زندگی نامه مولانا مالک
مولانا مالک
مولانا مالک اگر چه به دیلمی اشتهار داشت اما وی فیلوا کوشی قزوینی است. در بدو حال پیش والد خود مولانا امیر شهره خط ثلث و نسخ مشق کرد .خط شکسته را خوش می نوشت. و نسخ او را کسی از نسخ یاقوت تفرقه نمی کرد. آخر به وادی خط نسخ تعلیق افتاد و به زور ثلث در نسخ تعلیق سر آمد دوران گردید و بیشتر از دیگران شهرت گرفت و در فضیلت و مولویت نمایان بود و اکثر اوقات صرف مطالعه و مباحثه نمودی واکثر علوم را مثل نحو و صرف و منطق ومعانی و بیان منقح ساخته بود ودر علم ریاضی خصوصا حساب وهندسه و نجوم و موسیقی کمال مهارت و دانش داشت و معما را نیز خوب می دانست
ر اوایل حال در سلسله رفیعه قاضی جهان و کیل در اردوی معلای شاه جمجاه می بود. و چون در آن اوان اکثر زمان استاد العلما خواجه جمال الدین محمود شیرازی در آن سلسله می بود مولانا پیش خواجه شرح تجرید و حاشیه وبعضی نسخه های دیگر دیدند.پس از ان حسب الامر شاه عالمیان پناه در کتابخانه شاهزاده ظفرلوا ابوالفتح سلطان ابراهیم میرزا جا گرفت ودر شهور سنه اربع و ستین و تسعمائه همراه نواب میرزائی به مشهد عالی رفت و یک سال و نیم در آن روضه مقیم بود. در آن اوان فقیر گای سرمشق از ایشان فرستاد می گرفتم چون سید سلاطین و مروج مذهب آبائه الطاهرین شاه طماسب عمارات دولت خانه مبارکه دارالسلطنه قزوین را به اتمام رسانیده بودند. به کتاب احتیاج بود حکم قضا نفاذ به احضار مولانا عزالصدر یافت که شاهزاده کیوان و قار او را به درگاه گیتی پناه فرستاده مولانا حسب الامر اعلی به دارالسلطنه قزوین آمده به آن خدمات اقدام نمود. آنچه در ایوان چهل ستون نوشته اند این غزل خواجه افظ شیرازی علیه الرحمه است که بر بوم طلا به خط لاجورد
نوشته اند:
جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
یعنی غلام شاهم وسوگند میخورم
ساقی بیا ک از مدد بخت کار ساز
کامی که خواستم ز خدا شد میسرم
شاها من ار بعرش رسانم سریر فضل
مملوک این جنابم ومسکین این درم
ور باورت نمیشود از بنده این حدیث
از گفته کمال دلیلی بیاورم
گر برکنم دل از توو بردارم از تومهر
آن مر بر که افکنم این دل کجا برم
- ۹۲/۰۶/۰۹