جلایریان یا ایلکانان
آل جلایر
پس از مرگ ایلخان ابوسعید بهادرخان که به انقراض سلسله هولاکویی انجامید، شماری از شاهزادگان و مدعیان دیگر مغول درصدد تسلط بر امپراتوری ایلخانی و یا بخشهایی از آن برآمدند و پیامد آن کشمکشهای پیوسته برای کسب قدرت بود که پارهای از آن به گونه حاکمیت آل جلایر (یا جلایریان) چهره نمود که قلمروشان به موازات بین النهرین، آذربایجان و بعدها شروان دامن گسترانیده بود. این سلسله با قدرتیابی شیخ حسن بزرگ در بغداد به سال۷۴۰ق/۱۳۴۰م آغاز شد. دوره اوج حکمرانی آل جلایر مقارن است با دوران حکومت شیخ اویس و با مرگش دوره زوال این سلسله آغاز میشود که مقارن است با حملات تیمور به ایران و بین النهرین و اوج گیری ترکمانان قراقویونلو.
تبارشناسی
واژه جلایر از نام یکی از قبیلههای بزرگ و مهم مغول ریشه گرفته است. اغلب سلسله ایلکا و یا ایلکانیان نیز نامیده میشود. نام ایلکا از ایلقه نویان (یعنی امیر ایلقه) پدر جد شیخ حسن گرفته شده است که در مقام یکی از فرماندهانهولاکو سهم عمدهای در فتح آسیای مرکزی و خاور نزدیک به دست مغولان داشت. فرزندان او نیز در اشرافیت نظامی امپراتوری ایلخانی مقام والایی یافتند و چند تن از آنان توانستند خواتین خاندان هولاکو را به عقد نکاح خود درآورند. از آن میان حسین نوه ایلقه با دختر ایلخان ارغون به نام اولجتای ازدواج کرد و شیخ حسن بزرگ موسس آل جلایر فرزند این دو بود.
تاریخچه
در تاریخ ایران شیخ حسن بزرگ که در زمان ابوسعید به بالاترین منصب یعنی اولوس بیک و نایب مناب دست یافت در کشمکش های پی در پی قدرت در اواخر حکومت مغولان شخصیت تاثیرگذاری از خود نشان داد . ظاهراً هدف وی بیشتر بازسازی امپراتوری ایلخانی بوده تا براندازی آن. گفته شده که وی هرگز لقبی به غیر از اولوس بیک به خود نبست و چند تن از از خانان چنگیزی را نیز به رسمیت شناخت . فرزندش سلطان اویس که پس از وی به قدرت رسید، اولین کسی است که لقب سلطان بر خود نهاد. وی آذربایجان را متصرف شد. در کشمکشهای قدرت طلبی آل مظفر به نفع شاه محمود دخالت کرد و در نبرد موش قراقویونلوها را در هم شکست. پس از مرگ سلطان اویس دوران زوال آل جلایر آغاز شد. پسرش حسین، تبریز را به شاه شجاع از آل مظفر واگذار کرد، هر چند به زودی دوباره آنرا تصرف کرد. وی در رویارویی با ترکمانان قراقویونلو موفق بود اما با سرکشی برادرانش شیخ علی، احمد و بایزید مواجه شد. در صفر ۷۸۴/ آوریل۱۳۸۲ سلطان احمد تبریز را تصرف و سلطان حسین را به قتل رسانید. پس از آن شیخ علی در بغداد و بایزید در سلطانیه قد علم کردند. سلطان احمد برای سرکوب شیخ علی از دشمن بزرگ خاندانش یعنی قراقویونلوها کمک طلبید. سپس پیمانی بین دو برادر منعقد شد و آذربایجان، مغان و آران به سلطان احمد و عراق عجم به سلطان بازیزید واگذار شد. همچنین مقرر شد که عراق عرب بین دو برادر تقسیم شود. این پیمان اما دوامی نداشت و احمد به زودی بغداد و بعدها سلطانیه را تصرف کرد. این زمان مصادف بود با آغاز حملات تیمور به ایران. تیمور به سال۱۳۸۵ سلطانیه و در سال ۱۳۹۳ پس از شکست دادن آل مظفر بغداد را متصرف شد. سلطان احمد توانست بگریزد و کمی بعد دوباره به بغداد بازگشت و حکومتش را از سرگرفت. اما وقت موج سوم حملات تیمور آغاز شد، سلطان احمد را یارای مقاومت نبود. لاجرم بغداد در ۲۷ ذوالقعده۸۰۳/ ۹ ژوئیه ۱۴۰۱ با یورش وحشتناکی تصرف شد، تیمور دستور قتل عام بیرحمانه مردم شهر را صادر کرد. سلطان احمد به ممالیک پناه برد و مدتی به همراه قرایوسف قراقویونلو در قلعه ای محبوس بود. پس از آزادی قرایوسف به تبریز رفت و سلطان احمد به بغداد برگشت تا اینکه قرایوسف وی را در جنگی شکست داد، اسیرش ساخت و سپس گردنش را زد. کمی بعد قراقویونلوها شاه ولد را شکست داده و بغداد را متصرف شدند. دیگر سلاطین آل جلایر به سلطنت خود در شوشتر و سپس حله ادامه دادند. آخرین سلطان جلایری، سلطان حسین دوم بود که پس از سقوط حله به دست قراقویونلوها کشته شد (۳ ربیع الاول ۸۳۵ ق/۹ نوامبر۱۴۳۱م).
فرهنگ و هنر جلایری
در این دوره هنر نگارگری ایران از اهمیت والایی برخوردار شد. فعالیتهای هنری آنان در تبریز و به ویژه در بغداد متمرکز بود یعنی جایی که نمونههای برجستهای از معماری آنان حفظ شده است. از شاعران برجسته این دوره سلمان ساوجی است. گفته شده که شیخ اویس نقاش زبردستی بوده و سلطان احمد نیز گویا در موسیقی و نقاشی دستی داشته است. عمارت دولتخانه تبریز از آثار به جای مانده از این دوره است که در زمان شیخ اویس بنا شده است.
زبان و مذهب
آل جلایر زبان ترکی را در عراق عرب رواج دادند. چنانچه گفته شده در این دوره زبان ترکی پس اززبان عربی زبان اکثریت مردم این نواحی گردید. آل جلایر در حوزه مذهبی گرایشهای شیعی بیچون و چرایی از خود نشان دادند، چنانکه از انتخاب نامهای علی، حسن و حسین هویداست. یک اشاره صریحتر در این زمینه میتواند وصیت شیح حسن بزرگ باشد که در هنگام مرگ سفارش کرد تا در نجف اشرف به خاک سپرده شود. معالوصف توجیهی برای عدم وجود اشارات و قواعد شیعی بر روی مسکوکات آل جلایر وجود ندارد، مگر آنکه قبول کنیم گرایش سلاطین این سلسله به تشیع، ضرورتاً شکل نمایشی و گرایش اتباع آنان را به این مذهب را در پی نداشته است.
فرمانروایان آل جلایر
اسامی فرمانروایان این دودمان به این ترتیب هستند:
شیخ حسن بزرگ (۷۳۶ ق/۱۳۳۶م - ۷۵۷ ق/۱۳۵۶م)
-
شیخ اویس بهادرخان (۷۵۷ ق/۱۳۵۶م - ۷۷۶ ق/۱۳۷۴م)
حسن (۷۷۶ ق/۱۳۷۴م)، وی با توطئه امیران رده بالا به قتل رسید و جانشینی به برادرش حسین رسید.
حسین اول (۷۷۶ ق/۱۳۷۴م - ۷۸۴ ق/۱۳۸۲م)
سلطان احمد (۷۸۴ ق/۱۳۸۲م - ۸۱۳ ق/۱۴۱۰م)
شاه ولد
سلطان محمود
سلطان اویس دوم
سلطان محمد
محمود دوم
سلطان حسین دوم
برگرفته از
یعقوب آژند (مترجم)، تاریخ ایران (دوره تیموریان)، جامی، چاپ سوم تهران ۱۳۸۷، شابک: ۱-۴۹-۵۶۲۰-۹۶۴-۹۷۸
مشارکت کنندگان ویکیپدیای انگلیسی، مدخل jalayerids، بازیابی ۱۹th July ۲۰۱۱
دایره المعارف iranica
دانسنامه آزاد ویکی پدیا