، دوم و سوم متوسطه در مدرسه احمدیه دایر شد و مدرسه به نام دبیرستان پهلوی تغییر نام یافت. در تاریخ ۴بهمن ۱۳۰۰خورشیدی نخستین مدرسه دخترانهٔ ساری با نام تربیت بنات، افتتاح شد. موسس مدرسه شخصی به به نام خانم فاطمه وکیلی دیپلم مدرسه آمریکایی تهران بودهاست.
مشاهیر
خسرو سینایی (زادهٔ ۹ دی ۱۳۱۹ در ساری)
کارگردان و فیلمنامهنویس ساروی است، که موفق به دریافت نشان شوالیه جمهوری لهستان از سوی رییسجمهور این کشور شده است. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند مرثیه گمشده که روایتگر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در ایام جنگ جهانی دوم است، دریافت کرد. همچنین ایشان نخستین کارگردان ایرانی است که پس از انقلاب اسلامی موفق به کسب جایزه از یک جشنوارهٔ بین المللی گردیده است.
عبدالحسین مختاباد(زاده ۱۳۴۵- روستای امره ساری)
آهنگساز و خواننده موسیقی سنتی ایرانی است. وی در عرصه موسیقی تاکنون بیش از ۱۴ اثر تولید کردهاست.
او فارغالتحصیل کارشناسی علوماجتماعی از دانشگاه تهران، کارشناسی زبان انگلیسی از دانشگاه یورک کانادا، کارشناسی موسیقی از دانشگاه اوتاوا کانادا و دکترای موسیقی (آهنگسازی و اجرا) از دانشگاه گلداسمیت انگلستان میباشد.
ماریا خرسند
از مدیران فناوری اطلاعات است که در سال ۱۳۳۶ (۱۹۵۷ میلادی) در شهر ساری متولد شد. در پانزده سالگی به لس آنجلس آمریکا رفت. فوق لیسانس مهندسی کامپیوتر را از دانشگاه فولرتون کالیفرنیا گرفت و در هنگام تحصیل در این دانشگاه با همسر سوئدی خود آشنا شد و پس از ازدواج با او، در سال ۱۹۸۷ میلادی به سوئد مهاجرت کرد. او در شرکت سونی اریکسون مشغول به کار است.
ابن شهرآشوب
از مشاهیر تاریخ اسلام و نویسنده کتاب مناقب علی بن ابیطالب
عماد رام
هنرمند و خواننده ایرانی است. او در یازدهم اسفند سال ۱۳۰۹ خورشیدی در ساری بدنیا آمدو در سال ۱۳۸۲ خورشیدی در کشور آلمان از دنیا رفت
علی کردان
وزیر کشور ایران در دوره نخست ریاستجمهوری محمود احمدینژاد.
ع.پاشایی
عیناله عسگری پاشایی معروف به ع. پاشایی نویسنده، مترجم، شاعر و شرقشناس ایرانی است. او طبق وصیت احمد شاملو سرپرستی آثار او را به همراهی آیدا سرکیسیان برعهده دارد.
احسانالله طبری (زاده: ۱۲۹۵ در ساری، درگذشته: ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران)
مشهور به «احسان طبری» «بانفوذترین، معروفترین و برجستهترین چهره نظری حزب توده ایران» شناخته میشد.
در برلین دوره آکادمی علوم اجتماعی را گذراندن و به دریافت مقام علمی «دکتر هابیل» در فلسفه دست یافت و سالها در دانشگاههای آلمان به تدریس اشتغال داشت. وی با زبانهای عربی و پهلوی و روسی و آلمانی و انگلیسی و فرانسوی و ترکی آذری و ترکی اسلامبولی آشنایی داشت و تخصصش در زمینه تاریخ فلسفه وادبیات بود.از وی ده ها جلد کتاب و مقاله منتشر شده است.
کارن بزرگ؛ پادشاه طبرستان
ساری زمانی تحت فرمانروایی اسپهبد قارن (کارن) بود و به دلیل افتخارات بزرگی که او برای طبرستان آورد پس از گذشت چندین قرن هنوز از خاطره ها بیرون نرفته و یکی از خیابان های ساری به پاس زحمات بزرگ او بدین نام است(خیابان قارن که در مرکز شهر ساری قرار دارد و از پر رونق ترین نقاط ساری است) و پس از آن مازیار پور قارن حکومت کرد که او نیز مردی بزرگ بود و اقدامات نیک وی هنوز هم پابرجاست، سپس حاکمان منصوب یعقوب لیث صفاری و امیر اسماعیل سامانی تا سال ۲۹۸ در ساری حکمرانی کردند تاآنکه در آن سال روس ها ساری را به آتش کشاندند و پس از آن حکومت در دست آل زیار که اهل تسنن بودند و آل بویه که اهل تشیع بودند قرار گرفت تا سال ۴۲۶ که سلطان محمود غزنوی به ساری آمد و بسیاری از شهر را ویران نمود و آخرین نماینده غزنویان در ساری (رستم شاه غازی) تا به سال ۵۵۸ حکمرانی کرد، اومدرسه مرقدعلاءالدوله ( همان جایی که هم اکنون مسجد شاه غازی واقع است) را تجدید بنا نمود. بهنگام حمله مغول حسام الدین اردشیر از سلسله کینخواریه بجهت آنکه بتواند در برابر مغول ها مقاومت نماید پایتخت خویش را از ساری به آمل برد؛ پس از مغول ها مرعشیان که در اصل عرب بودند بر ساری حکم رانی کردند تا سال ۷۹۵ ه.ق. که تیمور به ساری حمله کرد و دستور قتل عام مردم را صادر نمود و با خاک یکسان کرد. پس از مرگ تیمور دگربار مرعشیان آمدند و پس از آن حکمرانی ساری در میان چند خاندان بود تا آن که سلسله آل جلاویه بر سرکار آمدند.
زبان
زبان مادری مردم مازندران زبان تبری است.
زبان عمده مردم ساری تا دوره صفویان فقط زبان تبری (مازندرانی) بود ولی با از بین رفتن سلسله باوندیان که حامی زبان تبری بود این زبان از رسمیت افتاد و خویشاوند نزدیک آن زبان فارسی جایگزین آن شد. تا قبل از سقوط باوندیان زبان مازندرانی با خط پهلوی نگاشته میشد و هنوز هم در گنبد لاجیم یا رسکت نمونه آن موجود است.
مذهب
قاطبه مردم ساری مسلمان و پیرو مذهب شیعه دوازدهامامی میباشند.
جمعیت
جمعیت این شهرستان با توجه به آمار ۱۳۸۷ و رشد آن تا کنون به بیش از نیم میلیون نفر رسیده و جمعیت این شهر طبق آخرین آمار وزارت کشور بعد از شمارش آرای ریاست جمهوری دهم به حدود ۲۸۵٫۳۲۰ نفر رسیدهاست.ولی در سال ۱۳۸۹ هر ساری طبق مجوز وزارت کشور به سه منطقه که هر کدام حدود ۱۱۰ تا ۱۲۰ هزار نفر جمعیت دارد تقسیم شد. بنابر این میتوان گفت جمعیت آن حدود ۳۳۰۰۰۰ نفر میباشد و بزرگترین و پر جمعیت ترین شهر مازندران است. ساری پذیرای مهاجرین ترک، ترکمن، شهمیرزادی، کرد، ارمنی، گرجی، اصفهانی، عرب، بلوچ و... بودهاست که در طول قرنهای مختلف به ساری آمدند و یا پس از مدتی تعداد آنها کم شد و یا از ساری کوچ کردند. جمعیت شهر ساری در سال ۱۳۹۰ حدود ۴۵۰۰۰۰ نفر می باشد
مناطق تاریخی
بانک ملی
بانک ملی ساری مربوط به اوایل دوره پهلوی است و در ساری، میدان شهرداری واقع شده و این اثر در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۰۳۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.(1319)
سه گنبدان
باشکوه ترین یادگار باستانی ایران؛ بنایی استوار با سه گنبد پلکانی و هرمی شکل که از بن تا سر آن کمانی بودهاست از اینرو ویرانسازی و تخریب آن بسیار دشوار بوده و در سه مرحله در زمان فتحعلی شاه نابخرد و خویشاوندانش انجام شدهاست.زیر هر گنبد آرامگاه ایرج, سلم و تور (تورج) پسران فریدون شاه است و در هنگام شاهنشاهی منوچهر ساخته شد و پیرامون آن در هنگام فرمانروایی توس تکمیل شد. تا سال ۱۳۷۰ با هزار افسوس تنها چاله بزرگی از ویرانه آن در کنار میدان شهرداری و ساختمان استانداری با سبزه زار و درختان نارنج دیده میشد که آن هم پر شد و اکنون بوستانی هم تراز خیابان انقلاب )شاه) است. کهنسالی این بنا زیاد است و تاریخ دقیق آن دانسته نیست.
کهنه باغشاه
بنیاد آن توسط پادشاهان صفوی بودهاست و در زمان رضا شاه آن را خراب کردند و خیابان خیام کنونی را ساختند (اگرچه هنوز در خیابان خیام آثار باغ در ملک خصوصی مردم نمایان است)
نوباغشاه
بدست محمد میرزا ملک آراء در زمان فتح علی شاه ساخته شد و عمارتهایی شبیه چهل ستون اصفهان در آن احداث نمودند که البته در زمان رضاشاه و به دستور وی پادگان شد.
شاهزاده حسین
در محله شاهزاده حسین واقع است و بنای آن به سال ۸۹۰ برمیگردد.این امامزاده در بخش باختری ساری قرار داد.
عمارت کلبادی
این مکان زیبا و قدیمی در مرکز شهر ساری و در نزدیکی میدان اصلی واقع شده است و در حال حاضر به عنوان اداره میراث فرهنگی مورد بهرهبرداری قرار گرفته و پیشینه آن یه حدود ۱۲۰ سال پیش باز میگردد. ویژگیهای اجزای معماری آن همچون اتاقها، حجرهها، شاه نشین، گرمابه، اصطبل، حیاط و هنر بکاررفته بر روی پنجرهها و ارسیها و آراستن آنها با شیشه رنگی در نوع خود بینظیر است
حمام وزیری
این بنا نیز در مرکز شهر ساری و در کنار خانه کلبادی قرار دارد و از لحاظ نوع معماری، مصالح و ویژگیهای ساختمانی از ابنیه دیدنی و مشهور مازندران به شمار میرود. ان بنا نیز متعلق به دوران قاجاریهاست.
مجموعهتاریخیفرحآباد
مجموعه تاریخی فرحآباد در ۲۸ کیلومتری شمال شهر ساری و در ورودی فرحآباد و در ۲کیلومتری ساحل دریای مازندران در محدوده فعلی روستای فرح آباد قرار دارد. این مجموعه شامل مسجد، پل، دیوارهای بر جای مانده از یک کاخ سلطنتی است که به دستور شاهعباسصفوی ساخته شده و تفرجگاه ساحلی صفوی بودهاست. مسجد با ایوانهای بلند، شبستانها. حجره هاو منارهها از مهمترین بناهای تاریخی استان مازندران به شمار میرود.شاه عباس به دلیل اینکه از طرف مادر بهشهری بود علاقه فراوانی به آبادانی مازندران داشت و از این رو بناهای زیادی در مازندران احداث نمود. فرح اباد در آن زمان روستای کوچکی بود به نام طاهان که در دوره صفویه به بندری پر رونق تبدیل و به فرح آباد تغییر نام و به دارالسرور و دارالسلطنه شهرت یافت.
تپه کهن گل نشین
تپه گل نشین وابسته به هزاره نخست پیش از زایش است و در شهرستان ساری، بخش میانی، روستای گل نشین و در نزدیکی امام زاده ابراهیم (ع) روستای گل نشین جای دارد و این آفریده در ۱ مهر ۱۳۸۲ با شماره نگارش ۱۰۲۹۶ همچون یکی از آثار میهنی ایران به نگارش رسیده است.
آب انبارهای ساری
ساری در آخرین دوره دارای ۵ آب انبار معروف بوده که هم اکنون بنای ۳ آب انبار آن موجود است.
آب انبار میرزا مهدی
این بنا در مرکز شهر ساری واقع شده و مربوط به دوران افشاریه یا زندی ه میباشد، منبع اصلی به وسیله پلکانی به پای شیر و انبار آب دسترسی دارد. پلان آن گرد و با گنبد هلالی است که همه آن با آجر و ملاط ساخته شده و در بخش دوگانی گنبد دریچههایی برای فراهم آوردن روشنائی درون آب انبار تعبیه گردیدهاست.
آب انبار نو
این آب انبار نیز در مرکز شهر ساری و در بافت قدیمی مابین خیابانهای قارن و ۱۸ دی کنونی قرار دارد و به لحاظ نوع کاربری همچون آب انبار میرزا مهدی است. بلندای آن از کف آب انبار تا سقف آن ۴۰/۲۱ متر است
دروازههای ساری
ساری در گذشته دارای چهار دروازه در چهار سمت شهر بوده که عبارت بودند از: دروازه بابل، دروازه گرگان، دروازه فرح آباد و دروازه نوباغشاه.
برجها و اماکن مقدس
مسجد جامع ساری مسجد جامع ساری که قدیمی ترین و نخستین مسجد مازندران است و قبل از آنکه به مسجد تبدیل شود آتشکده زرتشتیان بوده است.محوطه مسجد در سالهای گذشته چند بار گمانه زنی شده و آثار تاریخی بسیاری از آن خارج شد که سرنوشت بعضی از این آثار نا معلوم است.
مسجد حاج مصطفی خان
در سال هق۱۲۷۳ مسجد حاج مصطفی خان سورتیجی ایجاد گردید و در محله چهارراه برق کنونی قرار دارد.این اثر دوره قاجاریه با ملحقات و موقوفات پیرامون خود بعد از مسجد جامع ساری به عنوان بزرگترین مسجد در مرکز شهر قرار دارد.
تکیه عباسخانی
شهر ساری دارای تکیه های فراوانی می باشد که قدیمی ترین و کهن تریت آنها تکیه عباس خانی در محله چهار راه برق ساری می باشد که بنا بر گفته بسیاری قدیمی ترین حسینیه پابر جای مازندران و گلستان می باشد که ساخت آن به سال 1234 خورشیدی بر می گردد و در شب عاشورا دیگر حسینیه ها و دستجات ساری بر پایه یک رسم سنتی از جلوی آن می گذرند، از خادمان این حسینیه می توان به آقای زین العابدین رفاه کار اشاره نمود، ایشان همچنین از قهرمانان سال های دور وزنه برداری می باشند.
برج رسکت
در چهل کیلومتری جنوب باختری شهر ساری قرار دارد و مسیر دست رسی به آن از ساری آغاز و پس از گذر از دو راهی کیاسر و سد سلیمان تنگه به سوی باختر منحرف میشود که بیشتر بخشهای آن آسفالته میباشد. این بنا در بخش دودانگه ساری قرار دارد و باآجر ساخته شده و رایههای آن شامل مقرنس کاری دو کتیبه آجری به خط کوفی و پهلوی ساسانی است. احتمالاً مقبره یکی از شهریاران آل باوند بوده و مربوط به سده پنجم هجری قمری است. دریکی ازروستاهای دودانگه به نام روستای رسکت قرار دارد. شهرام صادقی
در سال ۲۳۱ خورشیدی برابر با ۲۳۷ قمری شهابسنگی در منطقه فریم سقوط کرد که به نام شهابسنگ اسپهبد شروین خوانده شد. برخی پژوهشگران برج رسکت را یادمانی چند منظوره در نزدیکی محل سقوط این شهابسنگ میدانند.
امامزاده عباس
در حاشیه شمالی ورودی خاوری شهر ساری واقع شده و از نظر شیوه معماری، گنبد هرمی شکل و صندوق چوبی نفیس، یکی از بناهای معروف استان مازندران است. تاریخ ساخت آن ۸۹۷ هجری قمری است و چهارامامزاده بنامهای عباس و زید و محمد و حسن در آن مدفون میباشند.این بنا دربلوار امام رضا منطقهای به نام آزادگله ساری واقع شدهاست.
امامزاده جبار
در روستای خارکش واقع در جنوب خاوری شهرستان ساری درکیلومتر ۵ جاده ساری به نکاء پشت پارک جنگلی شهید زارع ساری در خاور روستای خارکش مدفون میباشد و از نوادگان امام موسی کاظم میباشد.
برج سلطان زینالعابدین
با گنبد مخروطی هشتترک از لحاظ نوع معماری و تزئینات کاشی کاری و درب و صندوق چوبی نفیس، جز مهمترین بناهای تاریخی ساری به شمار میرود. کتیهها و کاشی کاریهای آن زیبا بوده و یک مرقد دیگر در داخل بنام سلزانامیر شمسالدین میباشد. در مرکز شهر ساری قرار دارد و برج آحری آن به خاطر دارا بودن صندوق و درب چوبی نفیس دارای اهمیت است. بلندای بنا ۲۰ متر و تاریخ ساخت آن سال ۸۴۹ هجری قمری میباشد. امامزاده یحیی از فرزندان امام موسیکاظم است.
محلات ساری
اواخر دوره قاجار
آب انبارنو,سبزه میدان، نقاره خانه، اوصانلو محله، امامزاده یحیی، بلوچی محله، کردمحله، بلوچی خیل، اصفهانی محله، افغون محله، چاله باغ، شپش کشان، کهنه باغشاه، قلیچ لی محله، میرسرروضه، میرمشهدمحله، بیرامتر (بهرام اُتُر)، در مسجد، پای چنار، شیشهگر محله، نعل بندان، بهارآباد، شاهزاده حسین، امامزاده عباس(آزادگله)
محلههای کنونی
آب انبارنو,سبزه میدان، باقرآباد، شکرآباد، نوتکیه، چناربِن، امامزاده یحیی، بازار روز، شهبند، مهدی آباد، کوی ندا، گل افشان، معلم(ساری نو)، ترک محله، کوی آزادی، ۲۲ بهمن، راهبند سنگتراشان، لسانی، میرزمانی(سعدی)، پیوندی، فدک، توکل،کوی پزشکان پردیس (ساری),کوی سنگ، کوی افشار، کوی اصحاب، مهیار، پل تجن، طالقانی اول و دوم، پشت پرورشگاه، کوی گلها، پشت زندان، بخش هشت(سلمان فارسی-پیروزی)، پشت مصلی، بربری محله، پیرتکیه، بوعلی(بلوار پاسداران)، میرسرروضه، بهرام اُتُر، آزادگله، سروینه باغ، راهبند دخانیات، نعل بندان، باقرآباد (شهید بخشنده و شهید بابایی کنونی در خیابان شیخ طبرسی)، کوی قلیچ، چهارراه برق، چهارراه کارمندان، ساری کنار، طبرستان، ششصد دستگاه، میرسرروضه، کوی برق، کوی نور(پشت انبار برق)، پشت چین دکا، کوی جهاد، چال مسجد، خیام، مازیار و کوی لاله (فوردگازداران)کوی هفت تیر (خوی آباد).
شهرکها و مناطق
از کویها و شهرکهای مهم و مناطق دوگانه آن میتوان به شهرک ۶۰۰ دستگاه و شهرکهای ۱۱۰۰ دستگاه و شهرک دولتی بزرگ گوهرباران در حال ساخت و همچنین شهرک شهرداری واقع در جاده عبور بندارخیل و مسکن جوانان واقع در بزرگراه ولی عصر(عج)اشاره کرد و همچنین کوی ۲۲ بهمن، کوی پنجتن و مجموعه خیابانهای پیوندی و میرزا رضا زمانی و بخش ۸ و مهدی آباد و جام جم و... از مهمترین مناطق مسکونی ساری میباشند.
میدان ساعت
میدان ساعت نام میدانی در مرکز شهر ساری است. این میدان دارای برجی با ساعت عقربهای بزرگ و مجهز به صدای زنگ ناقوس است که در هنگام تغییر ساعات به شماررقم ساعت آن لحظه به صدا در میآید و در سکوت شبهای ساری صدای ساعت ۱۲ شب را بدلیل تعداد بالای دفعات آن و نیز سکوت شب تا دورترین خیابانهای ساری میتوان شنید. در سال ۱۳۵۵ ساخت میدان این برج آغاز شد و در نهایت در سال ۱۳۵۷ پایان یافت. محمد علی حیدری سازنده این برج میباشد.
خیابانهای مهم و اصلی ساری
بزرگراه ولی عصر غربی و شرقی و بزرگراههای بادله و رینگ در حال ساخت ساری وکمر بندی سلیم بهرامی و همچنین از خیابانهای مهم میتوان به پهلوی )طبرسی)، فرهنگ،خیابان صبا ، خیابان پیروزی ، میرزمانی، خیابان قارن، خیابان انقلاب(شاه)، خیابان نادر، خیابان مدرس. خیابان سلمان فارسی، خیابان مازیار، خیابان رازی، خیابان فردوسی، خیابان شاه عباس(۱۸دی)، خیابان شهبند، خیابان چنار بن، خیابان ملامجدالدین، خیابان دروازه بابل، بلوار فرح آباد، خیابان معلم، خیابان شهید اندرخورا، خیابان خیام، خیابان ارتش، خیابان صبا، خیابان خیام و نام مناطق معروف ۶۰۰ دستگاه. کوی برق. سید الشهدا. طبیعت ۱و۲.ساری کنار.طبرستان. مهدی آباد.در شمال شهر و راهبند سنگتراشان، دخانیات ِراهبند در جنوب شهر و مختاریه و میدان شهدا(دروازه گرگان)در مرکز شهر نام بردو مجموعه بلوارها و میادین دیگرو...میتوان اشاره کرد.
سوغاتیها
از سوغاتیهای شهر ساری شامل غذاهای سنتی، میوهها و صنایع دستی این شهر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
غذاهای سنتی
غذاهای سنتی ساری شامل سیر انار، ناز خاتون، اکبر جوجه، کدو پلو، چاشنی ساک، ماهی شکم پر و مرغ شکم پر می شود. همچنین به دلیل استفاده از شکر سرخ، فسنجان و خورش آلوی ساری طعمی متفاوت و ملس دارند.
همچنین مرباها و شربتهای مختلفی از جمله دشو(مثل انجیل دشو) و هلی ترشی در منطقه مورد استفاده قرارمیگیرد.
میوهها
انواع مرکبات، ازگیل، گلابی وحشی، تمشک وحشی، زردکیجا(نوعی قارچخوراکی)، گزنه و کدو و…
صنایع دستی
صنایعچوبی، صندوقمزار، ارسی، لاکتراشی، جوله، کلز، کیلهلاک، قند چوله، تنباکو چوله، سیرکوب، حصیربافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، جوراببافی، موجبافی، پارچهبافی، نمدمالی، سفالگری و…
وقایع تلخ تاریخی
سال ۳۲۳ سیلاب و طغیان تجینه رود (تجن).
سال ۳۲۶ سیل و با گل و لای یکسان شدن ساری.
سال ۴۲۶ حمله سلطان محمود غزنوی و ویرانیهای وی.
سال ۵۹۸ آتش سوزی در ساری.
سال ۷۹۵ حمله تیمور و به خاک و خون کشیدن ساری و مردمانش.
سال ۱۰۱۷ زمین لرزه بزرگی در ساری روی داد.
سال ۱۰۴۵ حمله روس و آتش کشیدن فرح آباد و ساری.
سال ۱۰۹۸ زلزله هولناک در ساری.
سالهای ۱۱۹۴-۱۲۰۵ جنگهای داخلی برادران و دشمنان آقا محمد خان قاجار.
سال ۱۲۲۳ زلزله بزرگ در ساری
سال ۱۲۳۵ بیماری طاعون.
سال ۱۳۲۰ بیماری تیفوس.
برگرفته از:
1.اسلامی،حسین- 1373 – جغرافیای تاریخی ساری- ناشر مؤلف- ساری
2.رابینو،یاسنت لویی- 1383 – مازندران واسترآباد- ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی- انتشارات علمی فرهنگی- تهران
3.ستوده،منوچهر- 1375- ازآستاراتااسترآباد- نشرآگه- تهران
5.ملگونف -1364- سفرنامه ملگونف-ترجمه مسعود گلزاری- انتشارات دادجو- تهران
6· کتاب جغرافیای تاریخی ساری به قلم دکتر محمد حسین اسلامی.
7· بخشی از مقاله شهر ساری، به همراه مجموعه ساری به همه زبانهای دنیا به کوشش علی حسامی.
8· برگردان بخشهایی از دانشنامه بریتانیکا.
9· ماه تلاش تهیه شده در شهرداری ساری در۱۳۸۴