ایلامی نو (از 814 پیش از میلاد تا کوروش بزرگ)
سندهای بابلی، نزدیک به دویست سال - کم و بیش - خاموشند که این خاموشی تاریخی را میتوان در همهی خاور نزدیک دید. از این ایلامیان نیز اثری برجای نمانده است.
تاریخ نگار سلسلههای بابلی، گزارش داده که نیاکان دور (؟) «مار - بیتی - اپل - اوصور»(Mar-biti-apal-usur) فرمانروای بابل (984 تا 979 پیش از میلاد) ایلامی بودهاند.
گزارشی دیگر، سخن از آن دارد که گروهی از سپاهسان ایلامی به پشتیبانی «مردوک - بلسو - ایقبی»(Marduk-Balassu-Igbi) با سپاهیان «شمشی - ادد» پنجم (Shamshi-Adad) - از 823 تا 811 پیش از میلاد - در «دور - پپسوکل» (Pepsukal-Dur) در نزدیکی شهر «در»(Der) - بدرهی امروزی - جنگیدهاند. این جنگها و کارزارها و پشتیبانی ایلامیان از بابلیان، بارها و بارها در قرنهای پس از آن تکرار شده است.
نوشتههای آشوری، تاریخ نگاری بابلی نو و نیز مدارک سیاسی همزمان، گزارش به نسبت کاملی از اوضاع سیاسی ایلام به ما میدهند که در نبشتههای ایلامی، یادی از آنها نشده است.
از میانههای سدهی هفتم، نبشتههای بدست آمده از ایلامیان تنها نشان از 5 پادشاه به ما میدهند، اما نوشتهها و مدارک بابلی و آشوری، از 15 شخص که مدعی تاج و تخت ایلامیاند سخن میگویند.
نبشتههای بابلی میگویند که «هومبن - نیکش»(Humban-nikash) - 743 تا 717 پیش از میلاد - در سال 720 پ.م سپاهی را به یاری «مردوک - اپل - ایدین» (Marduk-apal-iddina) - مردوک بلدن عهد عتیق - مدعی و شورشی بزرگ کلدانی، برای جنگ با شروکین دوم (721 تا 705 پیش از میلاد)، پادشاه آشور، به نزدیکی شهر «دِر» فرستاد.
بنابه گفتهی تاریخ نگار بابلی، هومبن نیکش در این کارزار به پیروزی چشمگیری دست یافته است و توانسته است که آشوریان را به مدت 10 سال از نزدیک شدن به مرزهای ایلام و بابل، باز دارد.
پس از هومبن نیکش، خواهرزادهی وی «شوتروک - ناهونته» دوم (716 تا 699 پیش از میلاد) به پادشاهی «انشان و شوش» رسید و خود را «گسترش دهندهی ایلام» خواند. پس از گذشت 10 سال، در سال 710 پیش از میلاد، شروکین دوم به نیروهای بابلی و ایلام که در شمال «در»، شهرهای خاوری بابل و نیز بلندیهای باختری ایلام مستقر بودند، تاخت.
در این حمله، شوتروک - نهونته را وادار به گریز کرد و از این رو، وی نتوانست مردوک - اپل - ایدین را در کارزار با آشوریان یاری دهد.
در سال 709 پیش از میلاد شروکین دوم، بابل را به تصرف خود درآورد و مردوک - اپل - ایدین به پناهگاهی که به احتمال در جنوب خوزستان داشت، گریخت.
در سال 708 پیش از میلاد با مرگ فرمانروای «الیپی»(Ellipi) - جایگاه نا معلوم - احتمالا در شمال خوزستان و شاید بخش شمالی لرستان، فرزندانش برای دستیابی به فرمانروایی، یکی به دربار ایلام و دیگری به دربار آشور روی آوردند.
شوتروک - ناهونته برای حمایت از پناهندهی خویش، نیرویی برای جنگ با آشوریان فرستاد. در این کارزار، آشوریان پیروز شدند، اما از ورود به ایلام خودداری کردند.
احتمال داده شده که نبشتهی شاهزاده «هنّی»(Hanni)، پسر «تهیتی»(Tahhiti) فرمانروای محلی در نزدیکی ایزه، از آن این دوره باشد.
در سال 703 پیش از میلاد، شوتروک نهونت بار دیگر نیرویی به یاری مردوک - اپل - ایدین به بابل گسیل داشت. در نبردی که میان ایلامیان و بابلیان با سپاهیان «سین - اخ - اریب»(Sin-ahhe-eriba) - سناخریب، 704 تا 681 پیش از میلاد - پادشاه تازه آشور رخ داد، آشوریان پیروز شدند و پسر سین - اخ - اریب به نام «آشور- نادین - شومی»(Assur-nadin-shomi) به پادشاهی بابل منصوب گشت (700 پ.م.) پس از شوتروک - نهونت دوم، برادرش «هلوشو - این شوشینک»(Hallush-In-Shushinak) - 698 تا 693 پ.م - به پادشاهی ایلام رسید.
پاسخ: ایلامی نو (از 814 پیش از میلاد تا کوروش بزرگ)
هنگامی که سین اخ اریب سرگرم سرکوب آخرین یاران مردوک - اپل - ایدین بود هلوشو - این - شوشینک به شمال بابل تاخت و به یاری بابلیان، پسر سین - اخ - اریب را دستگیر کرد و به ایلام فرستاد (694 پ.م.) و یکی از متحدان بابلی خود را به پادشاهی بابل نشاند.
در سال 693 پیش از میلاد، آشوریان به بابل تاختند و پس از به دست گرفتن بابل، دست نشاندهی ایلامیان را به اسیری گرفتند.
در پایان سال 693 پیش از میلاد گفته شده که براثر شورشی، هلوشو - این شوشینک کشته شد و کودور - نهونت دوم به پادشاهی نشست.
کودور - نهونت، پایتخت ایلام را به «مدکتو»(Madakto) - به احتمال در شرق یا جنوب شرقی خوزستان، جایی تا حدی دورتر از دسترس آشوریان - و سپس، به «هیدلو» (Hidalo) - هیدلی (Hidali) در گل نبشتههای تخت جمشید و بیگمان دژسپید در نزدیکی نور آباد فهلیان - منتقل کرد.
در سال 692 پیش از میلاد، سین - اخ - اریب به ایلام تاخت. بنابرگزارشی، کودور - نهونت، سه ماه پس این حمله مرد و بنابر گزارش دیگر، وی دستگیر و دو ماه پس از آن کشته شد. پس از کودور - نهونت، «هومبن - نیمن»(Humban-nimena) - 692 تا 689 پ.م. - به پادشاهی رسید.
در سال 691 پیش از میلاد وی فرماندهی سپاهیان ایلامی، بابلی و کوه نشینان ابرسن (زاگرس) را نبردی با آشوریان، بر عهد داشته که بنابر نوشتههای بابلی، پیروزی از آن هومبن - نیمن شده است. سال بعد به تلافی، سین - اخ - اریب بابل را تصرف و ویران کرد.
اندکی پس از سقوط بابل، هومبن - نیمن در گذشت و هومبن - هلتش اول (Humban-haltash) - 688 تا 681 پ.م - به پادشاهی رسید. در زمان وی، به نشان دوستی گویا برخی از پیکرههای خدایان بابلی که در زمانهای گوناگون به شوش برده شده بودند، به بابل بازگردانده شدند. هومبن - هلتش اول بر اثر بیماری در سال 681 پیش از میلاد مرد.
پس از وی، هومبن - هلتش دوم (680 تا 675 پ.م.) به جای وی نشست. با کشته شدن سین - اخ - اریب در سال 681 پیش از میلاد، بار دیگر بابلیان کوشیدند تا از پشتیبانی ایلامیان برخوردار شوند. در سال 675 پیش از میلاد، هومبن - هلتش دوم به شمال بابل تاخت و شهر «سیپر»(Sippar) را تصرف کرد.
اندکی پس از این رویداد، گویا بر اثر سکته درگذشت و برادرش «اورتکی»(Urtaki) به پادشاهی رسید. با روی کار آمدن اورتکی، رابطهای دوستانه میان وی و پادشاه آشور، «آشور - اخ - ایدین»(Ashshur-an-Issin) - اسارها دون 680 تا 669 پ.م. - پدید آمد و ایلامیان از یاری دادن به شورشیان بابلی بر ضد آشوریان، خوداری نمودند. این پیوند دوستی در زمان پادشاهی «آشور - بانی - اپلی»(Ashsur-bani-apli) - آشوربانی پال، 668 تا 627 پ.م. - و تا سال 665 پیش از میلاد ادامه یافت.
در سال 665 پیش از میلاد اورتکی حملهای به بابل کرد، اما سپاه آشور او را وادار به باز پس نشینی کرد. اندکی بعد اورتکی مرد.
بر اساس نبشتههای آشوری، پس از اورتکی، «تپتی - هومبن - این - شوشینک» (Tepti-Humban-In-Shushinak) که از پسران شیلهک - این - شوشینک دوم بود به پادشاهی ایلام رسید. در این نبشتهها از وی به «ت او من» (Teuman) یاد شده است. بنابر گفتهی آشوریان، سه تن از فرزندان اورتکی به دربار آشور پناهنده شدند. مدت ده سال جنگی میان ایلام و آشور رخ نداد و در این مدت، ت اومن به بازسازی پرستشگاههای سرگرم شد. در سال 653 پیش از میلاد آشور - بانی - اپلی به ایلام تاخت و پس از تصرف «در»، در کناره رود اولایی (کارون و یا شائور امروزی) در نزدیکی شوش با ایلامیان درگیر شد. در این نبرد، تپتی هومبن این شوشینک به قتل رسید. آشوربانی اپلی، یکی از پسران پناهنده اورتکی را به نام هومبن - نیکش دوم (Humban-nikash) به پادشاهی شوش و مدکتو نشاند. با این حال، مدارکی دیگر نشان دهندهی آن است که شخصی به نام ات - همیتی - این شوشینک (Atta-Hamiti-In-Shushinak) فرزند هوترن - تمپی - به فرمانروایی شوش رسیده است. در میان سالهای 652 تا 648 پیش از میلاد که میان آشوربانی اپلی و برادرش شمش - شوم - اوکین (Shamash-shum-ukin) پادشاه بابل جنگ و کارزار بود، هومبن نیکش دوم به یاری پادشاه بابل رفت که در نزدیکی شهر «در»، از سپاهیان آشوربانی اپلی شکست خورد.
در پی این شکست و در پی شورشی، شخصی به نام تمریتو (Tammaritu) - 652 تا 649 پ.م - به جای هومبن نیکش دوم نشست. وی با «نبوبل شوماتی» (Nabu-Bel-shumati) کلدانی بر ضد آشور بانی اپلی متحد شد. او نیز در نبردی از سپاهیان آشور شکست خورد و در پی شورشی، از پادشاهی بر کنار شد و به دشمن خود - آشور - پناه برد که پناه هم داده شد.
با گریز تمریتو، شخصی به نام ایندبی بی (یا ایندبی کش 649 تا 648 پ.م.) به سلطنت رسید که در پی تهدید آشور بانی پال در حمله به ایلام، کشته شد و به جای وی هومبن - هلتش سوم (648 تا ؟ پ.م) به پادشاهی رسید.
در سالهای 647 تا 646 پیش از میلاد، آشوریان بار دیگر به ایلام تاختند. هومبن - هلتش سوم ناگزیر به گریز گشت. همزمان با بازگشت آشوریان، هومبن - هلتش به مدکتو مراجعت نمود که با بازگشت آشوریان روبه رو شد و به «دور - اونتش» پناه برد. آشوریان، این بار کم و بیش همهی دشت خوزستان و کوههای شرقی را به تصرف درآوردند و در بازگشت، شوش را غارت و ویران کردند و بار دیگر، «تمریتو» را به پادشاهی شوش نشانند.
چنین به نظر میرسد که با بازگشت آشوریان، هومبن - هلتش به مدکتو بازگشته باشد، اما مدتی بعد دستگیر و به آشور برده شد.
شاهان آشور هماره در همهی گزارشهای خود دربارهی کشتارها، چپاولگریها و غارتها، بیش از اندازه غلو و خودستایی کردهاند و آشور - بانی - اپلی هم مدعی است که شوش را جایگاه ماران و گژدمها کرده است.
با این حال، میبینیم که ایلامیان اندک اندک از میان همان ویرانهها سر برآورده و به بازسازی خود سرگرم شدهاند. با مرگ آشور بانی اپلی و پدیدار شدن سستی روز افزون در آشور، در بابل نبو اپل - اوصور (nabu-apal-usur) - 625 تا 605 پ.م - به سلطنت نشست و برای بدست آوردن پشتیبانی نیروهای ایلامی، در کارزار با آشوریان، خدایان ایلامی را که سپاهیان آشور بانی اپلی به اوروک (در جنوب میان دو رود) برده بودند به شورش باز گرداند. به نظر میآید که ایلامیان مرکزیتی در شوش پدید آورده و به تقویت نیروی نظامی خود پرداختهاند چه در نسل بعدی، در زمان نبوکد دوری - اوصور دوم (بخت نصر عهد عتیق 604 تا 562 پ.م.) در سال 596 پیش از میلاد میان ایلامیان و بایلیان در کرانهی دجله درگیری پیش آمد.
مدارک دیوانی ایلامی به دست آمده از شوش که دربارهی جامه، سلاح و دیگر کالاها (که بر اساس خط و شیوهی نگارش میتوان گفت متعلق به سالهای پایانی سدهی هفتم و نیمهی نخست سدهی ششم پیش از میلاد میباشد)، به درستی نشانگر تجدید حیات شهر شوش در این دوران است.
با برقراریی فرمانروایی هخامنشیان در پارس، بخش شرقی - انشان - از حوزهی تصرف فرمانروایان ایلامی خارج گشت. کوروش اول، پدر بزرگ کوروش بزرگ، به گواهی نقش مهری برگل نوشتههای باروی تخت جمشید، «مهر 93» خود را از «انشان» و «فرزند چیش پیش» خوانده است.
کوروش بزرگ نیز در گلنبشتهی خویش، خود را پادشاه انشان خوانده است. در اینکه در چه زمان دشت خوزستان به تصرف کوروش بزرگ در آمد، مدرکی در دست نیست.
اما، آنچه از زمان کوروش بزرگ در مییابیم، این است که سرزمینهای ایلامی از آن زمان تا به امروز همواره بخشی از ایران زمین بودهاند
- ۹۲/۰۶/۱۸