افسانه ماراتن
ماراتن افسانه یا واقیعت
همان گونه که میدانید ماراتن نام یکی از چندین نبرد روی داده میان پارسیان و یونانیان می باشد که در آن افسانه ها و خرق عادت های فراوانی به سود یونانی ها بازگویی شده که اگر آدمی اندکی خردمندانه بیاندیشد می تواند آگاه شود که کهن نگاران در آن دست برده و راستینگی(واقیت) را دگرگون کرده اند،گرچه به باور نگارنده این بدیهیمی باشد که شکست پارسیان بدست یونانیان ناشدنی بوده و یونانی ها توان چیرگی بر سپاه پارس را در این نبرد نداشته اند، برترین نکته این است که به تازگی باوری آمده که سپاه ایران در ماراتن شکست نخورده برای بررسی این اندیشه باید در ابتدا دشت ماراتن را بازشکافی کرد.
1-خلیج ماراتن دریای باریکی است که به طرف جنوب امتداد یافته و دماغهای از طرف شمال به چلیج مزبور دویدهاست. در مقابل آن دشتی است به طول ۹ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر در اطراف این ژمین باتلاق میباشد که باتلاقهای شمال عمیق تر اند و ساحل از ماسه پوشیده شده و از این جهت زمید سفت ولی باریک است په به فاصلهٔ کمی از دریا باتلاقها شروع میشود و در طرف غرب تپههایی هست که سپاه یونان آن را اشغال کرده بود.
2-هانس ولبروک» مورخ آلمانى است. مى نویسد: ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده سنگین اسلحه ترکیب شده بود که قابلیت مانور آن محدود بود. در مقابل سپاه ایران از کمانداران و سواره نظامى که آموزش عالى داشتند، ترکیب شده بود. «هرودوت» نوشته است که فاصله دو لشکر 8 استاد یا 1472 متر بوده و یونانیها با طی این مسافت در زمان کوتاه و خرد نمودن مرکز جبهه ایرانیان فاتح شدند.و فرصت ندادند تا پارسیها بتوانند از کمانداران و یا سواره نظام خود استفاده بکنند.و با این تاکتیک سپاه ایران را شکست دادند «ولبروک»مورخ آلمانی خاطرنشان ساخت که این عمل از لحاظ فیزیکى غیرممکن است. طبق آیین نامه هاى نظامى مشق صف جمع ارتش آلمان، سرباز با تجهیزات کامل مى تواند فقط در دقیقه تقریباً ۱۰۸ تا ۱۱۵ قدم بدود. اسلحه آتنى ها از سربازان کنونى آلمان سبکتر نبود پس اگر طول قدم هر سرباز با تجهیزات را 80 سانتیمتر فرض کنیم 1825=1472/80یعنی یونانیها 1825 قدم را به سمت سربازان ایرانی دویده اند که اگر هر 108 قدم را در یک دقیقه فرض کنیم تقریبا 17 دقیقه طول کشیده تا دو سپاه با هم برخورد کنند حال سوال اینجاست که آیا 17 دقیقه زمان کمی است تا یک کماندارایرانی بتواند تیری را از تیردان خود خارج و در چله کمان گذاشته به سوی دشمن پرتاب کند و یا سواره نظام ایران در مدت 17 دقیقه نمی توانسته آرایش بگیرد.
3-هرودت نوشته که که لشکر ایران پس از شکست عقب نشسته و سوار بر کشتیهای خود شده به دریا رفتند و به آسیا برگشتند حال موضوع اینجاست که سپاهی که عقب نشسته و درحال فرار است و یونانیها نیز آن را تعقیب می کنند چگونه فرصت داشته که به کشتیها بنشیند آن هم در جائیکه اسکله ای وجود نداشته یا می بایست همه کشته باشند یا به دریا ریخته باشند.
4-یک سر تیپ آلمانی در جنگ جهانی دوم از تنگه ی ماراتن گزارش میکند:
به محض پیاده شدن موقعیت را مناسب برای بر پایی پادگان در آن محیط تنگ ندیدم و پس از شور با افسران تصمیم به عبور از آن ناحیه و بر پایی یک پادگان در ناحیه ای مناسب گرفتیم . معزلی دیگر رخ داد ! هنگام عبور نیرو ها حتی نتوانستیم دو دستگاه از تانک های پانزر خود را کنار هم از آن مکان عبور دهیم. بنا بر این نقل انتقالات نیرو ها تا پاسی از شب به طول انجامید که به ناچار در آخر حمل تعدادی از وسائل نقلیه را به فردا موکول کردیم
پس چگونه بوده که پارسیها با 600 کشتی در اینجا پیاده و بعد هم مجددا سوار و به دریا برگشته اند
5-ناپلئون که وقایع نبردهاى ایران را به استناد نوشته هاى هرودوت و سایر منابع یونانى مطالعه نموده است ، در یادداشت هاى خود چنین مى نویسد: در باب فتوحاتى که یونانیها به خود نسبت مى دهند وشکست هایى که براى ایرانیان قائلند ، نباید فراموش کرد که این گفته ها تماماً از یونانى ها است و گزاف گویى و لافزنى آنان نیز مسلم مى باشد. از طرف ایرانیان نیز نوشته هایى به دست نیامده تا بتوان این نوشته ها را با گفته هاى یوناینها مقایسه کرد ونتیجه را بر مبناى قضاوت قرار داد.
6-هرودت گفته که یونانیها خبر پیروزی را توسط دونده خود به آتن فرستادند حال سوال اینکه آیا یونانیهای نمی دانستند وکشف نکرده بودند که اسب از انسان سریع تر میدود و برای اینکه خبر پیروزی را به شهر برسانند از انسان استفاده نکنند آنها می توانستند یکی از اسبهای سواره نظام سپاه ایران راکه شکست داده بودند دراختیار این دونده مشهور قرار داده تا بتواند خبر را سریعتر برساند وجان خود را هم از دست ندهد
7-نى بور : Niebuhr مى گوید: «نوشته هاى یونانیها درباره نبرد ماراتن وجنگهاى دیگر ایران با یونان به شعر وافسانه گویى و داستان سرایى از تاریخ نویسى شبیه تر است. آنچه به نظر مى رسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است، بدین معنى چون «داتیس » فرمانده سپاه ایران متوجه شد که میدان عمل وباریک بودن عرض میدان نبرد مانع از کاربرد سواره نظام است ، ناچار شد که فرمان عقب نشینى صادر نماید. «هرودوت » صدور فرمان عقب نشینى را به منزله شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است»
بن مایه:
تاریخ ایران باستان نوشته حسن پیرنیا جلد اول
- ۹۲/۰۵/۲۶