چوپانیان ، سلسلهاى از امراى مغول نژاد، از اخلاف امیرچوپان*، که از 738 تا 758 در آذربایجان و ارّان، قسمتهایى از آسیاى صغیر و قسمتهایى از مرکز و جنوب ایران امارت داشتند.
1) تاریخ
الف) از ورود امیرچوپان به دستگاه ایلخانان تا مرگ سلطان ابوسعید. نسب چوپانیان به قبیله سُلدوز*، از قبایل مغول، میرسد (رشیدالدین فضلاللّه، ج 1، ص 178، 596؛ بناکتى، ص 362ـ363؛ کاشانى، ص 8). امیر چوپان از امراى سلدوز بود که همراه هولاکوخان، به ایران آمد (رشیدالدین فضلاللّه، ج 1، ص 177ـ 178) و در زمان ارغون، با سپاهیانى که از دشت خزر به ایران حمله کرده بودند جنگید و پیروز شد (معینالدین نطنزى، ص 136). با درگذشت ارغون در 690، بر سر جانشینى وى میان امرا اختلاف افتاد. بیشتر آنان هوادار بایدو* بودند، اما امیر چوپان و دیگر امرا به گیخاتو، پیوستند (رجوع کنید به رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 1182ـ1184، 1190). در دوره غازانخان، امیرچوپان از جمله امراى وى بود (همان، ج 2، ص 1287ـ 1288، 1295، 1297؛ معینالدین نطنزى، ص140). در دوره اولجایتو به امیرالامرایى رسید که در دوره ابوسعید نیز ادامه یافت (شبانکارهاى، ص270، 274؛ معینالدین نطنزى، ص 155). به نوشته عبدالرزاق سمرقندى (ج 1، ص 27)، ابوسعید امور مملکت را به امیر چوپان سپرد و پسر وى، تیمورتاش چوپانى*، را در 717 به حکومت بلاد روم (آسیاى صغیر) منصوب کرد (رجوع کنید به آقسرایى، ص 312؛ دوادارى، ج 9، ص 346؛ حافظ ابرو، 1317ش، بخش 1، ص 73) و حکومت خراسان را به امیرحسن (پسر بزرگ امیرچوپان) داد و دمشق خواجه (پسر دیگر وى) را به نیابت کل ممالک منصوب کرد (وصّافالحضره، ص 639ـ646؛ حمداللّه مستوفى، ص 614؛ شبانکارهاى، ص 274ـ278؛ حافظ ابرو، 1317ش، بخش 1، ص97). ابوسعید در 725 به بغدادخاتون*، خواهرزادهاش و دختر امیرچوپان، که در این زمان همسر حسن بزرگ* بود، دل بست. بنابر «یاساى چنگیزى»، حسن بزرگ باید همسرش را به طیب نفس ترک میکرد تا به همسرى سلطان درآید؛ اما مخالفت امیر چوپان با این امر سبب کدورت ابوسعید از وى شد (شبانکارهاى، ص 295؛ حافظ ابرو، 1317ش، بخش 1، ص 117ـ118).
- ۰دیدگاه
- ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۲۷