سپندارمذگان خاستگاه ولنتاین
روز دلدادگی
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
اینک زمین را میستاییم؛
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اَ هورهمَزدا !
زنان را میستاییم.
زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند
و از بهترین اَشَه برخوردارند، میستاییم.
اوستا - یسنا ۳۸ - بند ۱
در میان جوانان آریایی کنونی کشورمان شاید کمتر کسی است که بداند در آیین ایران باستان، نیاکان ما در سده های بسیار دور پیش از رومیان نه چون آنها از سده 3 ترسایی، که از چندین سده پیش از زایش مسیح، برای بزرگداشت همسران و دختران و مادران خود، روز دلدادگی داشته اند.جشن اسپندگان و یا سپندارمذگان یکی از آیین های نغز و جشن هایی است که به پاسداشت دختران و مادران ایرانی که همانا زنده نگاه دارنده فرهنگ والای آریاییان هستند می باشد. برگزاری این جشن نشان از ارزش و جایگاه زن در فرهنگ کهن ایران دارد. سپندارمذگان دیدگاه روشن ایرانیان باستان به زن در زمانی است که او در جهان از جایگاهی برخوردار نبود و به او تنها همچو برده نگاه می کردند نمایان می نماید. آریاییان پاک نژاد با برپایی این آیین سپند ارزش والای زن در برابر با مردان و هتا بیشتر از آن برابر با آنان همچون یک انسانبه جهانیان نشان می دهند، نه یک کالا و یا دست آویز گرایش آمیزشی و بسیار خواهی دَد منشانه. این گونه بود که گروه مردمانی توانستند سده های دراز، جهان را شیفته و گیرای فرهنگ فرهیخته و زیبای خود کنند.
امروزه نیز ایرانیان و بویژه زرتشتیان همچنان گذشته این روز را به نام روز زن و روز مادر برای ارجنهی هستی و بودنشان و همچنین برای سپاس گزاری از زحماتشان جشن می گیرند. نباید فراموش نمود که این آیین سده ها پیش و هزاران سال پیشتر برگزار میشد.
نغز است بدانید که این روز در روزشمار نوین ایرانی به درستی روبرو است با ۲۹ بهمن، تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی! ارواییان بسیاری از آیین های خود را از ما ایرانیان گرفته اند و آیین میترایی که کیش هنجارین جهانیان و همچنین اروپاییان و رومی ها بود کارسازی و کارایی مهین و چشمگیری در هستی یافتن فرهنگ باستانی آنها داشته است که می توان به وام گیری نماد سرو که نشان پایداری، سرزندگی و آزادگی می باشد و یا آیین زایش مسیح و کریسمس که برگرفته و وام گرفته از شب چله که شب زایش مهر می باشد و یا کارسازی نام های روز های هفته در ایران باستان بر روی نام های روز های هفته اروپاییان و یا همین ولنتاین که وام گرفته از آیین سپند اسپندگان نمارِش نمود.
پیشینه جشن
این روز سپندارمذگان یا اسپندارمذگان نام داشته است. فرزان بزرگداشت این روز همچون «روز دلدادگی» به این سان بوده است که در گاه شمار ایرانی، افزون بر این که ماه ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (تندرست ، اندیشه) که نخستین سرشت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت به چم «بهترین راستی و پاکی» که باز از سرشت های خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور به چم «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که ویژه خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. سپندارمذ فرنام میهنی زمین به چم گستراننده، سپنتا و فروتن است. زمین نماد دلدادگی است چون با فروتنی و گذشت به همه دلدادگی و مهر می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود پناه می دهد. از این روی در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را همچون نماد دلدادگیمی پنداشتند.
از این روی، روز پنجم ماه دوازدهم ( اسپند)، «سپندارمذ» یا «اسپندار مذ» نام داشت که جشنی با همین نام میگرفتند. «سپندارمذگان» یا «اسپندگان» روز زن و زمین است.
ریشه واژه
نام این روز به اوستایی "سپنته ارمئیتی" یا "سپنته ارمتی" است، که واژه ارمئیتی/ارمتی به چم فروتنی و فداکاری و پیشوند "سپنته" آن به چم سپند (سپنتا) در پارسی است. به این روز در پهلوی "سپندارمذ" گویند.
واژه اسپند
واژه پارسی «اسپند» در زبان پارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت » و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی » بر گرفته شده است.
زمان برگزاری
هماکنون برخی از زرتشتیان ایران، روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ ( اسپند ) را روز ۲۹ بهمن و روز جشن سپندارمذگان میدانند ولی ابوریحان بیرونی زمان آنرا روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین باز گو می کند که از دیدگاه نگارنده روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسپند) و یا همان بیست و نهم بهمن ماه درست می باشد. اگرچه کهن نگاران کهن مانند ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسپند یاد کردهاند.
سپندارمذ کیست؟
سپندارمذ پنجمین امشاسپند در اوستا است و در گاهان از او چون پرورش دهنده آفریدگان یاد می شود و مردم درراستای او است که پارسایی می یابند. در آیین مزدیسنایی امشاسپندان یا اَمِشَه سپَنتَه جمع امشاسپند است که امشاسفند، اموسپند و امهوسپند نیز گفتهاند. امشاسپندان از فروزه ها و سرشت های پاک اهورامزدا هستند. در باره چم نام آنها باید گفت که این واژه به چَم جاودانان پاک یا سپندان بیمرگ یا نامیرایان فزونی بخش است که از دو جز اَمِشَه به چَم جاودانی و بیمرگ و سپنته به چَم پاک و سپنتا و فزونیبخش ساخته شدهاست.
او ایزد بانوی زمین است و زمین نماد شیدایی است چون با فروتنی، فداکاری و گذشت به همه مهر می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می پروراند و آرامش می دهد. از همین روی در فرهنگ کهن ایران، سپندارمذ را نماد زمین و گرامی داشت مهر و شیدایی می پنداشتند، چون این دو در کنار هم رنگ پیدا می کردند.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسپندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مردگیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (ارمغان گرفتن از مردان) نیز در ادب سار پارسی به کار رفته است.
انگیزه جشن سپندارمذگان
همسانی زن و مرد در ایران باستان یکی از آیین سپند و جدایی ناپذیر فرهنگ ایران بود. زنان ایران باستان پادشاه، فرمُدار، مهساز، مهراز و سرکرده سپاه می شدند برای نمونه می توان به آرتمیس ، آتوسا ، آذر دخت و ... نام برد. به هر روی این همسانی تنها به کارنامه شاهنشاهی گذشته ایران بسنده نمی شود و همان سان که نمارِش نمودم ریشه های کهن فرهنگی داشت. در اوستا، زن از جایگاه بلند و ارجمندی برخوردار است.
برای نمونه در اوستا می خوانیم
دختران در گزینش همسر آزادند و پدر و مادر نمی توانند دخترانشان را وادار به پیوند با کسی که او دوستش نمی دارد بکنند.
دختران در گزینش همسر آزادند و پدر و مادر نمی توانند دخترانشان را وادار به پیوند با کسی که او دوستش نمی دارد بکنند.
یسنا 53 بند 3: «و تو ای پوروچیست، ای جوانترین دختر زرتشت از کیادان هچت اسپ، من که پدر تو هستم، (جاماسپ) را که یاور دین مزداست از روی راستی و منش پاک به همسری تو برگزیده ام، اینک برو با خردت رایزنی کن و اگر او پسندید، با دلدادگی پاک در خویشکاری سپنتای زناشویی بکوش»
پوروچیست پس از گفتگو با جاماسپ و اندیشیدن ژرف و شناخت، پیوند را می پذیرد و میگوید:
یسنا 53 بند 4: «ای پدر، پس از ژرف اندیشی، من جاماسپ را پسندیدم و دوست دارم و با ته دل به او مهر خواهم ورزید و او را همچون شوهر آینده خود مانند پدر و بزرگ تر و راهنمای خود میپذیرم. بشود که مزدا اهورا بخشش نیک اندیشی را همیشه بهره ما سازد.»
سپس اشو زرتشت در جشن زناشویی پوروچیست برای باشندگان به ویژه نو همسران چنین اندرز داد:
یسنا 53 بند 5: « ای نو اروسان و دامادان روی سخنم با شماست، به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به یاد بسپارید و با بی باکی در پی زندگانی پاک منشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری پیش دستی جوید تا این زندگانی سپند زناشویی را با شادی و خرمی به پایان رسانید.»
این داستان روشن کننده برابری زن و مرد در کهن نگاری چندین هزاره ایران کهن است. خواست بانوان چه تا آن هنگام که در خانه پدری بوده اند چه پس از زناشویی ارجمندی بود و آنان آزاد بودند تا خود راه خود را برگزینند. از همین روی چون در آیین کهن ایران، زن از جایگاه والایی برخوردار بود، ایرانیان باستان این روز را برای بزرگداشت زن، سپندارمذ، ایزد بانوی زمین برگزیدند و جشن سپندارمذگان را هر سال برگزار می کردند. در زمانی که پیرامون ایران زن را برده میدانستند و یا زنده به گور میکردند , و اندک ارزشی برای زن بشمار نمی آوردند.
چگونگی برگزاری جشن
در ایران باستان در این روز زنان به شوهران خود مهر ارمغان می دادند و مردان، زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده و به آنها پیشکشی می دادند. این پیشکشی می توانست از یک شاخه گل تا هر چیز دیگری باشد. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا زمان های بسیار پیوستگی داشت و بسیار باشکوه برگزار میشد همواره این آزرم و ارجنهی به زن برای مردان گوشزد میگردید.
گردیزی در نسک زین الاخبار نیز درباره واژه «مردگیران» نمارده است که از این روی این جشن را مردگیران می گفتند که زنان به گزینش خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمی گزیدند. سپندار مذگان جشن زمین و گرامیداشت دلدادگی و پاکبازی است که هر دو در کنار هم فرگشته می شوند. در اوستا که یکی از کهن ترین نسک های آریایی ها می باشد به آزادی زنان در گزینش پیوند زناشویی نمارش شده که پیشتر آنرا بازگو نمودیم.
بن مایه :
اسفندگان در پایگاه پژوهشی آریابوم
سپندار مد؛ روز زن در ایران باستان نوشته ی ناهید توسلی
سخنی در باره زمان جشن اسفندگان و دیگر جشنهای ایرانی
گزارش اسفندگان در تارنمای ایران بوم
پورداود، ابراهیم، مجموعه مقالات آناهیتا، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۴۲، ص ۱۶۵.
واژه نامه دهخدا