ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غازان‌خان» ثبت شده است

چوپانبان

سوشیانت | شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۲۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

 
چوپانیان ، سلسله‌اى از امراى مغول نژاد، از اخلاف امیرچوپان*، که از 738 تا 758 در آذربایجان و ارّان، قسمتهایى از آسیاى صغیر و قسمتهایى از مرکز و جنوب ایران امارت داشتند.

1) تاریخ

الف) از ورود امیرچوپان به دستگاه ایلخانان تا مرگ سلطان ابوسعید. نسب چوپانیان به قبیله سُلدوز*، از قبایل مغول، می‌رسد (رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 1، ص 178، 596؛ بناکتى، ص 362ـ363؛ کاشانى، ص 8). امیر چوپان از امراى سلدوز بود که همراه هولاکوخان، به ایران آمد (رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 1، ص 177ـ 178) و در زمان ارغون، با سپاهیانى که از دشت خزر به ایران حمله کرده بودند جنگید و پیروز شد (معین‌الدین نطنزى، ص 136). با درگذشت ارغون در 690، بر سر جانشینى وى میان امرا اختلاف افتاد. بیشتر آنان هوادار بایدو* بودند، اما امیر چوپان و دیگر امرا به گیخاتو، پیوستند (رجوع کنید به رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، ص 1182ـ1184، 1190). در دوره غازان‌خان، امیرچوپان از جمله امراى وى بود (همان، ج 2، ص 1287ـ 1288، 1295، 1297؛ معین‌الدین نطنزى، ص140). در دوره اولجایتو به امیرالامرایى رسید که در دوره ابوسعید نیز ادامه یافت (شبانکاره‌اى، ص270، 274؛ معین‌الدین نطنزى، ص 155). به نوشته عبدالرزاق سمرقندى (ج 1، ص 27)، ابوسعید امور مملکت را به امیر چوپان سپرد و پسر وى، تیمورتاش چوپانى*، را در 717 به حکومت بلاد روم (آسیاى صغیر) منصوب کرد (رجوع کنید به آقسرایى، ص 312؛ دوادارى، ج 9، ص 346؛ حافظ ابرو، 1317ش، بخش 1، ص 73) و حکومت خراسان را به امیرحسن (پسر بزرگ امیرچوپان) داد و دمشق خواجه (پسر دیگر وى) را به نیابت کل ممالک منصوب کرد (وصّاف‌الحضره، ص 639ـ646؛ حمداللّه مستوفى، ص 614؛ شبانکاره‌اى، ص 274ـ278؛ حافظ ابرو، 1317ش، بخش 1، ص97). ابوسعید در 725 به بغدادخاتون*، خواهرزاده‌اش و دختر امیرچوپان، که در این زمان همسر حسن بزرگ* بود، دل بست. بنابر «یاساى چنگیزى»، حسن بزرگ باید همسرش را به طیب نفس ترک می‌کرد تا به همسرى سلطان درآید؛ اما مخالفت امیر چوپان با این امر سبب کدورت ابوسعید از وى شد (شبانکاره‌اى، ص 295؛ حافظ ابرو، 1317ش، بخش 1، ص 117ـ118).

  • سوشیانت

مغول و ایلخانان

سوشیانت | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۳۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

مغول و ایلخانان

736 – 614)) ق / 1335 - 1217 م  (( در طی همان ایام که محمد خوارزمشاه قدرت خود را در نواحی شرقی مرزهای ماوراءالنهر گسترش می‏داد و خلیفه بغداد  برای مقابله با توسعه قدرت او در جبال و عراق بر ضد محمد خوارزمشاه توطئه می‏کرد حدود 613 ق / 1216 م، در آن سوی مرزهای شرقی قلمرو خوارزمشاه، قدرت نو خاسته‏ای در حال شکل گیری بود که به تدریج به داخل مرزهای اسلامی می‏خزید و خود را برای تهدید و تسخیر دنیای اسلام آماده می‏کرد. با این حال، خلیفه و سلطان، که آماج نهایی هجوم قریب الوقوع این نیروی تازه به پا خاسته بودند، در کشمکشها و مناقشات سیاسی خویش، آن را در نظر نگرفتند و یا آن قدر در محیط بسته افکار سیاسی و حشمت قدرتشان غرق شده بودند، که حضور این نیروی ویرانگر را اصلاً نمی‏دیدند و یا به عبارتی دیگر در مجموعه مناسبات سیاسی عصر، آن را وزنه‏ای به حساب نمی‏آوردند.

اما این نبردی عظیم و ویرانگر که از نواحی صحرای گوبی و جبال تیانشان به سوی ماوراءالنهر می‏خزید و از همان ایام فاجعه‌ای عظیم را برای دنیای اسلام تدارک می‏دید، دولت نوخاسته مغول بود که ظرف چند سال، هم به دولت پر آوازه خوارزم خاتمه داد، و هم به خلافت بغداد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ