ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۹۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است

مردادماه

سوشیانت | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۴۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

مردادماه: ماه آرزو برای پایندگی ایران و اهمیت آن در آیین‌ها و سالشماری‌های ایرانی

واژه «اَمِـرِتات» در اوستا به معنای نمیرندگی و بی‌مرگی، و در اوستای نو به چهره امشاسپند بانوی نگاهبان گیاهان و خوراک‌های گیاهی در می‌آید. این واژه با تغییرات آوایی که در گذر زمان روی می‌دهد، در متون پهلوی متأخر به گونه «اَمُـرداد/ اَمُـردات» و در زبان فارسی به شکل «مرداد» تغییر می‌یابد که از ظاهر هیچکدام از آواها و نگارش‌های سه‌گانه اخیر، معنای اصلی اوستایی آن برنمی‌آید. اما با این وجود، تمامی نویسندگان متون پهلوی و ادبیات فارسی، معنای امرداد و مرداد را همچنان «بی‌مرگی/ نمردنی» دانسته‌اند.

نگارش واژه «مرداد» به شکل «امرداد» (آنگونه که برخی بر آن اصرار می‌ورزند) در زبان و ادبیات فارسی سابقه‌ای ندارد و در شاهنامه فردوسی و دیگر آثار ادبی، تاریخی و نجومی، این نام بگونه «مرداد» نوشته شده و از آنجا که آثاری همچو شاهنامه، خود مرجع و معیار زبان فارسی است، بعید است که حق دستکاری در آنرا داشته باشیم و بخود اجازه اشتباه دانستن گفتار گزارنده شاهنامه‌ای را بدهیم که نه تنها سخنش بنیاد و داور زبان فارسی، که گستره ادبیات پهلوی نیز مرجع واژگان سروده‌های او بوده است. تغییر آوای امرتات به امرداد و مرداد محصول تطور و پیشرفت زبان است و بسیاری از واژگان دیگر، و از جمله آوا و تلفظ نام تمامی یازده ماه دیگر سال نیز دیگرگون شده است. واژه اوستایی «امرتات» خود شکل دگرگون شده آغازین هندواروپایی آن، یعنی «نْـمِـر/ نْـمُـرتو» بوده است.

  • سوشیانت

تقسیم‌بندی سال خورشیدی و مبدأهای آن

سوشیانت | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۴۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

تقسیم‌بندی سال خورشیدی و مبدأهای آن

در سنت تقویم‌نگاری باستان که شیوه‌ها، تعریف‌ها و مفاهیم آن تا اندازه زیادی تاکنون زنده مانده‌اند؛ طول یک سال خورشیدی با تعریف‌های خاصی به اجزای کوچکتری تقسیم می‌شود. این تقسیم‌بندی بجز چند استثنا (همانند تقویم «مایا» و «آزتک» در آمریکای لاتین باستان) در میان همه مردمان جهان متداول بوده و هنوز هم هست.

در این تقسیم‌بندی، طول سال خورشیدی به فصل، برج (ماه خورشیدی)، هفته و روز تقسیم می‌شوند. این تقسیم‌بندی‌ها مفاهیمی از زمان هستند که در تقویم طبیعی (خورشیدی یا مهی) وجود دارند و با اقتباس از طبیعت به گونه قراردادی وضع شده‌اند. با اینکه در انتخاب مبدأ برای یک برج یا ماه خورشیدی و نیز فصل‌های سالیانه اختلاف چندانی دیده نمی‌شود، اما در تعیین مبدأهای شبانروز، هفته و سال، تفاوت‌ها بسیار فراوان هستند. آگاهی از تعریف مبدأ هر یک از اجزای سال، می‌تواند در تعیین و تنطیم رویدادهای تاریخی اهمیتی فراوان داشته باشند.

  • سوشیانت

رصدخانه نیمروز

سوشیانت | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۴۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

رصدخانه نیمروز

سرزمین سیستان یا زابلستان که خط «نیمروزان» (نصف‌النهار مبدأ باستانی) نیز از آن می‌گذرد، از مینوی‌ترین و ورجاوندترین جایگاه‌ها در فرهنگ ایران دانسته می‌شده و با گاهشماری ایرانی پیوندی ژرف و طولانی دارد.

تقویم آفتابی یا رصدخانه نیمروز که به نام «بنای شماره ۳ دهانه‌ غلامان»(QN3)   شناخته می‌شود، بنایی چهارگوش است که طول هر ضلع آن به ۵۴ متر می‌رسد. این بنا به تمامی از خشت و گل ساخته شده است. در چهار سوی حیاط مرکزی، ایوان‌ها و ستون‌هایی پله‌مانند قرار دارد که در رصد سایه‌ها به ترتیب خاصی کاربری دارند.

  • سوشیانت

نبرد تشتر و اپوش در آسمان ایران‌زمین(تیرگان)

سوشیانت | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

جشن تیرگان: نبرد تشتر و اپوش در آسمان ایران‌زمین

ایجاد شرایط آب‌وهوایی گرم و خشک و سال‌های کم‌باران در فلات ایران به ویژه در حدود چهار هزار سال پیش موجب پیدایش برخی باورهای کیهانی در دوران باستان شده است. در نمونه‌ای از این اعتقادها، ستاره «تِـشتَـر» (شباهنگ/ شِعرای یمانی) ستاره باران‌آور دانسته شد و ستاره «اَپوش» (اَپَـئوشَـه/ قلب‌العقرب) دیو خشکسالی و از بین برنده آب‌ها و هماورد تشتر بشمار آمد. در «تشتر یشت» اوستا که به راستی یکی از کهن‌ترین نمایشنامه‌های بشری است، به روشنی نبرد تشتر و اپوش گزارش شده است. در این نبردها، گاه پیروزی از آن تشتر و گاه از آن اپوش است.

پرسش اینجا است که چه رویدادی در آسمان موجب پیدایش چنین باورهایی در میان مردمان شده است؟ برای پاسخ باید ابتدا اندکی با این دو ستاره و زمان‌های طلوع و غروب سالانه آنها آشنا شویم.

  • سوشیانت

میترا و پیوند آن با ستاره قطبی باستانی

سوشیانت | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۳۴ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

میترا و پیوند آن با ستاره قطبی باستانی

نام «میترا» در فرهنگ و ادبیات ایرانی حضوری چشمگیر داشته است و به مرور زمان با ایزد مهر، خورشید، مهربانی و دوستی، پیوند عمیق یافته است. اما پیش از آنکه کارکردهای میترا جلوه‌های گوناگونی پیدا کند، بیشتر با ویژگی «روشنایی همیشگی» شناخته می‌شده است.

منابع موجود نشان‌دهنده این است که ستاره قطبی باستانی، خاستگاه باورهای مربوط به میترا بوده است و بی‌تردید برای پیشینیان دوستدار پدیده‌های کیهانی، وجود ستاره‌ای دائمی که هیچگاه طلوع یا غروب نمی‌کرده است، تا چه اندازه می‌توانسته مهم و جالب جلوه کند.

به گمان نگارنده، سرچشمه باور به میترا و گردونه میترا در میان ایرانیان و هندوان باستان، عبارت بوده از ستاره قطبی و دو صورت فلکی پیراقطبی به نام‌های خرس بزرگ و خرس کوچک (دب اکبر و دب اصغر).

  • سوشیانت

کتیبه پنجم داریوش‌شاه در شوش

سوشیانت | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۳۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

کتیبه پنجم داریوش‌شاه 

از داریوش بزرگ، کتیبه‌های فراوانی در شهر شوش به دست آمده است که بر روی سنگ‌های مرمرین، پاستون‌ها، لوح‌های گلین و یا بر آجر نگاشته شده‌اند. بیشتر این کتیبه‌ها، مانند دیگر نبشته‌های هخامنشی به سه خط و زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی هستند. متن زیر گزارش فارسیِ یکی از مهمترین کتیبه‌های داریوش بزرگ، یعنی کتیبه پنجم او در شوش (DSe) است که در آن اندیشه‌های داریوش در زمینه صلح‌جویی و همبستگی سرزمین‌ها، آبادانی و سامان شهرها، پاسداشت ناتوانان، پایندگی میهن و بسا نکات مهم دیگر آمده است. این کتیبه کوتاه، همراه با نویسه اصلی میخیِ فارسیِ باستان، آوانوشت و برخی توضیحات از سوی این نگارنده در دست چاپ است و ترجمان آسان‌خوانِ آن در اینجا منتشر می‌شود.

  • سوشیانت

حاجی فیروز: پیام‌آور نوروزی

سوشیانت | پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۲۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

حاجی فیروز چیست؟

اجازه بدهید از یک پیش‌سخن کوتاه بیاغازم. خاستگاه جشن‌ها و آیین‌های ایرانی، پیوندی ژرف و شگرف با پدیده‌های کیهانی و هستی‌شناسانه، و همچنین با ویژگی‌های اقلیمی و زیست‌بومی دارد. اما روش برگزاری این آیین‌ها در فرهنگ ایرانی، بیشتر از دیگران با واقعیت‌ها نزدیکی دارد و رمزینه‌های موجود در آن به یکپارچگی با دنیای نیروهای مینوی و ایزدان پیوند نمی‌خورد. به دیگر سخن در بارورهای ایرانی –برخلاف باورهای یونان و میاندورورد- دسترسی به جهان ایزدان برای مردمان امکان‌ناپذیر است. آسمان و نیروهای آن ممکن است تأثیری بر فرایندهای زمینی داشته باشند، اما زمین و باشندگان آن کمترین دخالتی در حوزه توانایی‌های ایزدان ندارند.

در باورهای کهن سامی و میاندورودِ پیش‌آریایی و نیز یونان عصر کلاسیک، خدایان گاه مظهر خشم و خشونت و آدم‌ربایی و تجاوز و خشکسالی و ترس هستند؛ اما در فرهنگ ایرانی، پروردگار و ایزدگان، همیشه و همواره مظهر نیکی و خیرخواهی برای مردمان و باشندگان روی زمین هستند و «سرای سپند» که جایگاه مینویان دانسته می‌شود، سرایی است که در آنجا تنها «نور و سرود» وجود دارد. از این رو است که مرگ در باورهای ایرانی کهن، نه تنها پدیده‌ای غمناک دانسته نمی‌شده، که گاه موجب سرور و شادمانی هم می‌شده است. جشن «بَـمو» یکی از بزرگترین جشن‌های دین مانوی، با شادی و ساز و سرود، در روز درگذشت مانی- پیامبر بزرگ ایرانی- برگزار می‌شده است. در نگارکندهای دخمه‌های هخامنشی، اثری از ناله و موی‌کندن و روی چنگ‌زدن و گریبان دراندن و گریه و زاری دیده نمی‌شود. در سراسر شاهنامه هیچ آیین سالگرد مرگی گزارش نشده است و امروزه هم گاه آیین‌های خاکسپاری مردگان در برخی نواحی ایران، همچون لرستان و بختیاری، با ساز و سرود برگزار می‌شود. 

  • سوشیانت

جشن اسفندگان

سوشیانت | پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۱۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان

ماه اسفند و به ویژه روز پنجم آن که در همه تقویم‌های ایرانی «اسفندروز» نامیده می‌شود؛ از روزگاران کهن، ماه و روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان در فرهنگ ایرانی دانسته می‌شده است.

واژه فارسی اسفند یا سپندارمذ، از واژه پهلوی «سپندارمد» و اوستایی «سپَـنتَـه‌آرمَـئیتی»، برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» است که واژه سپنته/ سپند برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است.

معمولاً آرمئیتی را به معنای «فروتنی و آرامی» می‌دانند، اما این معنا درست به نظر نمی‌رسد و بسیاری از پژوهشگران آنرا نمی‌پذیرند. ل. مولتون در Early Zoroasrianism  آنرا در اصل «آرا ماتا» به معنای «مادر زمین» می‌داند که با واژه سانسکریت و ودایی «اَرامتی» به معنای «زمین» نزدیکی دارد. در «گاتها»ی زرتشت (سرود ۴۵، بند ۴)، این واژه در معنای زمین و با توصیف «دختر اهورامزدا» (دوگِـدَر) آمده است. همان واژ‌ه‌ای که زرتشت برای دخترش «پوروچیستا» هم بکار گرفته است (ترجمه‌های بارتولومه، دارمستتر و پورداود). همچنین در ترجمه سانسکریت «نریوسنگ» از همان بند اوستا، آرمئیتی به معنای زمین برگردان شده و در متن پهلوی «زند وهومن یسن» نیز به همین ترتیب بکار رفته است. این نام در زبان و فرهنگ ارمنیان ایرانی نیز تداول دارد. آنان سپندارمذ را بگونه «سپندارمت» می‌شناسند و او را «ایزدبانوی باروری» می‌دانند.

  • سوشیانت

پیشینه ساعت و زمان‌سنجی شبانروز

سوشیانت | سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۳:۰۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

از یک پرسش کلی آغاز کنیم: زمان چیست؟ مردمان باستان چه تصوری از زمان و گذر آن داشتند؟

ماهیت “زمان” یکی بزرگترین رازها و پرسش‌های مردمان باستان بوده است. پرسشی که هنوز هم پاسخی برای آن یافت نشده است. علیرغم دستاوردهای علمی بشر در سده‌های گذشته، هیچگونه پیشرفتی در زمینه درک مفهوم زمان و تعریفی از آن به دست نیامده است.  در متن کهن “روایات داراب هرمزد” آمده است: “زمان را آغاز پدید نیست، پایان پدید نیست، بن پدید نیست، پهنا پدید نیست، همیشه بوده است و همیشه باشد.” از سوی دیگر “استیفان هاوکینگ” یکی از بزرگترین دانشمندان کیهان‌شناس در دوران معاصر می گوید: “از زمان هیچ ندانستم، از کجا آمده، به کجا می‌رود، چه هنگام آمده و چگونه می‌رود.” می‌بینید که شباهت شگفت این دو سخن، که یکی بازگوکننده اندیشه ایرانیان کهن و دیگری دستاورد دانش امروزی است، نشانگر پیچیدگی و نادسترس بودن درک مفهوم زمان است.

  • سوشیانت

یادی از استاد بزرگ گاهشماری ایرانی

سوشیانت | سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۵۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

چهار سال پیش از این، در پانزدهمین روز فروردین‌ماه ۱۳۸۱، داس «زروان» شاخه تنومند و پربار دیگری از درخت دانش کهن این سرزمینِ فرو غلطیده در دام جهل و خرافه را برچید و برفت. آنگاه که شاخه ستبر استاد احمد بیرشک بر آغوش سپندارمذ ایران فرو خفت و روانش به زروان بیکرانه پیوست، هشتاد سال از نخستین کتابی که پدید آورد، و از نخستین میوه‌ای که بر شاخش نشست، می‌گذشت. هشتاد سال خواندن، پژوهیدن، نوشتن، و پدیدآوردن بیش از یکصد و بیست کتاب و صدها مقاله علمی در عمری که از ۱۲۸۵ آغاز شده بود و پس از نزدیک به یکصد سال، به سرانجام آمد.

رفتن بیرشک غم‌انگیز نیست. که خود می‌گفت: «مهم این است که چه بر جای می‌ماند». غم‌انگیز این است که چه کسی بر کرسی دانش او تکیه خواهد زد؟ چه کسی سطرهای نیمه‌تمام او را برخواهد نوشت؟ دریغا که امروزه بر جای این شاخه‌های فرو غلطیده، جوانه نوشکفته‌ای برنمی‌زند و جای خالی آنان را کسی پر نمی‌کند. به همان سان  که هیچکس بر جایگاه جلال همایی، احمد آرام یا مرتضی راوندی ننشست.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ