ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

تاریخ عیلام

سوشیانت | دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ | ۳دیدگاه

 تاریخ عیلام

ایلامیان یا عیلامیها مجموعه اقوامی بودند که از هزاره چهارم تا هزاره نخست پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی داشتند. پادشاهی ایلام در اوج برتری اش، بر بخش‌هایی از میانرودان (بین النهرین) سیادت داشته و هرگاه ایلامیها قدرت یافته‌اند، نقشی در سیاست میانرودان ایفا نموده‌اند و حتی بر بخش‌هایی از آن سرزمین، اگر چه کوتاه مدت، فرمان راندند. در سال ۱۹۰۰ پیش ازمیلاد ایلامیان بین‌النهرین را به تصرف خود درآورد.

به قدرت رسیدن حکومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسله عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم‌ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م. است. تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یک هزار سال تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است.

در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور ایلام را تصرف کرد. مردم ایلام قتل‌عام شدند و دولت ایلام نابود شد. تمدن دیرینه ایلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدی‌ها، بابلی‌ها و آشوری‌ها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار محو گردید. نیروهای ماد، در سال ۶۱۲ پ. م. پایتخت عظیم آشور را با خاک یکسان کردند و برای همیشه به تاریخ این امپراتوری بزرگ پایان دادند.


کتیبه آشور بانی‌پال در باره فتح و انقراض عیلام چنین می‌گوید:


«تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمامی پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از حَشَم و گوسپند، و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌نصیب ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.»

در پایان هزارهٔ چهارم پیش از میلاد در منطقهٔ جنوب غربی دشت سوزیانا (شوش)، که امتداد طبیعی میان‌رودان (بین‌النهرین) بود، مرکزیتی برای زندگی مدنی پیدا شد و همان‌جا بود که نخستین دولت متمدن در فلات ایران یعنی تمدن ایلام برپا شد. ایلامی‌ها از کوه‌هایی که دشت سوزیانا(شوش) را از شمال و شرق دربرمی‌گرفتند، فرود آمده و در ربع نخست هزارهٔ سوم پیش از میلاد، سلسله‌ای تشکیل داده بودند و بر منطقهٔ گسترده‌ای از دشت‌ها و کوه‌ها، شامل بخش‌های مهمی از ساحل خلیج فارس و بوشهر، حکومت می‌کردند.

با شکل‌گیری سلسلهٔ سامی سارگون، از فرمان‌روایان اکد در میان‌رودان، ایلامی‌ها برای آزادی و استقلال خود به جنگ‌های شدیدی روی آوردند که به دلیل برابر نبودن نیروهای دو طرف، شوش دوبار به دست بیگانگان افتاد. یکی از پسران سارگن، به نام مانتیشوسو، از خلیج فارس گذشتند تا راه‌هایی که از آن‌ها مواد ساختمانی و فلز از کوهستان‌های ایران آورده می‌شد، زیر نظر داشته باشند. چند شورش ایلامی‌ها نیز به شدت سرکوب شد.

از فرمان‌روایان برجستهٔ ایلام، پوزور اینشوشی‌ناک بود که شهر شوش را آباد کرد و بناهای باشکوهی در آن ساخت. وی پس از مرگ نرم‌سین، از فرمان‌روایان آکد، استقلال ایلام را اعلام کرد و به فرماندهی سپاه خود به بابل یورش آورد و حتی به آکد رسید. با وجود این، آکدی‌ها توانستند استقلال خود را حفظ کنند.

پیشرفت پوزور اینشوشی‌ناک، دیگر قوم‌های ساکن در کوهستان‌های پیرامون ایلام را نیز به تلاش برای بازیافت ن آزادی و استقلال واداشت. لولوبیان و گوتی از جملهٔ آن‌ها بودند که به بابل یورش بردند. از این دو قوم دو نقش‌برجستهٔ سنگی برجای مانده‌است. نقش‌برجسته‌ای در سرپل‌زهاب، که تصویر رئیس محلی، به نام ستل هورین شیخ خان، را نشان می‌دهد در حالی که کانی در دست دارد و دشمنان مغلوب را، که تقاضای بخشش دارند، پایمال می‌کند. نقش‌برجستهٔ دوم، در ورودی دهکدهٔ جدید سرپل، کنده‌کاری شده و شاه انوبانونی، پادشاه لولوبی، را نشان می‌دهد با ریشی دراز و چهارگوش، کلاهی دایره‌ای، جامه‌ای کوتاه، مسلح و طنابی را گرفته که اسیرانی را به هم بسته و همهٔ آنان برهنه‌اند و دست‌هایشان از پشت بسته‌است.

پس از این، دوره‌ای از آشوب و ناآمنی و حکومت‌های ناپایدار بر منطقه گذشت. حدود نیمهٔ این هزاره، بابل بر اثر یورش گوتی‌ها، که از کوه‌های خود در شرق زاب کوچک، در درهٔ دیالهٔ علیا فرود آمده بودند، پایمال شد. ایلام نیز از یورش آنان در امان نماند و این یورش‌گران تا حدود یک قرن و ربع قرن، شهرها و کشت‌زارهای منطقه را ویران کردند و شیرازهٔ پادشاهی را گسستند. سپس سلسلهٔ جدیدی به نام اور به وجود آمد و برای بیرون راندن آن‌ها تلاش کرد. بار دیگر فرمان‌روایان بابل بر شوش و سراسر دشت آن چیره شدند، اما چندان نپاییدند و پیروزمندی از کشور سیماش، از کوه‌های غرب اصفهان، بر شوش و ایلام فرمان راند. سپس ایسین برخاست و سیماش را بیرون راند، اما ایلام بار دیگر به دست بیگانگان افتاد.

ایران در هزارهٔ سوم پیش از میلاد مورد توجه بیش‌تر حکومت‌های پیرامون خود بود. ایران گذرگاهی برای سرب بود که از ارمنستان می‌آمد و لاجورد که آن را از بدخشان می‌آوردند. خود گنجینه‌ای از کانی‌ها بارزش مانند طلا، مس و قلع بود. سنگ‌های ساختمانی و چوب آن را برای ساختن بناهای باشکوه به بابل می‌بردند. فرمان‌روایان بابل در جنگ‌های خود با ایرانیان، دو هدف را در سر داشتند. هدف نخست، هدف سیاسی بود که برای جلوگیری از شکل‌گیری هر گونه حکومت منظم و پایدار در سرزمن‌های پیرامون بابل پی‌گیری می‌شد. هدف دوم، هدف اقتصادی و جابه‌جا کردن ثروت ایرانیان به بابل بود. به هر حال، ایرانیان دو سلسلهٔ بزرگ از بابلی‌ها را سرنگون کردند.

در این دوره، فن کوزه‌گری به شکل ظرف‌های سفالی نقش‌دار دوام یافت. ظرفی به شکل خمره‌ای کوچک به دست آمده که بخش زیرین آن برجسته‌است و فقط بخش بالایی آن به رنگ سیاه تزیین شده‌است. مشخص‌ترین موضوع نقاشی، کاکل پرندگان است که مایهٔ اصلی شیوهٔ معروف هنر میان‌رودان، یعنی عقابی در حال گرفتن طعمهٔ خود، است. در گورها نیز گوهرهای مفرغی و سیمین یافت شده‌است. سنجاق‌های مفرقی برای ثابت نگه‌داشتن دامن جامه بسیار پیدا شده‌است. در آن زمان مفرغ کمیاب بود و به احتمال زیاد از طلا و نقره بیش‌تر ارزش داشت. در واقع، ایران در این زمان وارد عصر مفرق می‌شود.

در هزارهٔ سوم پیش از میلاد، اختراع مفرق باعث کامل شدن روش تولد ابزارهای فلزی شد و درخواست برای مواد خام روزافزون شد. این سرچشمهٔ ثروت ایران را به عنوان یکی از مهم‌ترین تهیه کنندگان مس، قلع، سرب، چوب و سنگ، مورد توجه همسایگان غربی و نیز هندوستان قرار داد.

مهم‌ترین روی‌داد هزارهٔ دوم پیش از میلاد، پیدایش مردمانی از اصل هند و اروپایی در میان مردمانی است که می‌توانیم آنان را بومیان ایران بنامیم. آنان بر اثر فشار قوم‌های دیگر، سرزمین خود را در دشت‌های اوراسی، در جنوب روسیه، ترک گفتند و طی کوچ کردن، دو دسته شدند. یک دسته، که آن را شاخهٔ غربی می‌نامیم، دریای سیاه را دور زد و پس از گذشتن از بالکان و بسفر، در آسیای صغیر نفوذ کرد و اتحادیهٔ ختیان(هیتی‌ها) را به وجود آوردند.

شاخهٔ شرقی، که به نام هند و ایرانی شناخته می‌شود، در شرق دریای خزر حرکت کرد و یک دسته، که جنگجوتر بودند، از قفقاز گذشتند و تا فرات پیش رفتند. آنان با هوریان بومی، که قومی اصیل بودند، پادشاه میتانی را تشکیل دادند. آنان فرمان‌روایی خود را نه تنها در شمال میان‌رودان گسترش دادند، بلکه دولت آشور را نیز محدود کردند. آن‌ها با پیوست‌کردن دره‌های زاگرس شمالی، که مسکن قوم گوتی بود، به قلمرو خود، فرمان‌روایی‌شان را پایدار کردند. بهترین دوران این پادشاهی، حدود سال ۱۴۵۰ پیش از میلاد بود که مصر با آن متحد شد و نیرومندترین فرعون‌ها با دختران پادشاهان میتانی ازدواج می‌کردند. این پادشاهی در پایان سدهٔ چهاردهم پیش از میلادی در پی درگیری‌ها درونی و یورش‌های هیتی‌ها از هم پاشید.

هند و ایرانیان دربارهٔ پرورش اسب، که به نظر می‌رسد خود آنان در آسیای صغیر وارد کرده باشند، پیمان‌نامه‌هایی به جا گذاشته‌اند. یک گروه از این سوران جنگی، در طول چین‌خوردگی‌های زاگرس مرکزی به حرکت افتادند و در ناحیه‌ای در جنوب جادهٔ بزرگ کاروانی، ناحیه‌ای که بعدها به عنوان مرکز پرورش اسب شناخته شد، نفوذ کردند. این قوم از سوی قوم کاسی، که از اصل آسیانی بودند، تحلیل رفتند. سرانجام شاخهٔ شرقی جنبش هند و اروپایی به سوی شرق رفت و پس از گذشتن از گذرگاه‌های هندوکش، در طول پندشیر و رودهای کابل فرود آمدند.

سلسلهٔ جدیدی در ایلام پدیدار شد که پادشاهان آن خود را پیامبر خدا، پدر و شاه می‌خواندند. سندهای اقتصادی این دوران به زبان آکدی نوشته شده، اما وجود واژه‌های بسیار بومی، شاهدی بر گسترش تمدن بومی است. در دین نیز توجه به ویژگی‌های بومی دیده می‌شود چنان‌که خدایان بومی بر خدایان بابلی برتری داشتند.

در آغاز هزارهٔ دوم، ایلامی‌ها به بابل یورش بردند و یکی از فرمان‌روایان آن‌ها در لارسا، سلسله‌ای بنیان نهاد. ایلامی‌ها سلسلهٔ ایسین را برچیدند و بر شهر اوروک و بابل چیره شدند. اما نشستن حمورابی بر تخت شاهنشاهی بابل، از گسترش ایلامی‌ها جلوگیری کرد. ایلامی‌ها در لارسا شکست خوردند. سپس دوران چیرگی قوم کاسی بر منطقه فرا رسید.

ایلام در زمان فرمان‌روایی شوتروک‌ناخونتهٔ اول(۱۱۷۱-۱۲۰۷ پیش از میلاد) به اوج شکوفایی خود رسید. وی پرستگاه‌های مهمی در همهٔ شهرهای زیر فرمان خود برپا کرد. او به بابل یورش برد و و آخرین نمایندهٔ سلسلهٔ کاسی را برانداخت و پسر خود، کوتیرناخونته را جانشین کرد و این پادشاه مجسمهٔ مردوک، خدای ملی بابل را به شوش جابه‌جا کرد.

در زمان شاه شیلهه اینشوشیناک (۱۱۵۱-۱۱۶۵ پیش از میلاد) ایلامی‌ها به سرزمین‌های دوردست‌تری دست یافتند. آنان تا ناحیهٔ دیاله نفوذ کردند و به کرکوک رسیدند. آشور را دور راندند و بابل را محاصره کردند. همهٔ درهٔ دجله، بخش زیادی از خلیج فارس و رشته کوه زاگرس زیر فرمان ایلامی‌ها رفت. به این ترتیب، همهٔ بخش‌های غربی ایران زیر فرمان نخستین شاهنشاهی ایران درآمد.

در پایان هزارهٔ دوم پیش از میلاد، سلسلهٔ جدیدی در بابل شکل گرفت که بخت‌النصر پادشاه آن بود. وی پس از چند تلاش ناکام، سرانجام ایلام را شکست داد و بر شوش دست یافت. او مجسمهٔ مردوک را پیروزمندانه به پرستشگاه خویش در بابل بازگرداند. یک‌بار دیگر ایلام به تاریخ پیوست و این بار سه قرن به درازا کشید.


در آغاز هزارهٔ اول پیش از میلاد، نفوذ دوم ایرانیان (آریایی‌ها) در ایران آغاز شد. آنان از همان راه‌های پیشین اما با موج‌های پشت‌سر هم به این سرزمین روی آوردند. آنان پس از نفوذی آرام‌آرام، که چند قرن به درازا کشید، اربابان این منطقه شدند و از آن‌جا برای چیره‌شدن بر جهان حرکت کردند.

شاخهٔ شرقی ایرانیان، که از ماوراءالنهر آمده بودند، نمی‌توانست به سوی هندوکش گسترده شود، زیرا همهٔ ناحیهٔ رخج و پنجاب را پیش‌تر شاخهٔ آریاییان- هندوان گرفته بودند. بنابراین، تازه‌واردان به ناچار راهی غرب شدند و در مسیر جادهٔ طبیعی، که از بلخ به سوی قلب می‌رفت، پیش رفتند. این بخش ایران از هند کم‌تر مورد توجه بود و فقط از جهت مساحت ارزش داشت.

آریایی‌هایی که به ایران آمدند، مانند آریایی‌هایی که به اروپا رفتند، در اصل چوپان بودند و در میان آنان کشاورزی جایگاه اندکی داشت. آنان پرورش دهندهٔ اسب بودند و سواره‌نظام و گردونه‌رانانشان در پیشرفت بی‌باکی و شجاعت آنان تاثیر فراوانی داشت.

در آن زمان که آریایی‌ها به ایران آمدند، تمدن‌های باشکوهی در غرب ایران وجود داشت. ایلام، که شامل سوزیانا(شوش) بود و تا رشته‌کوه‌های ساحلی ادامه داشت و میان‌رودان که سومر، بابل و آشور را تجربه کرده بود. آن‌چه مانع پیشروی آریایی‌ها شد نیز همین تمدن‌ها بود نه رشته‌کوه‌های زاگرس. آریایی‌ها در آن زمان توان رویارویی با این تمدن‌ها را نداشتند.

آریایی‌ها طی چهار قرن قوم بومی و اصلی ایران را مستهلک کردند و تمدن ویژهٔ خود را بنیان نهادند. بنیان این تمدن تا اندازهٔ زیادی بر فرهنگ‌های سرزمین‌های همسایه، که هر چند راه پیشرفت او را به سوی غرب سد کرده بودند، ولی همیشه دشمن او به شمار نمی‌رفتند، استوار بود.

سواران آریایی با زن و بچه و گله وارد شدند و مزیت تقسیم ناحیه را به ممالک کوچک متعدد به دست آوردند. بیش‌تر آنان همراه گروه سواران خود در خدمت فرمان‌روایان محلی وارد شدند. آنان مردانی بودند که از راه شمشیر و به عنوان سرباز مزدور زندگی می‌کردند. ایشان سربازانی را تشکیل دادند که می‌بایست یک روز جانشین همان فرمان‌روایانی شوند که خود در خدمت ایشان بودند. آرام‌آرام جانشینی رخ داد.

بخشی از آریایی‌ها در منطقهٔ باستانی و پیش از تاریخی سیلک (کاشان) ساکن شدند. ظرف‌های نقش‌دار زیادی از تپه‌های سیلک به دست آمده‌است و تصویر انسان را بر ظرف سفالی برای نخستین بار در میان سفال‌های این منطقه می‌بینیم. تصویر انسان در سیلک بسیار قدیمی‌تر از یونان است. تصویرهایی از مردان جنگجو، دارای کلاه‌خود با جیغه و پر و نیم‌تنهٔ کوتاه و چسبان. روی یک مهر استوانه‌ای صورت جنگاوری بر پشت اسب نقش‌بسته که با غولی می‌جنگد. روی مهر دیگری، مردی روی گردونه‌ای، که دو اسب آن را می‌کشند، ایستاده و تیری به سوی جانوری، که می‌خواهد شکار کند، پرتاب می‌کند.

به کارگیری یک در میان آجرخام و سنگ در ساختن دیوارها، نشانهٔ فن ساختمانی است که تا این زمان در فلات ایران دیده نمی‌شود. فاتحان باید آن را از جای دیگر، شاید از سرزمین‌های شمالی‌تر، طی کوچ خود یادگرفته باشند. ابزارهای آهنی نیز در این دوره فراوان می‌شود که البته دلیلی وجود ندارد که آن را به تازه‌واردان نسبت بدهیم.

دهکدهٔ پیش از تاریخی سیلک، که طایفه‌ای از سوارکاران بر آن یورش بردند، آرام‌آرام به یک شهر استوار تبدیل شد. کاخ‌ها، ساختمان‌های فرعی و شاید یک پرستشگاه و محله‌های مسکونی که برج و بارویی محکم آن‌ها را دربرمی‌گرفت. نیروهای تازه وارد نه تنها با فروان‌روایان محلی بلکه با شاهنشاهی آشور نیز جنگیدند. سرانجام آریایی‌ها با شکل‌گیری دولت ماد به سوی تمدن گام نهادند. آنان آشوری‌ها و دیگر سلسله‌های منطقهٔ میان‌رودان را به زیر فرمان خود بردند و آرام‌آرام راه را برای شکل‌گیری نخستین و بزرگ‌ترین امپراتوری جهان هموار کردند.

برگرفته از 

دانش نامه آزاد ویکیپدیا

  • ۹۲/۰۶/۱۸
  • سوشیانت

دیدگاه (۳)

اینکه نوشتی با حمله اشور عیلامیان قتل عام شدند و تمدن عیلام محو شد نشانه بیسوادی و غرض ورزی یهودی پارسی شماست بیشتر مطالعه کن در زمان حمله اشور که بسیار د مورد ان غلو شده تنها شوش سقوط کرد و  عیلامیان به مناطق  شرقی شمالی و کوهستانی پناه بردند سلسله های محلی  عیلامی تا سالها بعد در منطقه حضور داشتند و اسناد باستانشناسی درین مورد هست حمله اشور تنها باعث ضعف مقطعی شوش شد و قدرت گیری پارسیهود مهاجم به منطقه که به نیابت از اشور در انشان و بصورت دست نشانده حکومت مزدور در عیلام شرقی تشکیل داد عیلامیان در دوران 200 قبل میلاد تا 200 بعد از میلاد دوباره سلسله خودمختار الیمایی را تشکیل دادند مشکل شما این است که تاریخ را از منابع مغرضانه یهودی و کنب درسی مدارس و ویکی پدیا میخوانی و سواد باستانشناسی نداری و اصلا مردم عیلامی را که هنوز بصورت متمدن در منطقه زندگی میکنند ندیدی با زبان عیلامی وزبان های رایج در منطه اشنایی نداری فقط کتاب دبیرستان را جلویت گذاشتی داری بصورت تین ایجری مشق مینویسی مشکل شما پارسیهودان همین است که هی دارید مشق می نویسید و مثلا تاریخ سازی میکنید ولی وقتی ضربه اساسی عیلامیان دوباره بر سرتان فرود امد میفهمید عیلام از بین رفته و هنوز زنده است  
پاسخ:
خوب خدا را سپاس که یک تن پیدا شده که کهن نگاری راستین و دست نخورده را خوانده باشد،جناب آقای همه چی دان و اندیشمند و دانشمند نسبت به رخ دادهای گذشته ،اگر سختتان نیست مهر ورزیده و این بن مایگان راستین و دست نخورده خودتان را به ما هم نشان دهید تا ما هم با خواندن آن از نادانستگی و نادانی رهایی یابییم،جناب آقای باستان شناس دانا و استاد گرامی  شما که کهن نگاری راستین پهنه ایران را می دانید مهر بورزید و به خودتان سختی بدهید و این دانسته ها را در دسترس همه مردم بگذارید تا یهودیان پارسی و یا پارسیان یهودی به آرمان ناخجسته خود نرسند،بنده هم همچون شاگرد یاریتان می کنم و آماده ام گواه‌مندیات شما را در تارنما بگذارم
اکنون نه تنها عیلامیان چه‌بسا همه مردم جهان پیشرفته زندگی می کنندخوشحالم که هنوز روزنه ی امیدی برای شناساندن کهن نگاری مانده.در شگفتم که شما چگونه توانسته اید نسک هایی را که من خوانده ام را به درستی گمانه زنید و هوشیار ‌بی‌دانشی بنده شده اید،شگفتا یزدانا شگفتا
اگرچه در چند جا واژگانی را را نادرست نوشته اید و یا اشتباه به کار برده اید ، بنده این را به شمار بی دانشی شما استاد ارجمند نمی گذارم،گمان  میکنم حواستان نبوده و یا خشمگین بوده ایدبا سپاس از ادبیات زیبا و دل نشینتان و اینکه زمان خود را به ما داده و تارنمای ما را خوانده اید
به امید کام یابی روز افزون برایتان

اقای محترم  تندی من بر شما بخاطر دفاع از داشته های سرزمین عیلام است نه کینه شخصی به هرحال ممکن است من و شما هردو یا عیلامی باشیم یا از مهاجران بعدی به عیلام  به هر حال وقتی انسان به سرزمینی وارد می شود اگر پاک نهاد و  نجیب باشد سعی می کند فرهنگ وتمدن بومی ان سرزمین را بشناسد و انرا کسب کند و دران فرهنگ جدید ببالد این انسان نباید سعی در تخریب فرهنگ کشور میزبان خود داشته باشد و در پی تحمیل فرهنگ خود و نام خود بر بومیان ان سرزمین کاری که اکثر مهاجمین به عیلام کردند و می کنند متاسفانه جز مقدونیان  و رومیان هیچ قومی در عیلام وارد نشد که فرهنگ شهری و یکجا نشینی داشته باشد و چیزی بیشتر از داشته عیلامیان به انها بیاموزد

اکثر اقوام مهاجم به عیلام اقوام بیابانی و بدوی و کوچرو  و گله دار و غارتی  وا ز بنی ابراهیم بوده اند تازه اگر داستان ورودشان به عیلام هم اثبات پذیر باشد و بافته دشمنان عیلام نباشد به هرحال تاریخ نگاران پارسی گرا و نیز اریاباف ومغرض

 وجهودان همواره سعی داشته اند تا تاریخ پیشا پارسیهودی عیلام را پاک و نفی کنند و عیلام را بی تاریخ جلوه دهند وتا امروز سعی در تخریب میراث فرهنگی عیلام پیش از ورود پارسیهود حاخامنشی هستند اسناد این خیانت ها و تخریبات بسیار است به عنوان مثال تخریب شهر عیلامی که گرداگرد تخت جمشید در انشان  یا پارس بعدی است در رزیم حاخامنشی پهلوی  یا تخریب کلیه اثار عیلامی در استان یزد که از مراکز اصلی تجمع پارسیهود بوده وهست ویا دستور به تخریب کلیه تپه های باستانی سوزیانای عیلام جنوبی در دوران هاشمی و طرح دروغین نیشکر که به شهادت یک استاد عیلام شناس در یک مصاحبه  گفته بودند که به پیمانکاران توصیه شده بود که تمام تپه های باستانی را صاف کنند و اثری ازان باقی نگذارند یا تخریب سایت عیلامی 7000 ساله درویش قلی قم  به بهانه  ساخت معبدی یهودی جمکران بران  یا تخریب محوطه عیلمی شاد قلی قم  بصورت کامل د دوران خمینی یا گورهای تپه قیطریه تهران و ساخت ساختمان برانها د ردوران پهلوی فیلم ها موجود است  ما عیلامیان هیچ نفرتی به میراث های باستانی پارسیهود خزریهود و عربیهود در منطقه نداریم وانها را چونان میراث نیاکان خویش حفظ میکنیم میراث تمامی حکومت های بیگانه مسلط بر عیلام چون انها هم ساخته پدران  هنرمند عیلامی ما هستند هرچند به دستور حکام بیگانه و اشغالگر ولی این طرز برخورد مردم مهاجم و بیگانه به عیلام در تخریب میراث فرهنگی عیلام و انکار تاریخمان را نمی بخشیم و با هر توانی که داشته باشیم با اینکه حکومتی نداریم پاسخ دندان شکن میدهیم چه با یک دهاتی  تازه رس بیگانه تخریب گر یک سایت باستانی عیلامی طرف باشیم چه یک وبلاگ نویس پارسیهود که خودرا اریایی (اری در زبان محلی منطقه یعنی بیگانه هوری وحوری هم یعنی سفید که بعد اریا ازین گرفته شدو وجاعلین یهودی برای رد گم کردن خود به منطقه خودرا اریایی و مهاجم از سرزمین های شمالی خواندند در صورتیکه پارسیهود مهاجم به عیلام از خود خاورمیانه به عیلام وارد شده بود و هوز ردی در شمال برای پارسیهود پیدا نشده وتمام شواهد انهارا را همان یهودیان گسیلی اشور در دوران های ضعف عیلام  و تسلط اشور متاخر بر عیلام نشان میدهد وضعیت قوم مادای هم در حال بررسی است و ارتباط ان با یهودیان گسیلی به منطقه چون مراکز نشیمن قوم مادای و پارسیهود با مراکز نشیمن یهود و تاریخ های ورودشان به منطقه منطبق است به هرحال حوزه تاریخ باستان حوزه نظر قطعی نسیت و باید کشفیات مادی و علمی به تدریج تاریکی ها را روشن کند متاسفانه تاریخ منطقه توسط بیگانگان مغرض همچون گیرشمن نوشته شده که غرض ورزی واریا بافی انها برهمگان روشن گشته است این نویسندگان پیوسته قصد دارند تاریخ هجوم قوم اریایی را به منطقه به عقب بکشانند و وجود هرنوع تمدن بومی را در منطقه قبل از یهو د انکار کنند ما اثار سکونت عیلامیان در منطقه (حدود 15 استان فعلی ایران    )را تا 11 هزار سال پیش یافته ایم که تمام نویسندگان اریا باف چون گیرشمن انکار میکردند تمام این اثار توسط خود مردم منطقه کشف شده  مثلا تحقیقات اقای میرناصری از محققین دوران های  سنگنگاری برای مطالعات عیلام شناسی بهتر است از استاد کامیار عبدی که بومی گرا هستند و استاد ارفعی و استاد صراف و اساتید بومی گرای خارجی که تالیفات بسیاری د رباره عیلام با تکیه بر باستانشاسی منطقه نه قصه بافی اریا- یهودی و استعماری داشته اند مراجعه کنید استاد الوارز مون نیز زحمات بسیاری کشیده اند و  در دانشگاه سیدنی تدریس میکنند لطف کنید برای درج مطلب در سایت  تان  اولا احترام اقوام بومی ساکن در عیلام ودیگر نقاط ایران را داشته باشید ثانیا از درج مطلب از منابع سطحی و مغرض چون ویکی پدیا خود داری کنید ما مطالب ترجمه ناشده به زبان لاتین در باره عیلام در اختیار داریم میتوانید انهارا که توسط باستان شناسان نوشته شده ترجمه کنید و به نام و افختار خویش در سایت خود بگذارید سعی نکنید همه مردم ساکن در ایران فعلی را به قوم پارسیهود که جمعیت نامشخصی دارد بچسبانید در ایران سفر کنید و با گستره متنوع قومی ایران اشنا شوید و انهارا را همانطور که هستند بخوانید پارسیهود هم می تواند در ایران بدون تخریب و ضربه زدن به دیگر اقوام زندگی کند ومیراث باستانی انها هم فرقی با میراث عیلامیان ندارد و باید حفظ شود ما نمیخواهیم سلطه 2800 ساله پارسیهود را برعیلام انکار کنیم و ستمی که ازانها بر عیلامیان رفته است و نیز سلطه دیگر اقوام وحشی شمالی و غربی و شرقی مهاجم  را . برای خرید منابع لاتین در اینده  ارشیو عیلامی  در اختیار من میتوانید بعد از طریق ایمیل منابع را دریافت دارید . لینک  مقالات  کوتاه لاتین  درین سایت  هم هست که منابع درباره عیلام دارد  facebook/elamland

پاسخ:
درود
با بخشی از سخنان شما هم‌اندیشم،شما می توانید شماری از دروغ های بزرگ تاریخ را در بخش ((تحریف)) تارنما بخوانید.همه کوشش و دغده بنده و آرمانم این است که بتوانیم کهن نگاری راستین پهنه ایران را به همه گان نشان دهیم ، به رایانامه شما پیامی می فرستم تا با هم در پیوند باشیم و گواه‌مندیات شما را چاپ کنیم
با آرزوی همکاری سازنده و کامیابی روز افزون برایتان
سوشیانت
اینکه نوشتید با حمله اشور عیلامیان قتل عام شدند و تمدن عیلام محو شد نشانه بیسوادی و غرض ورزی یهودی پارسی شماست بیشتر مطالعه کنید در زمان حمله اشور که بسیار در مورد ان غلو شده تنها شوش سقوط کرد و عیلامیان به مناطق شرقی شمالی و کوهستانی پناه بردند سلسله های محلی عیلامی تا سالها بعد در منطقه حضور داشتند و اسناد باستانشناسی درین مورد هست حمله اشور تنها باعث ضعف مقطعی شوش شد و قدرت گیری پارسیهود مهاجم به منطقه که به نیابت از اشور در انشان و بصورت دست نشانده حکومت مزدور در عیلام شرقی تشکیل داد عیلامیان در دوران 200 قبل میلاد تا 200 بعد از میلاد دوباره سلسله خودمختار الیمایی را تشکیل دادند مشکل شما این است که تاریخ را از منابع مغرضانه یهودی و کنب درسی مدارس و ویکی پدیا میخوانید و سواد باستانشناسی ندارید و اصلا مردم عیلامی را که هنوز بصورت متمدن در منطقه زندگی میکنند ندیدید با زبان عیلامی و زبان های رایج در منطقه اشنایی ندارید فقط کتاب دبیرستان را جلویتان گذاشتی دارید بصورت تین ایجری مشق مینویسید مشکل شما پارسیهودان همین است که هی دارید مشق می نویسید و مثلا تاریخ سازی میکنید ولی وقتی ضربه اساسی عیلامیان دوباره بر سرتان فرود امد میفهمید عیلام از بین نرفته و هنوز زنده است .

پاسخ:
شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
اگر چیزی داری رو کن همه ببینیم

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ