ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

غوری‏ها

سوشیانت | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۴۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

غوری‏ها
بعد از کوشانی‏ها و یفتلی‏ها، سومین گروه و طایفه‌ای که به خاطر تعلق داشتن به سلسله حاکمان مشهور مورد نزاع و پریشان رفتاری تاریخ نگاری در افغانستان قرار گرفته غوری‏ها میباشند. غوری‏ها را از لحاظ نژادی به طور کلی آریایی و غیر آریایی قلمداد می‏کنند و از لحاظ قومی برخی از نویسندگان پشتون و ترک تبار کوشیدند آن‏ها را پشتون و ترک معرفی کنند. عبدالحی جیبی، نجیب الله توروایانا و میرغلام محمد غبار، غوری‏ها را پشتون و زبانشان را پشتو می‏دانند. حبیبی غوریان را از طایفه سوری پشتون معرفی نموده و می‏نویسد: «زبان غوریان پشتو و دری بود و چون غوریان از طایفه سوری پشتون‌اند، لهذا در عصرشان اقوام پشتون از کوه‌های غور و جبال سلیمان به وادی‌های ترنک و ارغنداب و هیرمند و کابل و هریرود سرازیر شدند و در لشکرهای شاهان نیز در فتوحات همه اشتراک کردند. و بسی از قبایل و افراد و سران قبایل با شهنشاهان و جانشینان‌شان در هند باقی ماندند، که بقایای آنها تاکنون هم در سرتاسر هند فراوانند.»
نجیب الله توروایانا می‏نویسد:«غوری‏ها یا افغان [پشتون‏]های سوری که در مراکز فیروز کوه، آهنگران، مندیش و غیره تا حدود بامیان به سر می بردند به زبان پشتو متکلم و نگهدارنده کانون ادبی و فرهنگی این زبان بودند.»
میرغلام محمد غبار نیزغوری‏ها را پشتون و کلمه «غور» را یک کلمه قدیم پشتو دانسته می‏نویسد:« در ازمنه‌ی قبل‌التاریخ، بعد از آن که آریان‌ها، وارد هرات و بلخ گردیده و از آن‌جا به سایر صفحات افغانستان منقسم شدند، قسمتی هم از شاخه‌ی پختانه‌ها به دره‌های ولایت غور سرازیر گردیده و در ارتفاع جبال و دره‌های سهمناک او مسکن گزیدند. زیرا دره‌های سرسبز و چراگاه‌های معروف و آب‌های جاری و انهار خوشگوار این ولایت برای اقامت مالداران طایفه‌ی شریفه‌ی آریه بسی مساعد بود. وطن این‌ها پسان معروف به غور گردید و به نوعی که ما در قسمت تاریخ پاختیا نوشتیم، کلمه غور و یا غر یک لغت قدیم پختانه بوده و تا امروز در زبان پشتو مستعمل و موجود است. تحریفات و تبدلات این کلمه به مرور زمان غرج و غرچ و غرش شده و در دوره‌ی اسلام مشهور به غرجستان گردید. اسم طایفه‌ی بزرگ پختانه (غلجایی و یا غلزایی) نیز منسوب به همان نام ولایت غرج و یا غور است که بعضی مورخین آن‌ها را به نام خلج و خلجی یاد کرده‌اند. با کل حال، اسم غور که محرف غرو است و غرو در پختانه جمع غر (کوه) و به معنی کوه‌ها و کوهستان می‌باشد، مناسبترین اسمی است که در مورد این ولایت کوهستانی اطلاق گردیده است. اما از این که ولایت غور در حصص وسطی و شرقی خود بعد از حمله‌های مغول موسوم به هزاره و هزاره‌جات گردید، در سطور نزدیکی سخن خواهیم گفت»
سلطان غیاث الدین غوریآقای غبار درباره‏ی مذهب و زبان غوریان و ورود اسلام به این سرزمین و نیز حمله مغول و جابجایی ساکنان غور مطالب مفصلی نگاشته که در آن تناقض‏های آشکاری در مورد مسلمان شدن غوریان و حمله سلطان محمود به غور به بهانه‌ی مسلمان ساختن آنان و نیز جانبداری از امیرعبدالرحمن خان در سرکوبی هزاره‏ها، مشاهده می‏شود که علاوه بر مغایرت با حقایق تاریخی با شخصیت روشنفکر چپگرایی چون غبار نیز سازگاری ندارد.
غوری‏ها را برخی نویسندگان ترک و مغول تبار افغانستان ترک تبار معرفی می‏کنند. آن‏ها با پیوند زدن غوری‏ها به کوشانی‏ها و یفتلی‏ها و جانبداری از نظریه ترک تباری آنان، تلاش می‏کنند ترک تباری غوری‏ها را نیز ثابت کنند. در این رابطه دکتر عنایتالله شهرانی غوری‏ها را به ترک‏های خلجی ارتباط داده و از عنوان «غوری‏های خلجی» (46) استفاده می‏کند؛ درست شبیه عنوانی که علامه عبدالحی جیبی به غوری‏ها داد و آن‏ها را «پشتون‏های سوری» نامید.
و اما ایرانی نژاد (تاجیک) بودن غوری‏ها طرفداران بیشتر و معتبرتری در میان پژوهشگران و مورخان اسلامی، اروپایی و روسی دارد. سیفی هروی، آریستوف، راورتی، بارتولد و اومدین از جمله کسانی هستند که غوری‏ها را تاجیک می‏دانند.
علی رغم پریشان رفتاری برخی نویسندگان و محققان، به دلیل این که غوری‏ها در دوره اسلامی از قدرت و شهرت برخوردار بودند ابهامی در تشخیص هویت قومی و تباری آن‏ها وجود ندارد، به خصوص که اکثریت مردمان امروزی غور از اخلاف همان غوری‏های قدیم هستند و هویت قومی و زبانی شان روشن است. سلاطین و مردم غور ایرانی نژاد (تاجیک) و فارسی زبان بودند و غوری‌های امروزی نیز چنین هستند.

واپسین برداشت
از مطالعه و بررسی نظریات متفاوت دانشمندان، پژوهشگران و مورخان معتبر عرب، اروپایی، آمریکایی، روسی، ژاپنی و افغانی در مورد تبار و تاریخ اقوام کوشانی، یفتلی (هیاطله)، غوری، پشتون و هزاره برداشت های زیر با قاطعیت بیشتر بدست می آید:
1-  کوشانی‏ها آریایی تبار و زبان آن‏ها آریایی بود که نیای زبان فارسی دری شناخته می‏شود. این مطلب را کشف سنگ نبشته رباطک در سال 1372 بیشتر به اثبات می رساند.
2-  یفتلی‏ها(هیاطله) نیز مانند کوشانی‏ها آریایی تبار به شمار می روند.
3-  غوری‏ها ایرانی نژاد (تاجیک) و فارسی زبان بودند. اکثریت مردم غور در حال حاضرهم فارسی زبان و تاجیک اند.
4-  منشأ نژادی پشتون‏ها هنوز نا معلوم است و اجماع قوی مورخان عرب و پشتون و خاور شناسان اروپایی و روسی بر سر سامی نژادی پشتون‏ها نظریه‌ی آریایی تباری آنان را تحت شعاع قرار می‏دهد. اگر نظریه‌ی سامی نژادی پشتون‏ها مبتنی بر فولکور و داستان‏های تاریخی ارزیابی شود، نظریه‌ی آریایی تباری آنان نیز مبنای علمی ندارد، بلکه مبتنی بر حدس و گمان در مورد تشابه و قرابت کلمات پشتو با کلمات سانسکریت و اوستا است.
اثبات نشدن آریایی تباری یا سامی تباری پشتون‏ها سابقه تاریخی آنان را نیز مغشوش ساخته است. نام تاریخی پشتون‏ها «افغان» است و کلمه افغان به نظر برخی نویسندگان به شکل «ابگان» نخستین بار توسط شاپور دوم امپراتور ساسانی در رابطه با آذربایجان به کار رفته و بعداً در قرن ششم میلادی منجم هندی به نام «وارها میهیرا» از کلمه «اوگانه» استفاده کرده که برخی نویسندگان آن را با «افغان» مقایسه کرده اند. آنچه مسلم است این است که قومی به نام افغان در اطراف کوه‏های سلیمان در مرز افغانستان و پاکستان امروزی در طی قرون 16 و 17 میلادی ظهور کرد. در واقع سابقه تاریخی پشتون‌ها در سرزمین افغانستان امروزی به قرن شانزدهم میلادی می‏رسد.
5-  هزاره‏ها مغول تبارند که در طی بیش از دو قرن آمیختگی با تاجیک‏ها و اقوام دیگر در هیأت قوم جدیدی به نام هزاره در قرن شانزدهم میلادی ظهور کردند. در اواخر قرن16 میلادی برای نخستین بار مورخان دربار شاه عباس صفوی و نیز بابر امپراتور مغول، به قوم هزاره به نام «هزاره» اشاره کرده اند. نظریه‏های آریایی تباری و ترک تباری هزاره‏ها سیاسی، مغرضانه و ناشیانه به نظر می‏رسد. سابقه‌ی تاریخی و باستانی بخشیدن به قوم و طایفه‌ای به ذات خود ارزش علمی، حقوقی و انسانی ندارد، به خصوص که جامعه بشری در طول تاریخ سیال بوده و مرزهای جغرافیایی و تباری ناپایدارند. محور و اصل قرار دادن قومیت و مرزهای جغرافیایی که به بهانه‌ی حفظ هویت و تأمین حقوق اجتماعی و انسانی صورت می‏گیرد و در حقیقت مبتنی بر تفاخر نژادی و سلطه جویی و افزون خواهی است، نه تنها هیچ مشکلی را از جامعه بشری چه در سطح ملی و چه بین‏المللی حل نکرده بلکه همواره باعث تبعیض، نفاق، ستم، قتل، غارتگری، تجاوز و جنگ‌های خانمان سوز شده است. این پژوهش مختصر نشان می‏دهد برخی کسانی که ادعای آریایی تباری دارند ممکن است مغول تبار یا سامی تبار باشند و برخی کسانی که دعوای مغول تباری و یا ترک تباری دارند ممکن است آریایی تبار باشند، چنان که مطالعه ژنتیک ترک‏های ترکیه نشان داده است که ژن اغلب کسانی که مورد بررسی قرار گرفته‏اند آریایی است تا ترکی و مغولی. 

 

منبع :

-  تارخ مختصر افغانستان، ص 165
44-  آریانا افغانستان، قسمت دوم،کابل، 1323، ص 169.
45-  جغرافیای تاریخی افغانستان،ص 173-174.
46 - دکتر عنایت الله شهرانی www.turklar.com/dari/?p=2772

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ