این نوشتار تنها نقل شده می باشد و نقل آن به معنی درست شمردن و یا رد آن نیست و تصمیم گیری به عهده خواننده می باشد
در رابطه با حمله مغول ها و افسانه چنگیز حتی بمنظور شستشوی مغزی در کتاب های درسی ایران نوشته بودند، که سواران مغول برای فتح ایران از اسب پائین نمی آمدند، و در بالای اسب می خوردند و می خوابیدند و می تاختند. از قدیم گفته اند دروغ هر چه بزرگتر باشد باورش ساده است، و هیچ کس نگفت با کدام اسب! همین اسب های کوتاه مناطق سردسیر استپی، که اگر به مناطق گرمتر یا کوهستانی می آمدند، نمی توانستند دوام بیاورند، یااسب های پارتی که به ترکمنی معروف شده، شاید در بیابان پائین دست بفراوانی اسب پارتی ریخته بود، و آنها هم آنقدر دانش داشتند، که بدون در نظر گرفتن فرمول های تاریخ یادگیری، از آنها استفاده کنند، دروغ پشت دروغ!! مشروح در دروغ حمله مغول به ایران.
اسب های تاریخی مغولستانی کوتاه قد هستند، و به هیچ عنوان توانایی رقابت در سرعت، با اسب های ایرانی را نداشته و ندارند. سوارکار آنها از سرعت و ارتفاع بسیار کمتری از ایرانی برخوردار بود، و در ضمن اسبها از نظر تغذیه و گرما نمی توانستند خارج از استپ های مغولستان، (یا در واقع سگ استان جنوبی یا تمام سخا استان) بمانند یا زاد و ولد کنند، و متقابلاً اسب های معمولی نمی توانند در آنجا بمانند. سوارانی که با اینگونه اسبها، از نظر سواری و تربیت عادت داشتند، نمی توانستند اسب های بلند قامت و تیز روی پارتی و پارسی سوار شوند، و نیازمند زمان یادگیری نسلی برای هماهنگی داشتند. این یکی از مهمترین موضوعات دروغ حمله مغول کشور مغولستان است، زیرا اسلحه و فرابری حرف اول را در لشکر کشی می زند. می گویند فرماندهان مغول سواد نداشتند، اسب و اسلحه آنها هم ضعیف تر بوده است، قبایل با یکدیگر دشمن بودند، از رعد و برق می ترسیدند، مشروبخور هم بودند، پس آنها با باد هوا در روی کاغذ پیروز شدند، و ایران را گرفتند.
از کشور مغولستان تا ایران ، این مسیر مستقیم حدود 4000 هزار کیلومتر است. در صورتی که بخواهند این مسیر زمینی طی شود، خیلی بیشتر از ده هزار کیلومتر می شود. من انواع نقشه های جدید و کتاب های تاریخی را مقابل خودم گذاشتم، هر چه گشتم و هر چه کتابها و مسیر ها را در نقشه ها زیر رو کردم، متوجه شدم به هیچ عنوان امکان این نبوده و نیست که مغولان کشور مغولستان بتوانند، با اسب های سردسیری کوتاه قدشان، از این مسیر سخت کوهستانی و بعضاً بیابانی با رودخانه های خروشان و غیره، با وجود قبیله های مختلف دشمن، در این مسیر عبور کنند. شما هم بگردید و ببینید تا چه اندازه درباره دروغ حمله مغول کشور مغولستان، دروغ گفته و بخورد ملتها داده اند.
قابل توجه پژوهشگران تاریخ
پژوهشگران تاریخ، مقالات کوتاه دروغ های حمله اسکندر و چنگیز را مطالعه فرمایید، و به عنوان پژوهشگر، مجددا در باره تاریخ های فوق با حوصله ای جدید و دیدی نو، به بررسی پردازید . کتاب هایی قدیمی ایرانی و خارجی، که تاکنون درباره این جریان های تاریخی نوشته شده اند، مشابه یکدیگر می باشند، یعنی بدون ارایه اسناد واقعی هستند، و با سلیقه های مخصوص به آن کتاب و آن زمان و به احتمال زیاد با نفوذ استعمار و سازمان های مخفی یهود و کلیسا بوده اند، که همچنان باقی مانده، و در دسترس می باشند. شما پژوهشگران گرامی، یکبار دیگر با دیدی نو، پرسش های زیر را بررسی نمایید:
آیا چاپ کتاب های تاریخی و خطی، از نسخه اصلی و واقعی است، و یا دست کاری شده می باشند؟
منابع آن چند کتاب خطی ایرانی، که قرن ها بعد از اسکندر و چنگیز نوشته اند چیست؟
نفوذ، واتیکان، روم، ونیز، استعمار و غیره، در نوشتن تاریخ ایران، چقدر بوده است؟
معلومات جغرافیایی سرزمین ها، به تمام معنی آن، در نظر گرفته شده است یا نه؟
معلومات جغرافیایی سرزمین ها، به تمام معنی آن، در نظر گرفته شده است یا نه؟
بناها، جاده ها و نهرها، گفته شده در دروغ نامه ها کدام و کجا بوده اند؟
صحنه واقعی جنگ ها و اردو های نظامی کجا قرار داشتند؟
نقل شده از
جنبش برداشت دروغ ها