دانش ، فرهنگ ، اموزش در روزگار تیموریان ـ ۳
از اغاز پادشاهی عبداللطیف تا انقراض تیموریان (۹۱۲-۸۵۳)
از مطالعه احوال شاهزادگان تیموری پس از مرگ الغ بیگ چنین بر می اید که از زمان به قتل رسیدن الغ بیگ تا به سلطنت رسیدن سلطان ابوسعید اوضاع ممالک تیموری روبه تفرقه و پریشانی نهاد و منازعات میان شاهزادگان و گرفتاری انان به مسائل نظامی و سیاسی و همچنین عدم امنیت و هرج و مرج ناشی از این جنگها و رقابتهای داخلی ؛ مجالی برای رشد و پیشرفت دانش باقی ننهاد. در حقیقت در این مدت بیشتر اوقات بازماندگان تیموری صرف جنگ و جدال خانوادگی و کشتار یکدیگر و امرا و بزرگان می شد .
این وضع همچنان تا به سلطنت رسیدن ابوسعید ادامه یافت . با به سلطنت رسیدن او برای مدت زمانی نزدیک به دو دهه ارامش نسبی بر ایران زمین حکمفرما گردید و او با قدرت و نیرومندی بر سرزمینی وسیع فرمان راند . بالطبع ارامش و امنیت را از لازمه های توسعه علم و فرهنگ باید برشمرد و چون این روزگار به تقریب و به سبب اقتدار ابوسعید قرین ارامش بود شرایط مساعدتری برای رشد و تعالی فضل و کمال فراهم امد . هرچند ؛ در منابع تاریخی مطلب چندانی در مورد نوع نگرش ابوسعید به دانش و دانش پژوهی نمی توان یافت . منابع تاریخی حتی اورا پایان دهنده عمر زنی چون گوهرشاد همسر شاهرخ که اماکن اموزشی - عقیدتی بسیاری چون مساجد و مدارس و خانقاه ها بنا نهاده بود معرفی کرده اند . ( اسناد و مکاتبات تاریخ ایران از تیمور تا شاه اسماعیل ؛ ص۸۵ و تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ؛ ج۴؛ ص۶۸)
با مرگ ابوسعید دگربار اتش منازعات داخلی شاهزادگان تیموری برای نیل به قدرت زبانه کشید . اما از سوی دگر حسین میرزا بایقرا که از مدتها پیش دعوی شاهی می نمود و استراباد را مقر خویش ساخته بود هرات را فتح و با استقلال و اقتدار تمام بر خاور ایران حکمرانی نمود . سلطنت او اگر چه از لحاظ رونق بازار علم و ادب و هنر و صنایع ظریفه به مراتب برتر از دوران ابوسعید بود . سلطان حسین بایقرا پشتیبان جدی دانش و هنر بود و در زمان او شهر هرات رونق افزونتری یافت . دوران فرمانروایی او را می توان از نظر مرکزیت علمی و ادبی و هنری شهر هرات یکی از ادوار بسیار مهم برشمرد . عموم نویسندگان ان روزگار رونق علمی- ادبی شهر هرات را ستوده و عامل اصلی ان را سیاستهای عالمانه سلطان حسین بایقرا دانسته اند ؛ چنانکه دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشعرای خویش در مورد رونق هرات و سبب ان چنین سروده است :
هرجا که بی عنایت تو در جهان تابوت و دار بود کنون تخت و منبر است
دارالامان تخت هری با وجود تو رشک بهشت و شمع اقلیم و کشور است ـ( تذکرة الشعرا؛ص۵۳۴)
ملایمت طبع و حسن شفقت و عطوفت سلطان حسین بایقرا او را مافوق معاصرین خویش قرار داده بود . او دربار خود را به مرکزی بسیار درخشان و تابان از جهت علم وادب تبدیل کرده بود . در حقیقت ؛ شمار بسیاری از شاعران و مورخان و مولفان نامدار در این مرکز در سایه عنایت سلطان مجتمع و از توجهات او برخوردار بودند . البته از جمله سعادتهای او داشتن ندیمی صادق و مشاوری فاضل و شاعری ارجمند چون امیر کبیر نظام الدین علیشیر نوایی بود . ندیمی که سلطان حسین همواره در مورد او با مهر سخن می گفت و نسبت او را با خود چون هارون برای موسی می دانست . ( شرفنامه ) در واقع ؛ امیر علیشیر نوایی که خود به دو زبان فارسی و ترکی شعر می سرود مشوق عمده فاضلان و اندیشمندان ان روزگار در تالیف و تصنیف و دوستدار شاعران و همچنین از بانیان بزرگ اثار خیر بود . حتی برابر با نوشته های کتاب ارزشمند روضه الصفا به توسط میرخواند به سبب کرامات و عنایات او بوده است .(روضة الصفا ؛ ج۲ ؛ ص۱۲۰۶)
در دربار سلطان حسین بایقرا علاوه بر دانشمندانی فرهیخته چون امیر علیشیر نوایی؛ فرزانگانی چون مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی و دو تاریخنگار نامی ؛ میرخواند و خواندمیر و صورتگر و نقاش بزرگ ایرانی ؛ بهزاد نیز به سر می بردند .(تاریخ تیموریان و ترکمانان ؛ ص۱۰۲ ) انچه مشخص است در روزگار فرمانروایی او دگربار درخت دانش بالیدن اغاز نمود و البته صدق این مدعا ازگفتارهای نویسندگان و تاربخنگاران که همگی او را به عنوان فردی ادیب ؛ شاعر و حامی دانشمندان و هنرمندان و همچنین فردی شجاع و سخاوتمند و عادل یاد کرده اند نیز بر می اید . چنانکه ؛ امیر علیشیر نوایی در مجالس النفائس خویش او را چنین توصیف نموده است :
« ابر گوهربار فضای اسمان سخاوت ؛ سروبلند بوستان عدالت ؛ رستم دستان معرکه رزم وکوشش ؛ حاتم زمان بزم وبخشش ؛ نکته دان سحرساز عالم فصاحت و معجزه پرداز جهان بلاغت» ( مجالس النفائس ؛ ص۱۳۰)
با مرگ سلطان حسین بایقرا ؛ سلسله تیموری در اندک زمانی به سبب ضعف ناشی از رقابتها و منازعات داخلی امرا و شاهزادگان تیموری و همچنین هجوم ازبکان و قدرت یابی اق قویونلوها انقراض یافت . روشن است که بررسی دانش و اموزش دوران پس از سقوط تیموریان با توجه به بروز شرایط نوین سیاسی خود مبحثی جدا می طلبد . بنابراین نوشتار خویش را پایان داده تا شاید وقتی دیگر و به هنگام بررسی وضع دانش و اموزش روزگار صفوی اندکی نیز در مورد دانش و اموزش پس از تیموریان سخن گفته اید.
برگرفته از
۱- خواندمیر؛ غیاث الدین بن همام الدین ؛ تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ؛ جلد سوم ؛ تهران : کتابخانه خیام ؛ ۱۳۳۳
۲- دولتشاه سمرقندی ؛ تذکرة الشعرا ؛ به همت محمد عباسی ؛ تهران : کتابفروشی بارانی ؛ بی تا
۳- مروارید ؛ عبدالله ؛ شرفنامه ؛ نسخه خطی کتابخانه ملک ؛ شماره ۳۷۸۹
۴- میرجعفری ؛ حسین ؛ تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی ایران در دوره تیموریان و ترکمانان ؛ چاپ دوم ؛ تهران : سمت و اصفهان : دانشگاه اصفهان ؛ ۱۳۷۹
۵- میرخواند بلخی ؛ محمد بن خاوندشاه ؛ روضة الصفا ؛ تهذیب و تلخیص عباس زریاب ؛ چاپ دوم ؛ جلد دوم ؛ تهران : انتشارات علمی ؛ ۱۳۷۵
۶- نوایی ؛ عبدالحسین ؛ اسناد و مکاتبات تاریخ ایران از تیمور تا شاه اسماعیل ؛ تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ؛ ۱۳۴۱
۷- نوایی ؛ میرنظام الدین علیشیر ؛ مجالس النفائس در تذکره شعرای قرن نهم هجری ؛ به سعی و اهتمام علی اصغر حکمت ؛ تهران : چاپخانه بانک ملی ایران ؛ ۱۳۲۴