ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

سیر تطور تاریخ نویسی در ایران

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۴۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

*: تاریخ‌نویسی در ایران از گذشته تاکنون مراحل مختلفی را پشت‌سر گذاشته و از فراز و نشـیب برخـوردار بـوده اسـت.

 به نظــر می‌رسد در دوره‌های باستان به‌ویژه دوره هخامنشیان، به دلیل عدم‌گسترش علم و دانش و اختصاص داشتن آن به طبقاتی خاص، بیش از آنکه خود ایرانیان درباره خود تاریخ بنویسند، دیگران (یونانیان نظیر هرودوت، کتزیاس و توسیدید) درباره ایرانیان نوشته‌اند. برخی حوادث مهم کتیبه‌نگاری می‌شده است مانند کتیبه بیستون به دستور داریوش هخامنشی یا در دوره ساسانیان در کتیبه زرتشت که شاپور کارهای خود و پدرش را در آن آورده است. در دوره انوشیروان کتیبه‌نگاری جای خود را به نگــارش تاریخ می‌دهد که به فرمان وی، مغ‌ها یا روحانیون که از امتیاز سواد برخوردار بودند کتـاب خدای‌نامه را تدوین کردند که می‌توان آن را نخستین کتاب ایرانیان در تاریخ محسوب کرد. پیش از آن، اسطوره‌ها و حماسه‌ها که سینه‌به‌سینه نقل می‌شد و ادبیات شفاهی توده مردم را تشکیل می‌داد به نوعی شکلی از تاریخ پنداشته می‌شود که در کنار شرح حال قهرمانان و پهلوانان و امور خارق‌العاده، حقایقی را نیز در بر دارند. سپس با تدوین منابع مکتوب، تاریخ‌نویسی نیز ظاهر می‌شود.

در این آثار نوعی نگرش کانونی یعنی «ایران مرکزی»، تقدیر‌گرایی حوادث و امور و «هزاره»گرایی در روند تاریخ مشاهده می‌شود. در این بینش کانونی، پادشاهان ایران در مرکزیت تحولات و حوادث قرار دارند و پادشاهان اقوام و ملت‌های دیگر به تبع آنها مطرح می‌شوند. پس از اسلام و با گسترش فتوحات اسلامی و شکل‌گیری دولت گسترده مسلمانان، نگرش جهان‌نگری با مرکزیت اسلام و هجرت پیامبر اسلام(ص) به جای ایران‌نگری شکل می‌گیرد و مورخان ایرانی نیز با همین رویکرد به تاریخ‌نویسی می‌پردازند. روند تاریخ‌نویسی در ایران که در قالب تاریخ‌نگاری اسلامی- ایــرانی آغـاز می‌شــود رفته‌رفته تکامل می‌یابد و از نظر کمی نیز افزایش می‌یابد.

با اینکه در دوره سلجوقی تنزل می‌یابد اما در دوره مغـولان بــه شکوفایی خود می‌رسد و از این دوره عمده منابع تاریخی به زبان فارسی نوشته می‌شود و تواریخ جهانی مانند جــامع‌التواریخ خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی تألیف می‌شود. در دوره تیمور کتاب‌های سفرنامه و فتوحات نیز نوشته می‌شود و در دوره صفویه رواج و رونق چشمگیری می‌یابد. در این دوره، تاریخ‌نویسی ایرانی براساس تفکر شیعی شکل می‌گیرد که در دوره‌های بعدی تا اواسط قاجاریه بر همین سنت تداوم می‌یابد. سپس در اثر عواملی در شیوه تاریخ‌نویسی در ایران تحولی رخ می‌دهد که با سنت قدیمی فاصله پیدا می‌کند و آثار متفاوتی در حوزه تاریخ‌نگاری پدید می‌آید و حتی از زبان‌های اروپایی آثار متعددی به فارسی ترجمه می‌شود. 
یکی از ویژگی‌هایی که از دوره مغول به بعد در تاریخ‌نویسی مرسوم می‌شود سنت پیچیده‌نویسی و مغلق‌نویسی و حشو و زواید عبارات است که متاثر از فن انشاء و ترسل و شیوه منشیانه و تا حدی فضل‌فروشی پدید آمد و امثال تاریخ وصاف و بعد در دوره افشاریه دره‌نادری از نمونه‌های آن است. در دوره صفویه نیز برخی از متون تاریخی آکنده از لفاظی و ارائه‌هایی است که بر حجم اثر افزوده و موجب زحمت خواننده می‌شود. البته این بدان‌معنا نیست که پیش از این دوره، پیچیده‌نویسی مرسوم نبوده، بلکه مورخانی نظیر عتبی تاریخ خود را پرتکلف نگاشته است. 
علاوه‌بر دوره سلجوقی که به دلایلی ایرانیان تمایل چندانی برای نوشتن تاریخ درباره آنان نداشتند، برخی، دوره صفویه را دوره تنزل و انحطاط تاریخ‌نگاری دانسته‌اند. اشاره کرده‌اند که فن تاریخ چون رشته‌های دیگر دانش و هنر به پستی گرایید و آن را دوره انحطاط و فترت تاریخ‌نویسی نام نهاده‌اند و با عباراتی تند این دوره را مورد حمله قرار داده‌اند. برای نمونه، فریدون آدمیت، مجموع تواریخ دوره پس از تیموریان تا زمان قاجاریه را «آیینه سخافت فکری ادیبان و مورخان» ایران می‌داند و «تالیفات قطور این دوره را به مثابه انبانه‌های پر از کاه پوسیده‌ای ذکر می‌کند که مقداری دانه‌های گندم میان آنها پراکنده شده است.» کمترین معایب این شیوه تاریخ‌نگاری را «اغراق‌گویی‌های فراوان و مغلق‌نویسی و پرحرفی و فضل‌فروشی‌های بی‌خردانه» برمی‌شمارد. پیش از وی، کسان دیگری در قالب انحطاط شعر و ادبیات دوره صفویه، تاریخ‌نگاری آن را نیز مورد بی‌اعتنایی قرار داده و از آنجایی که تاریخ‌نگاری هم در حوزه ادبیات قرار می‌گرفت و مستقل به آن پرداخته نمی‌شد، این دیدگاه درباره آن رواج پیدا کرد که تاریخ‌نویسی این دوران هم تنزل یافته است. دیدگاه کسانی مانند ادوارد براون،‌ محمد قزوینی، لطفعلی آذر، رضاقلی‌خان هدایت، ذبیح‌الله صفا، یان ریپکا و دیگران در ترویج این اندیشه موثر بوده‌اند. از این رو برخی از صاحب‌نظران به خود مجال پرداختن به تاریخ‌نویسی عصر صفویه را نداده‌اند. ادوارد براون با این دیدگاه که تواریخ این دوره وقایع‌نامه‌های نظامی مشکل و خسته‌کننده‌اند و «ضایع و فاسد هستند» آن را مورد غفلت قرار داد. اما با پژوهش‌های جدید درباره صفویه و دفاع برخی اندیشمندان از ادبیات و تاریخ‌نگاری صفویه آن دیدگاه تندروانه تعدیل شده و امروزه آشکار است که متون تاریخی فراوانی در دوره صفویه پدید آمده و تعبیر انحطاط و پستی درباره این دوره منصفانه نیست. در این دوره هم عالمان دینی و هم دیوان‌سالاران و منشیان اهل قلم به نگارش تاریخ پرداخته‌اند. 
طبیعی است که در این دوره نیز همانند دوره‌های پیشین، عمده مورخان منصبی در دربار داشته و به‌طور رسمی ماموریت نگارش وقایع را از جانب پادشاهان صفویه داشته‌اند و سمت‌گیری حمایتی از سلاطین صفویه و دولت صفویه داشتند. توجه به تاریخ سیاسی و نظامی و شرح جنگ‌ها در این نوع تاریخ‌نویسی غلبه دارد و نسبت به مخالفان صفویه؛ چه همسایگان ستیزه‌جو و چه شورشگران داخلی خصومت نشان می‌دهند و اندیشه تقدیرگرایی و مشیت الهی و نیز تاثیر عرفان و تصوف در آن آشکار است. در این دوره همانند گذشته، برداشت، رونویسی و ذیل‌نویسی امری متداول در تاریخ‌نویسی بوده و ضمن تنوع اشکال تاریخ‌نویسی که میان مورخان دوره اسلامی مرسوم بوده نظیر تاریخ‌نویسی عمومی، سلسله‌ای، محلی، تراجم احوال، تک‌نگاری و... کمتر به حوزه فلسفه تاریخ وارد شده و این اندیشه در تاریخ‌نویسی ایرانی جایگاه برجسته‌ای پیدا نکرده است. 

از دوره قاجار (اوایل سده سیزدهم هجری)، جریان جدیدی در تاریخ‌نویسی ظاهر شد که عواملی در این دگرگونی موثر بودند؛ ازجمله تاثیر تمدن مغرب‌زمین به‌ویژه شیوه تاریخ‌نگاری و دانش تاریخ در غرب بر شیوه تاریخ‌نویسی ایرانی، شکست‌های ایران از روسیه در دو جنگ بین دو کشور که در نتیجه برخی از رجال متوجه تمدن جدید غربی شدند، ترجمه بعضی از کتاب‌های نویسندگان اروپایی، تحقیقات خاورشناسان درباره ایران به‌ویژه خوانده شدن کتیبه‌های باستانی، سفرنامه‌ها و سیاحت‌نامه‌های اروپاییان و ماموران ایرانی دیدارکننده از اروپا، تاثیر مدرسه دارالفنون در ترویج، تألیف و ترجمه کتاب‌های تاریخی و... . 
در اثر این عوامل، در مقوله تاریخ‌نویسی و شیوه نگارش تاریخ و سنت تاریخ‌نگاری تغییراتی پدید آمد که از یک‌سو توجه خاصی به تاریخ ایران باستان پیدا شد و اندیشه ناسیونالیسم ایرانی را در تاریخ دامن زد و حرکت افراطی آن به نوعی باستان‌گرایی در تاریخ‌نویسی منجر شد. از سوی دیگر شیوه نقد تاریخی و رویکرد تحلیلی و تعلیلی در تاریخ و نیز رویکرد به تاریخ اجتماعی قوت گرفت و تاریخ‌نویسی از شیوه مرسوم و کهن خود فاصله گرفت و امروزه مورخان معاصر علاوه‌بر پرهیز از دشوارنویسی تاریخ، تاریخ را با دانش‌های دیگر مرتبط ساخته و با نگاهی بینارشته‌ای به تحلیل وقایع تاریخی می‌پردازند و تاریخ را از حوزه سیاسی- نظامی به دیگر ساحت‌های جامعه نیز سوق داده‌اند.

دکتر جهانبخش ثواقب دانشیار تاریخ و عضو هیات‌علمی دانشگاه

  • ۹۲/۰۳/۲۹
  • سوشیانت

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ