ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

زوپیر سردار بزرگ پارسی

سوشیانت | چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۴ ب.ظ | ۲دیدگاه

زندگی نامه زوپیر 

زوپیر فرزند بغابوخش یکم یا به یونانی مگابیز یکم، سردار بزرگ پارسی بود. وی فرمانده سپاه و ساتراپ بابل در زمان پادشاهی داریوش بزرگ بود.

هرودوت می‌نویسد در اوایل پادشاه داریوش در بابل شورش افتاد و بابلی‌ها به احتمال محاصرهٔ طولانی تدارکات لازم را دیده بودند. بابلی‌ها برای اینکه در مصرف خوراکی‌ها صرفه‌جویی شود، تمام زنان شهر را جمع آوری و خفه کردند و برای هر نفر فقط مادرش و یک کس دیگر را که خودش ترجیح می‌داد، برای پختن نان امان دادند. وقتی داریوش از خبر شورش اطلاع یافت با همه قدرت و قوایی که در اختیار داشت، برای سرکوبی آنجا شتافت و شهر را در محاصره گرفت.

زوپیر (زوپیروس) نام سردار شجاع سپاه داریوش بزرگ است که نقش بزرگی را در پیروزی بابل بدست داریوش ایفا کرد.ماجرای آن اینگونه است که در 522 قبل از میلاد ، یک مغ بنام گئومات ادعا کرد که بردیا پسر کوروش است و با این ترفند و دروغ چند ماهی هم بر تاج و تخت ایران چیره شد.تا اینکه در پایان خویشاوند کمبوجیه و بردیا ، داریوش بزرگ ، همراه با شش نفر دیگر (هفت تنان) این دزد تاج وتخت ایران را کشتند و از آن پس داریوش پادشاه ایران زمین شد.این رویدادها زمینه ای را فراهم نمود که ایران با بحرانهای پر شماری روبرو شود.یکی از این بحرانها ، شورش(نبوکدرچره ) و خود را پسر (نبونید)میخواند پادشاهی را در بابل به دست گرفت.داریوش بزرگ شتابان با سپاهی بزرگ به سوی بابل تاخت ولی در آنجا با دفاع بابلی ها روبرو گردید و با اینکه سپاه داریوش شهر را محاصره کرده بودند ولی پدافند بابلی ها شکسته نمیشد و دروازه های شهر همچنان بسته مانه بود.تا اینکه زوپیر پسر مگابیزوس(یکی از هفت تنان) ، سردار دلیر سپاه داریوش اندیشید که با بریدن گوش ها و بینی خود ،از داریوش بخواهد که به او ، به این بهانه که داریوش او را تنبیه کرده است ، پروانه و اجازه پناهنده شدن به بابل بدهد ، تا از درون بابل سبب واژگونی شهر شود .

داریوش با دیدن گوش و بینی بریده زوپیر او را دیوانه خواند ،ولی زوپیر در پاسخ گفت : چون او می دانسته است که داریوش با برنامه او همنگر و همفکر نخواهد بود ، او را در برابر کار انجام شده قرار داده است . زوپیر به بابل پناه آورد و بابلی ها با دیدن گوش ها و بینی بریده زوپیر باور کردند که داریوش او را تنبیه کرده است و از روی این که ، زوپیر بتواند از داریوش انتقام بگیرد در اختیار او سپاهی قرار دادند تا با داریوش بجنگد.زوپیر در چندین جنگ با سپاه داریوش پیروزی هایی بدست آورد و این پیروزی ها دیگر هیچ گمانی برای بابلی ها نمیگذاشت آنها کاملا بر این باور بودند که زوپیر دشمن سرسخت داریوش بزرگ است. ولی آنها در اشتباه بودند در لحظه موعود زوپیر دروازه های شهر بابل را به روی سپاه داریوش باز کرد و سپاه ایران پدافند بابلی ها را در هم شکست و (نبوکدرچره) از بابل پا به فرار گذاشت .سپاه داریوش ، شاه دروغین را پیگرد کرد تا اینکه او را به کام مرگ فرستاد.داریوش بزرگ به پاس خدمتی که زوپیر انجام داد او را به ساتراپی بدون خراج بابل برگزید

فداکاری دیوانه‌وار زوپیر

یک سال و هفت ماه گذشت، داریوش شاه چیزی نمانده بود که دلسرد شود و هیچ تمهیدی برای ورود به شهر مؤثر نیفتاد سرانجام زوپیر با ابتکار و تدبیر شخصی خود چاره‌ای اندیشید. او دو گوش و بینی خود را بریده و با حالت نزار نزد بابلیان رفت و وانمود کرد که از لشکر ایران عاصی و فراری شده است و گفت که جراحاتش ناشی از قهر و غضب داریوش است. بابلیان داستان انتقام گیری او را از داریوش باور کرده و پنداشتند که وی به عزم خدمتگزاری به جبههٔ ایشان آمده‌است و آنچه او خواست برای مقابله با سپاه ایرانیان، در اختیارش گذاشتند. وی پس از پیروزی‌هایی اولیه بر پارسیان که با تبانی داریوش انجام می‌گرفت به مقام فرماندهی برگزیده و قهرمان نامی شهر شد. پس از مدتی در زمانی مناسب و با هماهنگی با داریوش توانست دروازه‌های شهر را باز کرده و راه را برای پیشتازان پارسی باز کند. این دومین بار بود که بابل تسخیر شد. داریوش بعد از تسخیر شهر بخاطر اینکه بابلی‌ها بیشتر زنان خود را از بین برده بودند و برای اینکه از نابودی نسل اهالی شهر جلوگیری کند، دستور داد زنانی از طایفهٔ مجاور به آنجا بیاورند. روی هم رفته تقریباً ۵۰ هزار نفر جمع‌آوری شدند.

در نظر داریوش خواه در گذشته یا آینده خدمت و کار هیچ فرد ایرانی بالاتر از فداکاری زوپیر نبوده‌است. می‌گویند داریوش همواره می‌گفته‌است که «یک زوپیر بی‌نقص و سالم را بر تصرف چندین شهر بابل ترجیح می‌دادم.» داریوش ساتراپی بابل را با معافیت از پرداخت مالیات برای همهٔ عمر به او بخشید. مگابیز که در مصر فرماندهی لشکر پارس را بر ضد آتنی‌ها و همدستان ایشان در دست داشت، فرزند این زوپیر بود.

در زمان پادشاهی خشایارشا بابل باز چند دفعه سر به طغیان برداشت و زوپیر پیر و فاتح معروف بابل، در طی یکی از طغیان‌ها کشته شد.

ازدواج

زوپیر با دختر داریوش بزرگ ازدواج کرد و نتیجه این ازدواج یک دختر بود و پسری بنام مگابیزوس(همنام پدر بزرگش).مگابیزوس یکی از سرداران بزرگ سپاه خشیارشا در جنگ با یونان بود. مگابیزوس هم با دختر خشیارشا ازدواج کرد و نام پسرشان را (همنام پدرش) زوپیر(زوپیروس)نهادند

منابع

زرین‌کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران، تاریخ ایران قبل از اسلام. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲.

هرودوت. تاریخ هرودوت. ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶.

 

 

  • ۹۲/۰۴/۰۵
  • سوشیانت

بغابوخش

زوپیر

مگابیز

دیدگاه (۲)

  • سید میلاد موسوی
  • نخستین بار است نام زوپیر به گوشم می خوره..!
    سپاس فراوان؛
    درود بر داریوش بزرگ؛ شاه شاهان.
    پاسخ:
    درود فراوان به شما دوست گرامی
    زوپیر یکی از سرداران بزرگ و خردمند ایران زمین بود، در فتح بابل ،نقش اصلی را اجرا کردند.
    هدف اصلی ما هم بیان ناگفته های تاریخی می باشد
    درود بر ایرانیان میهن دوست و ایثارگر میهن درهمه ی زمان ها
    پاسخ:
    درود
    سپاس از شما
    به امید کام یابی روز افزون برایتا

    ارسال دیدگاه

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    تحلیل آمار سایت و وبلاگ