رصدخانه نیمروز
رصدخانه نیمروز
سرزمین سیستان یا زابلستان که خط «نیمروزان» (نصفالنهار مبدأ باستانی) نیز از آن میگذرد، از مینویترین و ورجاوندترین جایگاهها در فرهنگ ایران دانسته میشده و با گاهشماری ایرانی پیوندی ژرف و طولانی دارد.
تقویم آفتابی یا رصدخانه نیمروز که به نام «بنای شماره ۳ دهانه غلامان»(QN3) شناخته میشود، بنایی چهارگوش است که طول هر ضلع آن به ۵۴ متر میرسد. این بنا به تمامی از خشت و گل ساخته شده است. در چهار سوی حیاط مرکزی، ایوانها و ستونهایی پلهمانند قرار دارد که در رصد سایهها به ترتیب خاصی کاربری دارند.
رصدخانه نیمروز یا بنای دهانه غلامان در کنار شاخابهای از رود هیرمند در جنوب روستای قلعهنو از بخش زِهک شهرستان زابل و در نزدیکی دریاچه مصنوعی «چاه نیمه شماره ۳» قرار دارد و تا زابل قریب ۴۵ کیلومتر و تا مرز افغانستان حدود ۱۰ کیلومتر فاصله دارد.
ساختمان دهانه غلامان در سالهای دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به دست گروهی از باستانشناسان ایتالیایی حفاری و مرمت شد. اما از آنجا که آنان پی به کاربرد واقعی بنا نبرده بودند و از این بنا تنها با نام «سـاختمـان مقـدس» نـام میبردند، علیرغـم کوشش بسیار، در مرمت و بازسازی آفتابسنجها دقت کافی بکار برده نشد و در نتیجه امروزه از دقت آفتابسنجها تا اندازهای کاسته شده است.
تعیین دیرینگی رصدخانه نیمروز هنوز به قطعیت دست نیافته است. به نظر میرسد قدمت بنا به حدود دو هزار و پانصد تا سه هزار سال پیش باز گردد.
از آنجا که ابوریحان بیرونی در «تحدید نهایاتالاماکن» قدیمیترین رصد را از آن صاحبان «زیج سندهند» میداند و نیز بسیاری از جغرافینویسان قدیم ایران از جمله ابن خردادبه در«مسالک و ممالک» از رود هیرمند به نام رود «هندمند» نام میبرند، بعید نمیدانم که «سندهند» و «هندمند» که در تاریخ نجوم اهمیت فراوانی دارد، بر یک جایگاه اطلاق شده باشد و منظور ابوریحان از زیج سندهند، زیج اخترشناسان سیستان یا نیمروز بوده باشد.
در این باره چند دلیل دیگر میتوان پیدا کرد: ابوالفدا در «تقویمالبلدان» از شمال سیستان به نام زمین هند نام میبرد. ابوریحان در آثارالباقیه ثغور خراسان را به هند متصل میداند و نیز به صراحت مینویسد: “آفتاب در اول ادوار سندوهند در میان دو نهایت عمارت زمین بوده است.” (آثارالباقیه، ص.۷۱) که نشاندهندة یکی بودنِ سندهند و نیمروز است. همچنین ابنحوقل در «صورهالارض» از هند به عنوان بخشی از سیستان نام میبرد و نیز سیستان را از شمال محدود به هند میداند.
از آنجا که در آثار ایرانی آمده است که «زرتشت» در رصدخانه نیمروز حلول خورشید به برج بره (حمل) را رصد کرد و تقویم باستانی را اصلاح و بنیاد گاهشماری جدیدی را پی افکند (که گاهشماری هجری خورشیدی فعلی با تغییر مبدأ سالشماری ادامه آن است)، این گمان نیز وجود دارد که رصدخانه نیمروز همان رصدخانه زرتشت بوده باشد.
میدانیم که در بارة دانش ستارهشناسیِ زرتشت، نه تنها منابع ایرانی، بلکه در متون و مآخذ یونانی نیز بدان تصریح شده است و حتی کتابهای نجومی منسوب به زرتشت به زبان یونانی به دست آمده است. به گزارش منابع یونانی تعداد زیادی از کتابهای زرتشت و دیگر کتب علمیِ ایرانی در سال ۴۸۸ میلادی سوزانده شده و نابود میگردد (کرلو آلفونسو نلینو، تاریخ نجوم اسلامی، ترجمه استاد احمد آرام، ص ۲۳۶).
نکته جالب توجه دیگر این است که در نزدیکی رصدخانه نیمروز محوطهای وجود دارد که مردم محلی از دیرباز از آن به نام «قبر زرتشت» نام میبرند.
به نگر این نگارنده و به دلایل زیر بنای دهانه غلامان یک رصدخانه خورشیدی یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول هر ماه خورشیدی و انقلابهای تابستانی و زمستانی و اعتدالهای بهاری و پاییزی بوده است. البته این کاربری منافاتی با کاربریهای احتمالی دیگر ندارد:
۱٫ هر یک از ضلعهای رصدخانه نیمروز با چهار جهت اصلی ۳۲ درجه شرقی انحراف دارد که اگر ۲ درجه میل مغناطیسی منطقه را از آن کم کنیم، انحراف آن به ۳۰ درجه میرسد. اگر این بنا با زاویهای غیر از این ساخته میشد، هیچیک از ویژگیهای رصدی آن انجامپذیر نمیبود.
۲٫ تغییرات زاویه بین نقاط مشخص شده در آفتابسنجها با تغییرات زاویه طلوع خورشید و همچنین ارتفاع خورشید در هنگام ظهر در ماههای گوناگون سال برابر است.
۳٫ در آفتابسنجهای ایوان غربی سازوکاری اندیشیده شده است که به موجب آن میتوان نزدیک شدن آغاز مهرماه (مهرگان باستانی) را هفته به هفته تشخیص داد.
۴٫ پلههایی که در دو سوی آفتابسنجهای سهگانه مرکزیِ بنا قرار دارند و نیز همچنین سقف خرپشتهای بین ستونهای ایوان شرقی و شمالی، در حکم درجههای یک صفحه مدرج هستند و از آنجا که وظیفه آنان محاسبه زمان از راه تغییرات میل خورشید در هنگام طلوع و غروب و ظهر است، زاویه بین آنها تا لبه شمالی ستونها دقیقاً برابر با زاویه میل خورشید در ماههای گوناگون سال است.
۵٫ به این خاطر که سایه دیوارهای چهار سوی بنا در کار رصد مشکلی ایجاد نکند، این دیوارها کوتاهتر از ستونها و دیوارهای داخلی بنا ساخته شده است.
۶٫ بر خلاف نظر کاوشگر ایتالیایی بنا، بخشهای چهار گوشه ساختمان، برج دیدبانی نیستند؛ چرا که ارتفاع آنها و نیز همچنین ارتفاع دیوارهای بنا بسیار کمتر از آن است که احتیاج به دیدبان داشته باشند.
۷٫ این بنا علیرغم وسعت سه هزار متری خود، تنها یک درِ کوچک در ضلع جنوبی خود دارد و این نشان میدهد که کسان زیادی به درون بنا رفت و آمد نمیکردهاند. علاوه بر این ساختمان فاقد هرگونه اتاق یا تالار یا نشیمنگاه است. در نتیجه نمیتوانسته به عنوان کاخ یا قرارگاه حاکم یا نیایشگاه مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
۸٫ در افق شرقی بنا، رشته کوهی باریک با سمتالرأس یکنواخت قرار دارد که آغاز و پایان آن کوه، از نگاه ناظری که در محل رصدخانه ایستاده است، با زاویه تغییرات میل خورشید در فاصله انقلاب تابستانی تا انقلاب زمستانی برابری دارد.
- ۹۲/۰۱/۰۴