پادشاهان اساتیری ایران بخش نهم
زاب
زاب پسر تهماسب فرزند منوچهر است.در نامه های پهلوی نام وی هوزوب و در شاهنامه زویازاب قید شده است روایات متاخر زاب را از تخمه ی فریدون و پور تهماسب پسر منوچهر می دانند.در اوستا تنها یکبار در یشت سیزدهم از تهماسب و زاب نام رفته و آن در موضعی است که به گروه شهریاران و پارسیان درود فرستاده می شود."فروهرپاکدین اوزو (زاب)از خاندان توماسب(تهماسب)را می ستاییم."
زاب از شاهان درجه دوم پیشدادی بشمار میرود.بطوریکه قبلا"گفتیم نوذر بدست افراسیاب کشته شد و مدتی چند ایران در تصرف افراسیاب بود.سپس زاب با زو پسرتهماسب لشگری گرد کرده افراسیاب را هزیمت داد،خود رسما"شاه شد و به مدت پنج سال در ایران سلطنت کرد.
قول شاهنامه و بند هش در مورد پنج سال مدت شهریاری زاب یکیست.بنا به مندرجات شاهنامه،نسب زاب به فریدون میرسد و از وی به عنوان (زو تهماسب)یعنی پسر تهماسب یاد میشود.در فصل سی و چهارم بند ششم بند هش عنوان پهلوی (هوزوپ توهماسپان)یعنی (هوزوپ پسر تو هماسپ)در مورد وی بکار رفته است.
بنابر گفته ی شاهنامه چون نوذر کشته شد،افراسیاب به مدت دوازده سال غاصبانه در ایرانشهر بر تخت نشست.سرانجام پهلوانان ایرانزمین به کنکاش نشستند تا شهریاری بیابند و او را بر اریکه ی سلطنت استوار دارند و چون دو پسر نوذر یعنی توس و گستهم را برای احراز این مقام شایسته نمی دانستند،زو پسر تهماسب را به شاهی برگزیدند.زوبیاری پهلوانان ایران زمین با افراسیاب به نبرد پرداخت،در اثر جنگهای پی در پی،خشکسالی پدید آمد و به همین جهت دو طرف پس از پنج ماه دست از جنگ کشیده جیحون را مرز ایران و توران قرار دادند و افراسیاب به سرزمین خود یعنی توران بازگشت.
زو به مدت پنج سال در نهایت آرامش سلطنت کرد و در هشتادو شش سالگی چشم از جهان فرو بست.
روایات اسلامی در باب زاب یا زو اختلاف دارند.منابع مزبور اغلب زاب و گرشاسب را مشترکا"شهریار ایران زمین دانسته و مانند فردوسی در مورد گرشاسب کمتر سخن گفته اند.بیرونی سلسله نسب زاب را زاب بن تهماسب بن کمجهوربن زوبن هوشب بن دو سربن منوشچهر قید کرده و دوران سلطنتش را پنج سال می داند.ابن بلخی میگوید:پارسیان او را زو می خوانند و این در ستتر می نماید.اما در بعضی از تواریخ عرب نام وی زاب و مدت پادشاهیش سی سال ذکر شده که با آنچه دیگران گفته اند،اختلاف فاحش دارد.صاحب مجمل در این باره چیزی از خود نیاورده و با استناد به طبری چنین می نویسد:
"طبری می گوید که تهماسب با دختر نامون منجم افراسیاب ازدواج کرد و زاب متولد گشت.طبری پس از آن به کارهای زو می پردازد که لشکر بیاراست و افراسیاب را از ایران براند و به آبادانی پرداخت و روزیکه ایرانیان از بیداد افراسیاب رهائی یافتند،آبان روز بود از آبان ماه. پس آنروز را جشن گرفتند و این جشن تا امروز هم با شکوه مهرگان برپا می شود."
مستوفی و میرخوند نیز بر مبنای روایات بیرونی مطالبی نوشته و مدت عمر و دوران پادشاهی او را به ترتیب هشتاد و شش سال و پنج سال ذکر کرده اند.