ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

نان و پیاز

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

نان و پیاز

زیاد برای شما اتفاق افتاده که از دوست و رفیقی دعوت کردید تا برای صرف شام یا ناهار به منزلتان بیاید. با وجود آنکه ممکن است تشریفات و تکلفات زیادی برای این مهمانی قایل شده باشید ولی به سابقه­ی خوی تواضع و فروتنی که از قدیم و ندیم در سرشت ایرانی خمیره شده است میهمان را اصطلاحا به عنوان صرف نان و پیاز دعوت می­کنید در حالی که احتمال وجود بره­ی بریان و ران بوقلمون و کبک و تذرو و تیهو بر روی سفره می­رود.

این ضرب المثل گاهی در جای دیگر هم به کار می­رود و آن موقعی است که آدمی نخواهد زیر بار منت دون همتان برود و به طبع جیفه­ی دنیا حقی را باطل کند و یا باطلی را لباس حقیقت بپوشاند. در این مورد از هر گونه تهدید و ارعابی نهراسیده جواب می­دهد : «به نان و پیاز قناعت می­کنم و زیر بار منت نمی­روم.»

عبارت نان و پیاز در بادی امر خیلی ساده و عادی به نظر می­رسد و شاید هرگز گمان نرود که ممکن است ریشه­ی تاریخی داشته باشد در صورتی که چنین نیست و همان سابقه­ی تاریخی آن را ورد زبان خاص و عام و ضرب المثل وضیع و شریف قرار داده است.

یعقوب لیث موسس سلسله­ی صفاریان را همه کس می­شناسد. تاریخ جهان نظیر چنین حادثه­جویی را کمتر به خود دیده است. یعقوب پس از آنکه به امارت سیستان رسید و هرات و کرمان و کابل و طبرستان را نیز با مشقات و رنج­های فراوان در حیطه­ی تصرف آورده قلمرو نفوذ و قدرت خویش را تا قسمت علیای رود سند پیش برد در این موقع شنید که «المعتمد بالله» خلیفه­ی عباسی به صاحبان ری و خراسان و طبرستان نوشت که یعقوب عاصی و متمرد است، از او فرمان نپذیرند. پس نیت باطن و چهره­ی ضدتازی و نهضت میهنی خویش را نشان داد و به منطقه­ی فارس حمله کرد.

«ابن واصل تمیمی» که از طرف خلیفه حاکم فارس بود با یورش یعقوب از آن دیار رانده شد و کار منطقه­ی جنوب ایران فیصله یافت. یعقوب از دوران جوانی آرزو داشت که روزی حکومت عرب را از سرزمین ایران براندازد و اکنون در سی و دو سالگی برای تحقق این آرزوی بزرگ و شکوهمند می­شتافت و با قشون منظم و مجهز خویش جانب بغداد را در پیش گرفت. سپاهیان یعقوب و خلیفه در منطقه­ی «دیرالعاقول» واقع در مشرق دجله بین بغداد و تیسفون (مداین) با هم روبرو شدند. در این جنگ بر سر راه یعقوب نهری عظیم کندند و آب دجله را به سوی محل استقرار و تمرکز سپاهیانش گشودند و با تمهید و تفصیلی که در کتاب ارزنده­ی «یعقوب لیث» تالیف دکتر «محمد ابراهیم باستانی پاریزی» آمده :

«... لشکر یعقوب بیشتر هلاک شدند. خود یعقوب جان به هزار حیله به کنار کشید.» در این جنگ جمعی از یاران یعقوب مثل حسن درهمی و محمدبن کثیر کشته شدند و خود یعقوب هم سه تیر به گلو و دست­هایش خورد و بر اثر گشودن آب دجله در نهر سبت قریب ده هزار راس از چهارپایان اردوی یعقوب از بین رفت و از پشت سر هم که اردوگاه یعقوب را آتش زده بودند شتران و قاطرها و بار و بنه و همچنین پنج هزار نفر شتر بختی که در این اردو بود همه سوختند و یا پراکنده شدند. تنها یعقوب لیث و یا به قول مورخین «یعقوب سندان» که با این شکست فاحش کمترین خللی در اراده و تصمیم او وارد نیامده برای تجدید قوا نه مصالحه و پوزش به «گندی شاپور» عقب نشست.
ولی به علت بیماری قولنج و به قولی دل درد بستری گردید. در این موقع قاصد خلیفه با تحف و هدایای بسیار و لوا (درفش) و منشور حکومت فارس به نزد وی آمد تا او را از جنگ بازدارد. یعقوب دستور داد مقداری پیاز و نان خشک و یک قبضه شمشیر در طبقی نهند و پیش فرستاده­ی خلیفه آورند. چون این بساط حاضر شد رو به رسول کرد و گفت : «خلیفه را بگوی که من خسته و وامانده­ام و شاید بمیرم و تو از دست من خلاص شوی و من نیز از تو. اما اگر زنده ماندم این شمشیر میان من و تو حکم می­شود. در صورتی که تو غالب آمدی من با این نان و پیاز می­سازم و ترک امارت می­گویم.» به قولی دیگر گفته است : «من رویگر زاده­ام و از پدر رویگری آموخته­ام و خوردن من نان جوین و پیاز و ماهی و تره بوده است و این پادشاهی و گنج و خواسته از سر عیاری و شیرمردی به دست آورده­ام. نه از میراث پدر یافته­ام و نه از تو دارم ... اگر از بستر بیماری برخاستم حکم میان من و خلیفه این شمشیر است ... اگر مطلوب من تسری پذیرفت فبها، و الا نان کشکین و حرفه­ی رویگری برقرار است. یا آنچه گفتم به جای آورم یا با سر نان جوین و ماهی و پیاز و تره شوم.»
و به گفته­ی «سرجان ملکم» : «نه خلیفه و نه روزگار بر کسی که عادت به خوردن این گونه طعام کرده است دست نخواهند یافت.»

  • ۹۲/۰۴/۲۷
  • سوشیانت

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ