تاریخ استانهای باستانی ایران
تاریخ استانهای ایران
از این استان در تاریخ بسیار گفته شده، و همه بدون اندیشه و در یک اشتباه فاحش آنها را به کشور چین واگذار کردند، مانند: کشف باروت، و دروغ حمله مغول کشور مغولستان به ایران، و داستان سفر مارکو پلو، که هیچ کدام از اینها به هیچ عنوان در کشور چین اثری و رد پایی ندارند، و در ایران تعریف ماجرهایشان زیاد است.
جغرافیای استان تاریخی چین ایران ــ که در تاریخ بنام سین، کاسین، چین، چینستان، معروف شده بود، کا پیشوند قوم و فامیل یا وابسته است و سین نام سرزمین، در زمانی با قرار دادن یک پ در میان، آنرا کاسپین نمودند، و باعث گمراهی همه شدند، در یک سمت سرزمین سین کوه های ابرسین یا رشته کوه زاگرس قرار دارد، دریای سین یا دریاچه قم نیز در شرق آن خود نمایی می کند، سینجار یا صحرای سین تقریباً تمام شرق را گرفته، که با اضافه کردن یک الف دیگر در آخرش، آنرا صحرای سینا کردند، و از شمال مصر ایران یعنی استان کرمان فعلی، به شمال کشور مصر بردند، و گفتند که قوم بنی اسرائیل 40 سال در صحرای سینا سرگردان بود، و همه سادگی کردند، گویا هیچ کس جغرافیا نمی داند و نگفتند، صحرای سینای فعلی خیلی فسقلی است، براحتی یک شتر سوار، یکروزه از اینطرف به آنطرف آن می رود، و دور و بر آن کلی شهر های تاریخی است، چگونه می تواند یک قوم 40 سال سرگردان باشد. در جنوب استان سین استان پارس و هند یا استان خوزستان، و در شمال آن ماه سین که ماسین گفته شده قرار داشت، که ماچین گفته شد و برابر با استان سمنان است. در غرب سین تور یا توران که استان آذربایجان و بخش های از استان همدان بود، و خورآزما یا خراسان غربی که همان استان کرمانشاه است قرار دارد، در جنوب غرب آن مصر و مکران بود.
شهرهای مهم و تاریخی استان سین ــ مهمترین آنها کاسین که کاسپین نامیده شده و قزوین کنونی است، و کاسین دیگر که کاسو و کاشو و سپس کاشان شده است، و دیگری سینهار که با وجود آب پیشوند آن، گویا اصفهان کنونی باشد. این سه شهر در مواقع مختلف تاریخی گاهی پایتخت استان سین و یا کل ایران می شدند، هزاران روستای تاریخی در این استان وجود دارد، که نیاز به باز نگری جدید هستند.
دست آورد های تاریخی استان چین ــ بسیاری از اختراع ها و اکتشاف های تاریخی این استان، بنام کشور چین شده است، ولی هیچ کدام از آنها در کشور چین، تعریف و تاریخ مشخص ندارند. یکی از مهمترین آنها باروت است، باروت در استان چین کشور ایران کشف شد، ، ولی در قرن گذشته آنقدر سادگی و کم کاری، از طرف ایرانیان دانش پژوه شده، که این دست آورد های ایرانی بنام کشور چین رقم خورده اند.
زبان و دین مردم سین یا چین ــ آنچه که از کتاب های تاریخی پیداست، تا قبل از قرن 13 میلادی، دین مردم میترایی بود، و رهبر دینی و ملکی آنها فقفور که همان بغپور است، بوده. بدلیل از بین بردن آثار زبان آنجا دقیقاً مشخص نیست، به چه لهجه ای حرف می زدند، ولی در جایی از شاهنامه نوشته شده که دیوها خط چینی به تهمورث آموختند. از آنجا که زمان تغییر دینی و نام استان چین به ما نزدیک است، یعنی از زمان دروغ حمله مغول کشور مغولستان، زبان هایی که در روستا های چین سابق حرف می زدند، همین زبان و لهجه کنونی است، که مردم مدرسه نرفته روستا های آنجا حرف می زنند. از جوانان باهوش محلی می خواهم، لفظ و گپ مردمان قدیمی مدرسه نرفته را برای حفظ در تاریخ ضبط کنند.
قابل توجه: 1 ــ یک خط از شعر طولانی که روی سنگ در بقعه سیدالاسادات گلپایگان حک شده، بوضوح می گوید که در زمان فتحعلی شاه قاجار، شهر گلپایگان خاک استان چین بوده است. البته سادگان با تعجب می گویند، چرا در این شعر خاقان کشور چین به دست بوس فتحعلی شاه ایران آمده است. بعد از تاریخ سرکوب سنگین شورش مردم استان چین، این استان تغییر نام داده شد.
* شاه شاهان جهان فتحعلی شه کامده <><> جبهه سا بر آستان درگهش خاقان چین *
2 ــ می گویند پیغمبر به مسلمانان فرمود: دانش را بیاموزید، ولو اگر در سین (چین) باشد، مطمئنا منظور استان سین ایران بوده نه کشور چین.
پرسش: آیا می دانید چرا نام استان چین یا چینستان ایران را، در رژیم های قرن گذشته، از تاریخ و جغرافیا پاک کردند؟
هند یا هند استان
هند تاریخ ایران، کشور هندوستان امروزی نیست، هندیجان در جنوب ایران است. نام باستانی کشور هندوستان امروزی آریا بهارات و چند نام دیگر بود، به تاریخ کشور هندوستان مراجعه شود. احمد حامی: در کفالایای مانی نوشته، که او در سده سوم میلادی از بابل با کشتی به هند، به فارس و از آنجا به بابل به میشان، و به خوزستان رفته است. هندی که مانی به آنجا رفته، هند جنوب خوزستان است، و گرنه شبه قاره هندوستان امروزی در سده سوم میلادی نامش هند نبوده است. از این گذشته مانی شناسان باختر مانی را در راه هند روانه کشور کوشانیان و کابل کرده اند، که نمی شود با کشتی به آنجا ها رفت. زمان هم برای مانی برای رفتن و برگشتن به شبه قاره هند امروزی کافی نبوده است، زیرا مانی در واپسین سال پادشاهی اردشیر با کشتی به هند رفته، و پس از به تخت نشستن شاپور که پشتیبان مانی بود به تیسفون باز گشته، و به دیدن شاپور رفته و کتاب شاپورگان را به نام او نوشته است. از رفتن مانی به هند تا بر تخت نشستن شاپور کمتر از یکسال بوده، و مانی در آغاز پادشاهی او به دیدنش رفته است. مانی نمی توانسته دو، سه ساله به هندوستان امروز رفته باشد، یکسال در آنجا دین خود را تبلیغ کرده، و از راه فارس به بابل برگشته باشد.
اسامی هند در ایران:
هند اولیا: که در زبان فارسی هند کوهستانی است، قسمتی در جنوب خوزستان است. امروزه نام آن هندیجان است، و رود پر آب آن هندیان (زهره) به خلیج فارس می ریزد، مردم آن گنوسی ها هستند.
هندزمین: دهی در تارم جنوب زنجان. ــ هندکندی: دهی در تارم شمال زنجان.
هندخاله: دهی در شهرستان فومن. ــ هندوکلا: در شهر آمل.
هندومرز: در نوشهر. ــ هندآباد: در سردشت.
هندمینی: در شهر ایلام. ــ هندی من: در شهرستان سنندج.
هنده: در بروجرد. ــ هندی: در خرم آباد.
هندآباد: در نیشابور. ــ هندوارک: در سبزوار.
هندوالان: در طبس. ــ هندیز: در سیرجان.
هندچوب: در نایئن. ــ هندو آباد: در اردکان.
هندوکش: در شهر فریدون. ــ هندرائی: جزیره ای در خلیج فارس.
چشم هندی: در موسیان. (احمد حامی)
داستان هرودوت می نویسد: هندوستان دور ترین نقاط مشرقی مسکون است، در مشرق هند زمین هایی است که به کلی شنزار است! در این بیابان ها پر از خاک طلاست. گویا این خاک طلا را حیوانی که او آن را مورچه مینامد در موقع حفاری لانه به بیرون می ریخته است، و مردم آن را در گرمای ظهر جمع آوری می کردند، زیرا این حیوان از گرما فراری بود، و در زیر زمین به استراحت می پرداخت. در هر صورت توضیحات هرودوت با هندوستان امروزی جور نمی باشد.
از روی شکل های تخت جمشید که در هدیه آورندگان به تخت جمشید هم نوشته ام، پروفسور بارنت می گوید: هندی ها (hindush) با سینه های برهنه هستند، و هدیه آنها الاغ و گرد طلا است، نه فیل نه عاج فیل، همچنین معلوم نیست الاغ در هندوستان وجود داشته، یا می توانسته اینهمه راه تا تخت جمشید بیاید.
در تاریخ بلعمی نوشته شده است: در زمان پادشاهی ایرج به یمن اندر ملکی بود او را رایش از بهر آن خواندندی که بسیار غنیمتها بیاورد و جنگها کرد و پادشاهی او تا زمین هندوستان برسید.... دقت کنید: بین یمن و هندوستان امروزی کشور پهناوری با نام ایران موجود است! که بر حسب اتفاق روزگار در آن زمان پادشاهی قدرتمند با نام ایرج داشته است، که یا این رایش باید ایران را گرفته باشد، تا همسایه هندوستان شده باشد، که چنین سخنی در تاریخ نیست، و یا این هند, هندوستان امروزی نیست، و با ایشان جنگ و کشتن کرد و خواسته ها و بردگان از زمین هندوستان بیاورد.
همچنین آمده: به زمان آسا (پسر زاده سلیمان ابن داوود) میان او و ملک هندوستان زرج حرب افتاد، (هندوستان تا بیت المقدس).
سرزمین هند امروزی یکی از بخش های ایران هخامنشی به شمار می رفته، و نام آن در آن زمان آریا بهارات بوده است. در هند باستان = آریابهارات لشکر کشی داریوش بزرگ را سرآغاز تاریخ خود می دانسته اند. خاندان موریان در زمان هخامنشی و spooner پس از آن در این منطقه شاهان ایرانی بوده اند. در کتاب ایران بزرگ آقای امید عطائی فرد می نویسد:
آنچه که امروزه به نادرست "هند و اروپایی" و "هند و ژرمنی" خوانده می شود، و نامی از ایران ندارد باید آریایی خواند. کاربرد اصطلاح "هند و اروپایی" خیانت و نادانی درباره تاریخ و فرهنگ است. ایرانیان (آریاها) دیرین ترین مردمان, و نیاکان تیره های هندی و اروپایی به شمار می روند.
اصطلاح هند و اروپایی آریابهارات یا کشور هندوستان امروزی نیست، بلکه دولت و فرهنگ هخامنشیان پارس نژاد و اروپای آن اروپه باستانی است، که مردم آن از تخمه تهمورث منظور آیر ها می باشند، که اگر جمع "ها" عربی را از آن برداشته و فارسی آن را که "ان" است به کار بریم آیران یا ایران نتیجه می شود، نژاد آیران که هرودوت آن را به صورت arians آریان آورده است در آران در شمال رود ارس بوده اند، و کوچ های اری ان (آریایی ها) از این منطقه صورت گرفته است، این تغییر مکان که بر اثر جنگها و.... از طرفی به سوی اروپای امروزی (فتوحات اسکندر در اروپا)، و از سوی دیگر به سوی آریابهارات (مهاجرت شکست خوردگان جنگی و مزدا کیش در جنگ اسکندر)، صورت گرفته است اصطلاح هند و اروپا را به وجود آورده است. در مورد هند و کرمان (ژرمان) و یا آریایی های کرمانی (ژرمانی) نیز جز آنکه بگویم محل کرمانشهری که در تاریخ ایران آمده است کرمانشاه امروزی است، بهتر است هیچ نگوییم که خود این نام به خوبی گویای واقعیت آن است.
توجه: هند، هند استان، هندویش، در ناحیه هندیجان و جنوب غربی ایران امروز بوده است، و بارها در تاریخ نجوم در ایران گفته شده، که نصف النهار مبدأ از آن می گذشته است. هند که در تاریخ ایران آمده است، استان یا کشوری است، که مرز غربی آن در هندیجان شمال غربی خلیج فارس و مرز شرقی آن مکران و مرز شمالی آن چین بوده است. جهت اطلاع بیشتر به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود.
تاریخ استان مصر
در کتاب های تاریخی بسیار نوشته شده که مس و نقره را از مصر می آوردند، و داریوش بزرگ هم در کتیبه کاخ شوش همین را نوشته است، در واقع منظور استان کرمان فعلی است، این استان تاریخی ایران هم به سرنوشت استان چین دچار شده و همه دارایی های تاریخی آن به باد رفته است. تمدن بزرگ جیرفت و ادامه تاریخی آن نادیده گرفته شده، و تقریباً از تاریخ ایران پاک شده است، در واقع این تمدن با گذر از دریا به فنیقیه و سپس کشور مصر کنونی منتقل شد.
پرسش: آیا می دانید چرا تمدن مهم و بزرگ جیرفت و مصر ایران را، در رژیم های قرن گذشته، از تاریخ پاک کرده اند؟
تاریخ استان خورآزمیا
اووآرزمیی [h]uvarasmiya نه خراسان امروزی، و نه خوارزم امروزی است. در تاریخ بلعمی با نام نجران آمده است، و در جای دیگر از همین تاریخ می گوید: این مردمان نجران هم از عرب بودند، از بنی تغلب و سبب ترسایی ایشان آن بود از میان بت پرستان که ایشان از اول بت پرست بودند. به یاد نداریم که مذهب رسمی خراسان امروزی هیچگاه ترسایی بوده باشد. همچنین در نقشه جغرافیای امروزی تعداد زیادی خراسان موجود است، به طور مثال: خراسان نام شهری در شمال شرقی ترکیه امروزی، این شهر در شرق ارزروم می باشد. به قسمتی از کتاب مادها و پارسها اثر ویلیام کالیکان توجه بفرمایید:
نظر عمومی مورخین بر این است که در خورزمیا choresmia در زمان کورش مردم از ظهور قائد و پیامبر مذهبی به نام سپیتما – زاراتوشتر یا همان زردشت به خوبی استقبال کردند. محل این پیامبر در متون قدیم ایران به کرات ایران ویج و آذربایجان است، پس این خوارزمی در خراسان امروزی نیست، و به حوالی آذربایجان امروزی است.
با این که می توان مطمئن بود که از جانب شرق کورش حدود متصرفات خود را به رود سیر دریا jaxartes محدود نمود، ولی از استحکامات و برج و باروی جنگی که به گفته نویسندگان کلاسیک به وسیله کورش ساخته و نام شهر کرشاتا (شهر کوروش ) یا سیروپولیس هم آورده شده، از نظر باستانشناسی اثری دیده نمی شود.
جانب شرق یعنی چه؟ جمله بعدی سخن از رودخانه سیردریا به میان است jaxarts که به نوشته همان نویسندگان کلاسیک از کوه های قفقاز سرچشمه می گیرد، و به دریای کاسپین می ریزد! البته این مکان در شرق یونان و اروپای امروزی می باشد، ولی در شرق ایران امروزی نیست! چه عجب است که از قلعه و استحکامات کوروش در شرق ایران امروز خبری نیست؟ اگر تمامی زمین های خراسان امروزی را هم بکنید این برج و بارو را در آن محل نخواهید یافت. کرش اتا یا کرداوروش باید احتمالا همان کنداورش یا کندروش محل جنگ های داریوش کبیر با مادها باشد و خور (خورشید) آزمیا که ریشه از خوزستان دارد، باید در همان نواحی خور میشان = کرمانشاه باشد. در ماوراء این رودخانه اقوام ماساژتها که نژاد آریایی بودند به کورش تسلیم نشدند. این مردم که خوراکشان ماهی بود (ماهی خوراک اصلی مردم کناره دریا هاست!)، و بنا به گفته نیمه افسانه ای هرودوت ملکه تامیریس بر آنها حکومت می کرده با کورش به رزم پرداخته اند، و در همین جنگها بود که کورش جان خود را از دست داد.
برگرفته از
تاریخ ایران
- ۹۲/۰۴/۳۱