ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش» ثبت شده است

آتشکده فیروزآباد یا کاخ اردشیر بابکان

سوشیانت | يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۱۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

کاخ اردشیر بابکان یا آتشکده فیروزآباد در روزگار اردوان پنجم واپسین پادشاه اشکانی به دست اردشیر بابکان بنیان‌گذار کیادان (خاندان) ساسانی در سده ۳ میلادی ساخته شد. کاخ اردشیر بابکان کاخ بزرگی است در سوی باختری شهر کنونی و آنطرف رودخانه. اندازه زیربنا 55×104 متر میباشد، و اردشیر پس از گشودن همه بخش‌های پارس و کرمان و شکست شاهان بومی این بحش ها، دستور داد تا در فیروزآباد افزون بر نوسازی بنای شهر، آتشکده و کاخی باشکوه بسازند و آنرا «ایران را شکوه افزاید» نام گذارد.

کاخ فیروزآباد نخستین بنای ایوان(طاق) و گنبددار روزگار ساسانی است که با یک راه و روش مهرازی(معماری) تبارمند میهنی با سنگهای نیمه تراش میخکی ساخته شده، و ایوان و گنبد هم از سنگ و روال آن هم ایرانی میباشد. ستونهای چهارگوش و نیمه ستون همه از سنگ میخکی در این ساختمان بکار رفته، و این گونه ستون سازی در بناهای اشکانی نیز دیده شده است. درون بنا و روی سنگها را با گچ‌بریهای شگرف که ویژه مهرازی روزگار ساسانی است آراسته گردیده، و بالای ایوانچه‌ها و درگاهها گیلوئی‌هائی است به روال گیلوئی‌های بالای درگاه‌ها در تخت جمشید.

  • سوشیانت

آتش در آیین زردشتی

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۱۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

آتش (زردشتی) Fire (Zoroastrian) XXXVI] (آذر؛ قدیمی‌تر، آتَر) یکی از هفت آفریده‌ی اهورا مزدا، که اَمشاسپند درستکاری از آن نگهداری می‌کند. آتش در همه‌ی شکل‌هایش، از خورشید گرفته تا آتش خانگی، مقدس است. گمان می‌رود که گرمای حیات‌بخش عنصر آتش همه‌ی آفریده- ‌های دیگر را آکنده است. این عنصر از جایگاه آیینی منحصر به ‌فردی در آیین زردشتی برخوردار است که بخش اعظم آن ناشی از نقشی است که در سنّت هند و ایرانی (ï هندواروپاییان) به‌منزله‌ی دریافت‌‌- ‌کننده‌‌ی قربانی و انتقال‌دهنده‌ی آن به خدایان دارد (ﻗﺴ آگنی در هندوییسم). مخاطَبِ نیایش‌ها خودِ آتش بود [۱۸: ۱۳۴-۸۷]. در دوران باستان مراسم قربانی برای آتش خانگی برگزار می‌شد اما در دوران هخامنشیان (قرن چهارم ق­م) ساختن آتشکده و عبادت در آن‌ها رواج یافت .[۱۰: ۶۰-۵, ۸۵-۹۰] آن­چه در کانون نیایش قرار دارد آتش است نه آتشکده. آتش‌ها را می‌شد از آتشکده‌‌یی به آتشکده‌ی دیگر برد، اما نمی‌بایست خاموش کرد. مشهورترین آتش‌[کده‌]های سه‌گانه‌ی باستان فَرنبَغ، گُشنَسپ، و بُرزین‌ِ مِهر بودند. این هر سه زیارت‌گاه به‌شمار می‌رفتند. گشنسپ با حمایت سخاوتمندانه‌ی شاهان قرار داشت و یگانه آتشکده‌ـ ‌یی است که ویرانه‌ها- یش (تخت سلیمان) شناسایی شده‌اند [۲۷: ۱۱۳-۱۸].
  • سوشیانت

جشن چهارشنبه سوری

سوشیانت | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۳:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

جشن چهارشنبه سوری


آتش در نزد ایرانیان آریایی مظهر روشنی‌، پاکی ، طراوت ، سازندگی و تندرستی و در نهایت مظهر اهورا مزدا «خداوند» است، بیماریها ، زشتی‌ها ، بدیها و همة آفات و بلایا در عرصه تاریکی و ظلمت مظهر و نماد اهریمن می‌باشند‌

در روز شمار ایرانیان باستان هریک از سی‌روز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست ، ایرانیان باستان در هر ماه که نام روز با نام ماه برهم منطبق و یکی می‌شدند آن را به فال نیک گرفته و آن روز را جشن می‌گرفتند ، اغلب جشنهای ایرانیان آریایی چه آنهایی که امروز برگزار می‌شوند و چه آنهایی که فراموش شده‌اند ریشه در آئین کهن زرتشتی دارد، به قول پرفسور مری بریس شادی کردن، تکلیفِ دلپذیرِ دینی این جماعت است. در کتیبه‌های هخامنشی هم شادی و جشن ودیعه‌ای الهی «اهورایی» خوانده شده است. پیوند ایرانیان آریایی قبل از اشو زرتشت با ایزدان خود نه پرپایه جهل و ترس از آنان بلکه بر اساس مهر و دوستی استوار بود و مردم در مقابل نعمات و سلامتی عطا شده به آنان به جشن (یَزَشْنْ = نیایش شادمانه) می‌پرداختند و آنان بایستی با خشنودی و شادی و پایکوبی (نه غم و سوگ‌ و گریه و زاری که از صفات و علامات اهریمنی می‌باشد) و در عرصه روشنایی و آگاهی به نیایش و ستایش ایزدان می‌پرداختند.

  • سوشیانت

قیام مزدک

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۱۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

قیام مزدک

تیسفون ، شهر بیکرانه ، مکعب ها و چهارگوش هائى از سنگ و گل تا بى نهایت ، میلیونها آبراهه ، کوى ها و کوچه هاى بیشمارش تا دل شب کشیده شده بود. شهر کاخ ‌ها و آتشکده ها…
انبوه مردم ، به دور مکعب سیاهى گرد آمده اند که آتشکده اى بسیار بزرگ و بى در و پنجره است . همه نگاهها به آن سو است . سپس مردم تکانى مى خورند و پس مى روند…
آى مزدک … آى !… آى !
آوایى که در یک زمان از هزاران سینه بیرون مى آید… مردى سرخپوش پدیدار مى شود؛ چشمان درشت کبودش با حالتى هوشمندانه و زیرکانه انبوه مردم را در مى نوردد. مزدکخطاب به انبوه جمعیت مى گوید:
این اهریمنان ناپاک را دروغ و کینه و ویرانى زنده مى کند. اما از این ها نیز بدتر، زردوستى و خواسته اندوزى است . همان گونه که الگ آسیابان پر از گندم و خس و خاشاک است که سرانجام از هم جدا خواهند شد، جهان امروز نیز آمیزه اى از روشنائى و تیرگى ، خوبى و بدى است …
مزدک در این هنگام با دست اشاره به مرده اى در میدان مى کند:
نان این مرد را که خورده ؟ زنى را که آفریدگار براى او فرستاده بود، چه کسى از او گرفته ؟
مزدک در جمع موبدان و دبیران و اسپهبدان فریاد زد:
… آئین ما به ما مى آموزد که هر چه هست ، از سه گوهر است که مزدا به مردم ارزانى داشته ؛ این سه گوهر جاودان آتش ، آب و خاک است . خداوندگار، در آفرینش گیتى ، این سه گوهر را پخش نکرد تا از آن به یکى اندک ، و به دیگرى بیشتر دهد؛ میوه هاى برآمده از این سه گوهر را نیز به همگان داد. شادى زیستن را به برابرى به همه داد. نظم مزدا این است . هر چه جز این ، آشفتگى و تیرگى است .

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ