زندگی نامه سلطان احمد جلایر ایلکانی
احمد جلایر، پسر شیخ اولیس، چهارمین فرمانروای سلسله جلایریان در عراق و آذربایجان است. مورخان لقب او را نغیث الدین یا غیاثالدین آوردهاند و بر روی غالب سکههایی که به نام او ضرب شده، عنوان ( بهادر خان) هم آمده است. تاریخ تولد احمد دانسته نیست، ولی از آن جا که گفتهاند وی به هنگام مرگ 60 و اندی سال داشت میبایست در اواسط سده 8 ق/ 14 م زاده شده باشد.
احمد جلایر با حمله به تبریز و قتل سلطان حسین ( 784 ق / 1382 م ) بر تخت فرمانروایی نشست . اما از همان آغاز با مخالفت دو برادر دیگر خود، بایزید و علی مواجه شد. عادل آقا حاکم سلطانیه هم آنها را به مخالفت با احمد تحریک میکرد. علی یک بار تبریز را گرفت اما به دست قرا محمد ترکمان، که نیروی خود را بر وفق معاهدهای، در اختیار سلطان احمد گذاشته بود، در آنجا مغلوب و مقتول شد ( 785 ق/ 1383م ). در برابر بایزید برادرش هم که عادل آقا حاکم سلطانیه از وی حمایت میکرد ، راضی به قبول مصالحه شد. سلطانیه و ولایات جبال به بایزید واگذار شد و آذربایجان و بغداد در دست سلطان احمد باقی ماند. اما این مصالحه دوام نیافت. به مجرد آن که بایزید را از حمایت عادل آقا و شاه شجاع آل مظفر محروم یافت، به سلطانیه تاخت و بایزید را دستگیر و با خود به تبریز برد ( 786 ق/ 1384م).
یورش تیمور گورکان به نواحی غرب ایران
در حالیکه سلطان احمد جلایر میکوشید سیطره خود را بر سراسر قلمرو جلایریان گسترش دهد، و تا حدی هم توفیق یافته بود، اما یورش تیمور گورکان به نواحی غرب ایران ، او را متوقف کرد. احمد که مغرورانه میپنداشت میتواند در برابر تیمور مقاومت کند و پیشنهاد اتحاد امیر ولی حاکم استرآباد را نیز رد کرده بود، ناچار به سقوط سلطانیه در 786 ق/ 1384 م تن در داد. تیمور پس از تسخیر این شهر، عادل آقا را از شیراز فرا خواند و حکومت سلطانیه و تبریز را به وی سپرد. به دنبال خروج تیمور از سلطانیه، سلطان احمد که در بغداد بود، به تبریز بازگشت و امیر ولی را که پس از فرار از پیش تیمور، به او پیوسته بود به سلطانیه فرستاد تا عادل آقا را به اطاعت در آورد و خود بار دیگر روی به بغداد آورد.
به گزارش حافظ ابرو، پس از پایان ( یورش سه ساله ) تیمور به ایران در 790 ق/ 1388 م و بازگشت او به سمرقند، تبریز در نتیجه کشمکش های دست نشاندگان وی و والیان نواحی دیگر آذربایجان و نیز یورشهای متوالی قرا یوسف قراقویونلو، دستخوش ناآرامی و قحطی و ویرانی شد، اما احمد نیز به رغم انتصاب امرای خود به حکومت نواحی عراق عجم و مداخله در رویدادهای آذربایجان ، نتوانست بر آن نواحی نفوذ چندانی یابد.
در 795 ق/ 1393 م تیمور به دنبال لشکرکشی روم یا (یورش پنج ساله) خود به ایران، شاه منصور را در شیراز به قتل آورد و سرش را برای سلطان احمد جلایر به بغداد فرستاد و از او خواست تا خطبه و سکه به نام وی کند. اما احمد وقعی ننهاد و از فرمان تیمور سرباز زد.
کاهش نفوذ احمد در نواحی آذربایجان
با آن که نفوذ احمد در نواحی آذربایجان به سبب پیشروی تیمور رو به کاهش نهاده بود، ولی او پس از شاه منصور ، بزرگترین سدی بود که تیمور را از پیشروی به سمت عراق عرب و متصرفات عثمانی و ملوک مصر ، باز میداشت و بغداد را به مثابه پایگاهی برای خود کرده بود که هر بار تیمور و امیرانش روی به آذربایجان مینهادند، وی بدانجا پناه میبرد. به همین سبب تیمور در این یورش اخیر، سخت بر سر تسخیر بغداد پای فشرد. به روایت ابن فرات ( تاریخ، ج 9، فصل 2 / ص 344) ، اهالی بغداد به سبب ستمگری احمد جلایر و قتل بسیاری از امیران آن دیار، تیمور را به تسخیر بغداد برانگیختند. در شوال 795 ق / اوت 1393 م ، تیمور بدون جنگ بر بغداد دست یافت. احمد جلایر در حالی که تیموریان در تعقیب او بودند. به سختی از مهلکه جان به در برد و به حله گریخت و از آنجا به شام رفت و در ربیعالاول 796 ق / ژانویه 1394م به قاهره رسید. سلطان برقوق والی مصر او را بنواخت و او را در حالیکه اموال بسیار به وی بخشیده بود، روانه بغداد ساخت. احمد نیز از گرفتاریهای تیمور در جنگ با تختمش در دشت قبچاق به خوبی سود جست و پس از آن که در رمضان 796 ق/ جولای 1394 م( خواجه مسعود خراسانی، نایب تیمور را از بغداد بیرون راند، بار دیگر این شهر را فرا چنگ آورد و البته از قساوت و خونریزی فرو گذار نکرد.
در آستانه یورش هفت ساله تیمور به ایران ( 807 801 ق / 1404 1399 م ) میرانشاه پسر تیمور که از سوی پدر بر نواحی آذربایجان فرمان میراند، سپاهی به تسخیر دژ که طاهر پسر احمد جلایر از آن محافظت میکرد، گسیل داشت و خود به بغداد تاخت. اما چون اوضاع آذربایجان رو به پریشانی نهاد، بدون نتیجه راه بازگشت در پیش گرفت.
تنزل موقعیت احمد جلایر در بغداد
در سال 8020 ق / 1400 م ، اوضاع احمد جلایر و موقعیتش در بغداد متزلزل شد و به دربار عثمانی پناه برد. چند سال عمرش را در سرگردانی و تشبث و توطئه گذشت . فقط بعد از مرگ تیمور در 807 ق/ 1404 م جرأت بازگشت پیدا کرد و به قلمرو سابق خود دست یافت. این بار بغداد را تختگاه خود ساخت و پنج سال دیگر در آنجا فرمان راند، اما چون بر خلاف عهدی که در دوران تبعید با قرایوسف قراقویونلو بسته بود، آذربایجان را به او واگذار نکرد، بین آنها کدورتی ایجاد شد. در نزدیک تبریز، میان آن دو جنگی در گرفت و احمد مغلوب و اسیر شد و به امر قرایوسف در ربیعالاخر 813 ق/ اوت 1410 م به قتل رسید و جسد او چندین روز بر روی زمین ماند. با قتل احمد جلایر، دولت ایلکانی در واقع به پایان خود رسید. هر چند بیست سالی پس از این واقعه تا 836 ق / 1433 م چند تن دیگر از این خاندان در قسمت سفلای عراق حکم راندند، اما قدرت و تسلط آنها بر سرزمینهای قلمرو جلایریان دیگر امکانپذیر نشد.
دوران حکومت احمد جلایر غالبا" با شورشهای داخلی و تهاجم خارجی همراه بود و بیشتر زندگی او در جنگ و گریز ، آوارگی و زندان سپری شد. گرچه در کتابی منسوب به تیمور، سلطان احمد جلایر به ضعف و سستی و بیهمتی منسوب شد، اما برخی از مورخان ، شجاعت او را ستودهاند ( منتخب التواریخ ، ص 168 167 ). وی بر خلاف پدرش که گفتهاند پادشاهی دیندار و دادگر بوده به احکام شرع چندان توجهی نداشت و بیشتر مورخان او را فاسد ، شرور، ستمگر و خونریز دانستهاند.