الموت زیست گاهی کهن
الموت، زیستگاهی از هزاره دوم
الموت بخشی از حوزه آبریز کاسپین است که در شمال شهر قزوین و شمال غرب فلات مرکزی ایران قرار دارد. گستره دره الموت غربی ـ شرقی است این دره در تقسیمات جغرافیایی به دو منطقه رودبار الموت (الموت شرقی) و رودبار شهرستان (الموت غربی) تقسیم شده است.
رودبار الموت به مرکزیت معلم کلایه دارای ۹۶ روستا است و رودبار شهرستان به مرکزیت رازمیان ۱۰۴ روستا دارد.
دره الموت سرزمین بن بست کوهستانی پیاله شکل بسته ای است که دهانه آن به دشت حاصلخیز قزوین گشوده می شود و در دامنه البرز مرکزی جای دارد. این دره بسان پل و گذرگاهی بین سرزمین (ورای البرز) و با شبکه راه های متعدد هزار پیچ کوهستانی به شمال دسترسی دارد.
بلندی ها و کوه های سر به فلک کشیده البرز در دو سوی دره الموت این سرزمین را دژ پادگان و پناهگاهی تسخیرناپذیر ساخته است.
اقلیم آن آمیزه ای از کوهستان های حاشیه دریای کاسپین و نواحی کوهستانی حاشیه جنوبی رشته کوه البرز مرکزی است که در بخش های پست آب و هوای آن معتدل و سرد و در کوهپایه ها و کوهستان سرد است.
سرزمین الموت با توجه به ویژگی اقلیمی و موقعیت جغرافیایی حداقل از هزاره دوم پیش از میلاد زیستگاه انسان بوده است.
مطمئناً این دره در دوره تاریخی از مناطق مهم به شمار می آمده است و گفته می شود بنای اولیه بسیاری از دژهای منطقه در این دوره ساخته شده است.
برابر نوشته های تاریخی در سده های نخست اسلام این منطقه بخشی از سرزمین دیلم و تحت فرمانروایی چون ملوک جستانی بوده است. گویند حسن صباح رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیان که زندگی وی با افسانه درآمیخته است. دوران کودکی اش همزمان با سلطنت مسعود غزنوی (۴۲۱ ـ ۳۴۳) هجری ـ قمری بوده است.
سرزمین الموت
در سال ۴۸۳ هجری قمری، حسن صباح رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیه در ایران، سرزمین الموت را که کلید دروازه دیلمان تا گیلان به شمار می آمد و مکانی صعب العبور و غیرقابل دسترسی با وجود استحکامات طبیعی کوهستانی بود، به عنوان پایگاه مبارزه و تبلیغ و جذب پیروان در ایران برگزید. او الموت را بلده الاقبال نامید.
دژها یا دارالحجره به صورت دژ شهرک ها به مدت نزدیک به دو سده کانون و پایگاه مبارزه و تبلیغ دینی بوده است. دره الموت در سال ۶۵۴ هجری قمری پس از دو سده مقاومت در زمان رکن الدین خورشاه آخرین فرمانروای اسماعیلیان تسلیم هلاکوخان مغول شد. فرآیند نزدیک به دو سده حضور و فعالیت اسماعیلیان در این منطقه بنای دژ های بی شماری در این سرزمین است.
در دره الموت نزدیک به ۲۰ (دژ شهرک) در بلندی هایی تحسین بر انگیز با پرتگاه هایی سنگین و هولناک به جا مانده از دوران فرمانروایی اسماعیلیه در منطقه، یادگار ماندگاری از این دوران است.
نام آورترین این دژها: دژ حسن صباح (دارالملوک) که مرکز و هسته اصلی منظر فرهنگی الموت است، شیرکوه، نویزر شاه گرمارود، دژ شمس کلایه، قسطین لار، ایلان، شهرک، دژ آوه و دژ لمبسر در رودبار شهرستان که نایب الحکومه و زمستانگاه الموت است. مجموعه زنجیره ای این دژها که بر سر راه های دسترسی به دره الموت بنا شده است، محدوده منظر فرهنگی الموت را که برابر با محدوده طبیعی و تاریخی آن است تعیین و مشخص کرده است که هسته اصلی اثر، دژ حسن صباح و منظر فرهنگی وابسته به آن است.
کاخ دژ الموت
بر پایه متون تاریخی دژ حسن صباح مرکز فرمانروایی دولت نزاریان ایران است. گفته شده که یکی از ملوک جستانی از زیدیان علوی در سال ۲۴۶ قمری به نام «الداعی الی الحق حسن بن زید» برکوهی در دره الموت دژی بنا کرد که همان دژ حسن صباح بوده است.
گویند حسن صباح، رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیان در ایران در سال ۴۸۳ قمری که حروف اله موت به حساب جمل تاریخ صعود اوست بر الموت، به نام دهخدا بر آن سکونت یافت و به ۳۰۰۰ دینار زر، دژ الموت را از مهدی علوی زیدی خریداری کرد.حسن صباح به مرمت و تجدید بنای قلعه پرداخت، استحکامات آن را تعمیر کرد و مخازن و منابع تأمین آب آن را اصلاح کرد. شبکه آبیاری و کشت غلات را در دره الموت گسترش داد و بهبود بخشید و درختان بسیار در آنجا کاشت و بهشت تمثیلی را بنا کرد. با دیدگاهی خردمندانه در الموت کتابخانه های قابل توجهی تأسیس شد که نه تنها همه گونه کتب و نوشته های دینی از جمله آثار اسماعیلی در آنها بود بلکه نوشته ها و آلات و ابزار علمی نیز در آنها یافت می شد.
دژ حسن صباح هسته اصلی سرزمین الموت در شمال شرق روستای گازرخان از توابع معلم کلایه است. بقایای دژ در دامنه کوه جنوب هودکان از رشته کوه البرز مرکزی بر روی صخره ای کشیده، پودنگی، کنگلو مرایی با دره ها و پرتگاه های سهمگین در پیرامون قرار دارد. این صخره ارتفاعی ۲۲۰ متر از زمین های اطراف دارد و بلندی آن از سطح آبهای آزاد ۲۱۶۳ متر است.
این صخره دژمانند بخشی از معماری و استحکامات دژ به شمار می آید که تسخیرناپذیر و غیرقابل نفوذ بوده است و با دیدبانی های بی شمار در تمامی جبهه ها، برج ها و دیوارهای حفاظتی داشته که پایداری آن را تقویت می کرده است. وسعت این دژ بیش از ۲۰ هزار متر مربع است که بر روی شیب صخره در سطوح مختلف آن بناهای مورد نیاز دژ بنا شده است و از تمامی شیب ها و سطوح بهره برداری کامل شده است. تخمین می زنند ۸۰۰۰ هزار مرد و ۹۰۰ چهر پا در قلعه می زیستند.
به علت متروک شدن و شرایط جوی در طی زمان به کلی این دژ ویران شده و فقط بقایای دیوارها و برج های شکسته آن باقی مانده است.
بقایای دیوارها و برج ها و دیدبانی های سنگی با ملات گچ بر پیرامون صخره دیده می شود. پیش از کاوش ها، سطح قله با خاک پوشیده و سطحی نامشخص و ناهموار داشت که از سال ۱۳۸۱ با کاوش ها، هر سال بخشی از آثار مشخص شده که با این کاوش ها بازسازی و بازنمایی معماری دژ و دوره های آن امکانپذیر شده است.
این دژ دارای دو بخش (قلعه بالا) و (قلعه پایین) است، بخش قلعه پایین دارای پلکان و شیب پله محدود در دو دیواره محافظتی، دروازه با برج های دیدبانی و اتاقک های محل زیست و کارگاه است. بخش قلعه بالا با دیواره و برج های جنوب شرق با ارتفاعی بیش از ۱۶ متر بلندتر از دژ پایین است و با مسیر پلکان با ۱۴ پاخور با اتاق های نگهبانی دو طرف به بالا راه می یابد. بالای سطح دژ بالا مقر اصلی فرمانروایان اسماعیلیه در ۱۷۰ سال بوده است که آثار آن در زیرساخت و ساز دوره های (صفوی و قاجار) مدفون است که طی کاوش های هفت ساله بخشی از ویرانه های آن به دست آمده است.
دژ بالا را می توان به سه بخش مجزا تقسیم بندی کرد. دیوار، برج، بارو و پلکان اصلی و صحن و سر در اصلی با چهار صفه؛ ایوان شمالی با سردر آجری پر کار، صحن چهارگوش میانی با دو سردابه در میان صحن، ایوان جنوبی با سردر بلند با ارتفاع باقی مانده پنج متری از آن با آجرکاری های پرکار دوره اسماعیلیه با سه دوره ساختاری (سده های ۵ ۶ ۷ هجری) که احتمالاً محل اقامت و همچنین مسجد فرمانروای دژ (حسن صباح و جانشینان وی بوده است) و دو تالار جانبی شرقی غربی است که معماری باشکوه آن یادآور و قابل قیاس با کاخ خلفای بغداد و بناهای همزمان آن است.
مخزن آب
بر شیب غربی، در ارتفاع ۲۱۳۵ متری از سطح دریا مخزن آبی به طول ۴۰/۱۲ متر و عرض ۳۰/۳ تا ۷۵/۱ متر و حدود چهار متر عمق است که بطور ثابت در آن همیشه آب وجود دارد.
عمق آب در تابستان حدود دو متر است در غرب آن اتاق یا انباری کنده در سنگ است که در آن درخت انگوری روئیده است که بر پایه افسانه های مردمی حسن صباح این درخت را کاشته است.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت در مورد قلعه حسن صباح و اقدام های سازمان میراث فرهنگی استان قزوین برای بازسازی وکاوش فصل های مختلف قلعه به خبرنگار اطلاعات می گوید: قلعه حسن صباح یکی از مهمترین آثار تاریخی دوره اسلامی است که در شمال شرق استان قزوین در منطقه الموت قرار دارد.
دکتر حمیده چوبک می افزاید: این حکومت که نفوذ بسیار زیادی داشت با حکومت های رسمی و مرکزی ایران از جمله بخش قهستان، خراسان، اصفهان و اسماعیلیه های سوریه یک شبکه بزرگ مذهبی سیاسی را تشکیل می دادند.
وی یادآور می شود: حسن صباح در منطقه الموت شبکه متعددی از قلاع ایجاد کرده بود که این شبکه قلعه های شهر الموت را تشکیل می داد و در کتب تاریخی بلده الاقبال نامیده شده است و قلعه حسن صباح مرکز و پایتخت این شهر به شمار می رفته است.
دکتر چوبک با اشاره به بناهای ساخته شده در قلعه حسن صباح اعلام می کند: این بناها به صورت کاخ دژ در قلعه ایجاد شده است که سرا و صحن اصلی آن دارای معماری ارزشمندی است و وجود انبارهای ذخیره آب متعدد، نظام مهندسی بالایی را برای مقاومت در محاصره های طولانی برای این قلعه فراهم می کند.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت با اشاره به موقعیت فرهنگی و علمی بسیار بالای این مرکز می گوید: در این دژ کتابخانه و آلات ابزار علمی وجود داشت و دانشمندان زمان به این دژ رفت و آمد داشتندچوبک به اقدام های سازمان میراث فرهنگی استان قزوین برای مدیریت حفاظت و مرمت این قلعه اشاره می کند و می افزاید: با توجه به لزوم حفظ این اثر ارزشمند تاریخی سازمان میراث فرهنگی از سال ۱۳۸۰ پروژه پایگاه میراث فرهنگی این قلعه را شروع کرده است. وی می گوید: پایگاه فعالیت های خود را براساس اصول و پرنس های بین المللی که برای مدیریت محوطه های تاریخی یونسکو پیشنهاد می کند، آغاز کرد که بر این اساس با حضور دائم کارشناسان رشته های مختلف باستان شناسی، مهندسین معمار، حفاظت کارگاه مرمت آثار و عوامل دیگر کار مدیریت این مکان را با انجام مطالعات مختلف در زمینه مردم شناسی، صنایع دستی و جمع آوری قصه های الموت برعهده گرفته است.
او درباره یافته های معماری قلعه یادآور می شود: صحن اصلی و مرکز اصلی این قلعه دارای آجرکاری و سردر باشکوهی است و با هفت فصل کاوش های باستان شناسی در وسعت ۴۰۰۰ مترمربع بخش ها و ورودی های اصلی، مقر فرمانروایان قلعه، پلکان ها، اتاق های نگهبانی، انبار ذخیره و مخازن آب به دست آمده است.مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت می گوید: برای مرمت آثار سعی شده است براساس استانداردهای بین المللی از مصالح قلعه استفاده شود و برای ملات آن کوره های گچ نیم کوب سنتی برای حفظ اصالت بنا در همان محل تهیه می شود.
دکتر چوبک همچنین با اشاره به کاوش دژ لمبسر در رازمیان با ۲۰۰ میلیون ریال اعتبار می افزاید: این دژ دومین قلعه مهم الموت است که مرکز نایب الحکومه اسماعیلیه در دره الموت بوده است.وی بررسی مطالعات باستان شناسی، شناسایی آثار، مرمت و حفاظت قلعه حسن صباح، آوار برداری و خاکبرداری قلعه لمبسر، کنده کاری اسامی محلات قابل بازدید بر روی سنگ برای راهنمایی گردشگران و گردآوری موسیقی محلی را از برنامه های امسال این پایگاه اعلام می کند و می گوید: با نصب یک دستگاه تلویزیون مداربسته، اطلاعات تاریخی اثر به صورت فیلم و گفتار به بازدیدکنندگان ارائه خواهد شد.
گزارش: دانیال دادگر خانبانی با همکاری ملیحه شریف خواه
- ۹۲/۰۶/۰۲