بخش های اقتصاد صفویه
1.بخش دهقانی: جمعیت روستایی ایران در عصر صفویه در حدود 7/2 تا 5 میلیون نفر بود. زندگی دهقانی هم به دلیل اینکه منبع عمده درآمد دولت و پشتوانه مالی ارتش، اکثریت روحانیون و زمینداران خصوصی بود در سطح معیشتی قرار داشت. البته به دلیل رونق و رفاه عمومی و اوضاع اقتصادی و کنترل قدرتمند مرکزی در این دوره کمتر از دوره های قبل و بعد مورد استثمار قرار گرفتند. عمده ترین وجوه زمین داری در دهۀ 1000:
1-زمین های دولتی که به صورت تیول واگذار می شد.2- املاک خاصه سلطنتی.3- زمین های وقفی.4- مالکیت خصوصی. البته به دلایلی از جمله قابل خرید نبودن و غیر قابل انتقال بودن زمینهای وقفی بسیاری زمین های خود را به این نوع تبدیل می کردند تا از دادن مالیات و مصادرۀ زمین توسط دیگران در امان باشند و در بسیاری از موارد خود متولی موقوفه می شدند و در بسیاری دیگر هم روحانیون متولی آن بودند که این عامل تقویت اهرم قدرت آنها در روستا ها بود.
2-بخش شهری: جمعیت تقریبی آن حدود یک میلیون نفر بود که حدود 15% کل جمعیت را شامل می شد و از این میزان یک چهارم تا نیمی از آن در اصفهان ساکن بودند.محور اولیه و عمده اقتصاد شهری در 979-1079 اصناف بودند که از نظر منزلت اجتماعی و ثروت و... تفاوت های زیادی بین آنها بود. در چارچوب کنترل شدید حکومت صفویه بر شهر ها اصناف از نوعی خود سامانی برخوردار بودند. از جمله موضوعهای مهم ارزیابی مالیاتی بود که میان سران اصناف و مقامهای دولتی مورد مذاکره و توافق قرار می گرفت، ارتباط بین اصناف و دولت مرکزی بیشتر حاکی از تنش و تضاد میان آنهاست. دولت از مکانیسم هایی مثل کنترل قیمت و کیفیت کالا و مالیات استفاده می کرد و اصناف با توجه به خود سامانی درونی در زمینه ای فعالیت می کردند که در آن نفع و درآمدی متصوّر بود.از مهمترین اصناف دوره صفویه می توان بافندگی را نام برد که با مهمترین کالای تولیدی ایران در عصر صفویه یعنی پارچه سر و کار داشتند.
دومین بخش عمده اقتصاد شهری، فعالیتهای تولیدی در کارگاههای سلطنتی بود که بیش از 30 کارگاه بزرگ سلطنتی را شامل می شود و بیش از 5000 کارگر در آن فعالیت داشتند و بودجه کل این کارگاهها بیش از 100 هزار تومان یعنی 7/1 یا 8/1 کل هزینه های حکومتی بود و به این طریق حتی اگر خدمه دربار و دیوانی و ارتش را هم که به حساب نیاوریم دولت بزرگترین کارفرمای کشور بود.
اقتصاد غیر پولی، نقش بزرگ بخش کشاورزی، مشکلات حمل و نقل، سیاست اقتصادی شاهانه از عوامل محدود بودن تجارت در ایران بود با این همه بازرگانان نقش مهمی در اقتصاد ایران و بازار داخلی داشتند هر چند در تجارت خارجی از نفوذ چندانی برخوردار نبودند.حلقه کلیدی تجارت داخلی و خارجی ایران عصر صفویه بازرگانان ارمنی بودند که در بازرگانیِ خود مستقل بودند و امتیاز خاص صدور ابریشم را دریافت کرده بودند و با خط مشی اقتصادی دولت صفویه و اولویت بخش تولیدی و تجاری سلطنتی کنار آمده بودند و به دلیل محدودیت انباشت سرمایه برای آنان به دلیل سود بیشتر زمین به جای سرمایه گذاری در صنعت تجارت به خرید زمین می پرداختند.
از دیگر گروههای عمده شهری ایران عصر صفویه روحانیون بودند که به دلیل نقش گستردۀ آنها در اجرای قوانین شرع، تعلیم، سرپرستی امور خیریه و ... تأثیر زیادی در تحولات ایران بازی می کردند و گروههای مختلفی را شامل می شدند، مثل روحانیونی که متصدی مقامهای بالای دولتی بودند یا روحانیونی که از طریق برقراری پیوند زناشویی، اقامت، یا کارکرد اقتصادی با بازار ارتباط برقرار می کردند و ....
زنان از جمله قشرهای شهربودندکه اغلب در فعالیت های مولد خانگی، آشپزی، نظافت و ... فعالیت داشتند. اقلیتهای مذهبی در ایران که خطوط طبقاتی را در می نوردد و شامل بازرگانان ارمنی و زرتشتیان که عمدتاً کارگر و کشاورز بودند و یهودیان که مشغول فعالیت های گوناگون بودند، می شود.
آخرین قشر، محرومان و بینوایان شهری بودند که در لایه های زیرین پیشه وران تهیدستِ شهری قرار می گرفتند.
ب-بازرگانی خارجی ومناسبات با غرب در دهه1010ش:
ایران از نظر روابط اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی و دیپلماتیک با غرب دارای تاریخی طولانی است. اما در قرون تاریک اروپا و اوایل قرون وسطی که ابتدا اسلام و سپس امپراطوری عثمانی در منطقه ظاهر شد روابط و تماس ایران با غرب قطع شد. در سده 13 میلادی(579تا679ش) روابط بازرگانی میان ایران و دولت شهرهای جنوا و ونیز در ایتالیا آغاز شد. از قرن 15 (779تا879)هم روابط تجاری ایران با بورسا برای تجارت ابریشم که ایران تولید کننده عمده آن بود، آغاز شد. اما تشکیل دولت شیعه مذهب صفوی در ایران این روند را بر هم زد زیرا موجب درگیری هایی با دولت عثمانی گردید و موجب شد روابط تجاری با این دولت شهرها به علت موانع گمرکی [تعرفه های بالا] قطع شود. از اواخر قرن 15 ایران وارد عرصه جدیدی از روابط تجاری با غرب شد. کمپانی هند شرقی انگلیس در سال 994ش وارد مدار اقتصادی ایران شد بعد هم در قرن 17 (979تا1079)هلند و بعد فرانسه به عنوان تاجر وارد ایران شدند. کمپانی هند شرقی انگلیس موفقیتی بسیار در تجارت با ایران داشت و موجب داد و ستد همه نوع محصول از نقره گرفته تا ادویه جات می شد. با این همه به علت عدم داشتن پول نقد، پارچه های مرغوب و راههای امن تجاری موقعیتش تضعیف شد این در حالی بود که رقیب جدید وارد عرصه می شد. آن رقیب جدید کمپانی هند شرقی هلند بود که به شیوه خوب سازماندهی شده بود. هلندیها روابط نزدیکی با شاه عباس و تجار ارمنی برقرار کردند کاری که انگلیسی ها تا به این حد در آن موفق نبودند. تجارت هلندیها با صفویه تا حدی تجارت دو شریک برابر بود. زیرا تجارت با ایران بر اساس قراردادهای رسمی یا اجازه آزادانه به عنوان بازرگان در ایران صورت می گرفت نه تسخیر سرزمین و قراردادهای انحصاری. گذشته از این روابط تازه با اروپا، ایران عصر صفویه با قدرتهای بزرگ همسایه : هندوستان، روسیه، عثمانی نیز روابطی داشت. ایران ابریشم خام، پارچه های نخی، قند، سنگهای قمیتی، برنج، مواد رنگی و فولاد وارد می کرد و در عوض فرآورده های کشاورزی چینی و اسب صادر می کرد تراز بازرگانی با هند کاملاً به نفع ایران نبود.
عثمانی هم روابط تجاری با ایران داشت اما این روابط تحت الشعاع دوره های جنگ و صلح بین دو کشور بود اما در کل حجم کالاهای ایرانی که از طریق عثمانی به اروپا صادر میشد از حجم معاملات با امپراطوری عثمانی بیشتر بود.
تماس مستقیم روسیه با ایران هم از اواسط قرن 16 (879تا979ش)شروع شد. صادرات عمده روسها به ایران پوست خز بود. صادرات ایران به روسیه هم ابریشم خام، حریر، چرم و سنگهای قیمتی بود. در این دوره یک رابطه تجاری نه چندان منظم و نه چندان وسیع از طریق مجاری سلطنتی و خصوصی با روسیه برقرار شد.
در ارزیابی الگوی کلی مناسبات ایران می توان گفت که : در حوالی سال 1009ش صورتبندی اجتماعی ایران به عنوان یک امپراطوری جهانی در عرصه جهانی نظام سرمایه داری در حال پیدایش، مطرح بوده است. ایران هم مثل هر امپراطوری جهانی غیر اروپایی می توانست اروپا را بخشی از عرصه خارجی خویش به حساب آورد. یعنی هم اقتصاد ایران و هم اقتصاد اروپا که در این زمان با هم روابط تجاری داشتند تقریباً خودبسنده و خودکفا بودند و هنگامی که به کالای طرف مقابل نیاز داشتند در مقام یک قدرت برابر به تامین و تهیه آن اقدام می کردند.
رمز و کلید برتری تجاری هلندیها در قرن 17 (979تا1079)با ایران در انحصارشان در واردات ادویه آسیایی با ایران بود. هلندیها در بندرعباس ادویه و پارچه هندی می فروختند و میزان محدودی ابریشم خریداری می کردند. خرید و فروشها در تراز بازرگانی به سود آنها بود و این قضیه به تدریج موجب بحران مالی دولت صفویه شد. اما به تدریج که پای هلندیها به جنگهای اروپا کشیده شد ناوگان کشتیرانی آنها از توان افتاد.در همان زمان که شاهد زوال تجارت هلند در ایران بودیم انگلیس به تدریج فاصله خود را با هلند کم کرد. کمپانی هند شرقی انگلیس بعد از مرگ شاه عباس تلاش زیادی کرد تا انحصار صادرات ابریشم را به دست آورد. اما به دلیل اینکه قیمت ابریشم در اروپا کم شده بود این تجارت برای آنها سودی به همراه نداشت.
در سال 1038ش صادرات کرک بز کرمانی به انگلستان آغاز شد. این صادرات سود زیادی به تاجران رساند. تقاضای زیاد کرک موجب افزایش بخش کرک بافی در کرمان شد در نتیجه از میزان صادرات آن کاسته شد. در کل می توان گفت کمپانی هند شرقی انگلیس در قرن 18 (1079تا1179ش)هلندیها را به هماوردجوئی فرا خواند اما کمپانی مزبور در ایران موفقیت چندانی نداشت. روابط سیاسی و دیپلماتیک ایران در سده 17(979تا1079ش) با هندوستان جدای از اختلاف بر سر شهر قندهار دوستانه و عادی بود. تجارت با هندیها در خلیج فارس از زمان بیرون رفتن پرتغالیها آغاز شد. عمده ترین کالای هندی در ایران پارچه بود. طوری که می گویند یک سوم از کل پارچه تولید شده در هند به ایران صادر میشد یا از طریق ایران به کشورهای دیگر صادر می شد. در مجموع ایران نیاز چندانی به کالاهای وارداتی نداشت جزء در مورد فلفل و قند و شکر که استفاده آنها هم توسط طبقات خاصی صورت می گرفت. نتیجه ای که می توان گرفت آن است که ایران در قرن 17(979تا1079) به صورت امپراطوری جهانی در عرصه خارجی اقتصاد جهانی باقی ماند . اقتصاد داخلی و ساختار اجتماعی از پویش قدرتمند خود برخوردار بود. به طور مسلم ایران در قرن 17 (979تا1079)هیچ نوع وابستگی به غرب نداشت و دولتهای عثمانی و صفوی قویتر از آن بودند که هسته مرکزی اقتصاد جهانی بتواند آنها را به صورت مستعمره دربیاورد و با این حال ضعیفتر از آن بودند که در حاشیه های جدید در آسیا و آسیای جنوب غربی و آفریقا با اروپا به رقابت برخیزند.