نبرد جسر
جسر. [ ج ِ ] (اِخ ) (وقعه یا یوم ...) جنگی است که بر روی آن جسر (پلی نزدیک حیره ) میان مسلمانان از یک طرف و ایرانیان از طرف دیگر اتفاق افتاد
- ۰دیدگاه
- ۲۲ آذر ۹۵ ، ۰۱:۳۶
نبرد جسر
جسر. [ ج ِ ] (اِخ ) (وقعه یا یوم ...) جنگی است که بر روی آن جسر (پلی نزدیک حیره ) میان مسلمانان از یک طرف و ایرانیان از طرف دیگر اتفاق افتاد
مروری بر نبرد قادسیه
جنگ قادسیه، در ۱۴ هجری قمری (۶۳۵ میلادی) بین سپاه ایران و اعراب مسلمان در حمله اعراب به ایران در سرزمین قادسیه (کربلای کنونی) اتفاق افتاد.
مقدمات جنگ قادسیه
پس از اینکه ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین، به جنگهای ارتداد پایان داد، در محرم سال دوازدهم هجری قمری خالد پسر ولید را مأمور عراق ساخت. در آن اوقات المثنی بن حارثه الشیبانی به اجازهٔ خلیفه در آن حدود بود، به خالد پیوست. چون این اخبار به هرمز مرزبانِ ایرانی آن اطراف رسید، وقایع را به دربار اطلاع داده، در مقابل دشمن شتافت. در حفیر که یکی از مناطق مهم سرحدی ایران نزدیک خلیج فارس بود، جنگی واقع شد که معروف به جنگ زنجیر است. هرمز در مبارزه با خالد پسر ولید کشته شد و بر لشکر او شکست وارد آمد.
نبرد فراض
جنگ فراض یکی از رشته جنگهای صدر اسلام است که بین ایران و اعراب به وقوع پیوستهاست، گفته میشود که این جنگ در ماه ذی القعده سال ۱۲ هجری قمری برابر ۶۳۴ میلادی به فرماندهی خالد بن ولید رخ دادهاست.
خالد در ماه رمضان به سوی ناحیهٔ شام و عراق و جزیره حرکت کرد، رومیان از این تحرک خالد و ورود وی به الفراض باخبر شدند، خشمگین شدند، رومیها از همسایگان پارسی خود درخواست کمک نمودند، همچنین مسیحیان اعراب تغلب و ایاد و نمر به یاری رومیها شتافتند، ودر ساحل رود فرات گرد آمدند، قشون روم و فارس وهمپیمانهای شان از اعراب به خالد پیغام دادند که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا اینکه از رودخانه فرات عبور کند وبه سوی آنها رود، یا اینکه اجازه دهند که لشکریان پارسیان به سوی آنها عبور کنند، در اینجا جنگی خونینی مابین قوای رومیها و سپاهیان ایرانی واعراب که به رومیان کمک میکردند از یک طرف، و خالد بن ولید از طرف دیگر درگرفت که باز مسلمانان فاتح شدند.
جنگ جلولا
جنگ جلولا یکی از رشته جنگهای صدر اسلام که بین ایران و اعراب در سال شانزدهم هجری قمری مطابق با سال ۶۳۷ میلادی به وقوع پیوستهاست. این جنگ چون در محلی موسوم به جلولا اتفاق افتاده، به همین اسم معروفاست.
پس از جنگ تیسفون و سقوط پایتخت ساسانیان ، یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی تیسفون را ترک گفته رهسپار حلوان که شهر کوچکی در نزدیک خانقین کنونی بود، شد تا مقدمات اعزام نیرویی را فراهم آورد. بعد از چندی به سعد بن ابی وقاص خبر رسید که یزدگرد سوم در حلوان قشونی جمع کرده، در صدد جنگاست. سعد کس نزد عمر فرستاد تا از وی دربارهٔ تعقیب یزدگرد اجازت کند. عمر در پاسخ دستور داد خود سعد در مدائن بماند ولی برادرزادهٔ هاشم ابن عتیبه با دوازده هزار نفر تن از سپاهیان را بدانجا بفرستد.
قیام خرمدینان
خرمدینان در آذربایجان، طبرستان، خراسان، بلخ، خراسان، کاشان، قم، قزوین، ری، کرج، همدان، لرستان، خوزستان و بصره و ارمنستان پراکنده بودند و قبل از بابک شورشهایی کرده بودند. خرمدینان در گرگان همراه با سرخعلمان باطنی در زمان خلافت مهدی در سال ۱۶۲ه. ق/۷۷۸-۷۷۹ م شورش کردند که عمر بن علاء، حکمران طبرستان مامور دفع شورش آنها شد و در زمان حکومت هارونالرشید در اصفهان، ری، همدان و... شورش شد که عبدالله بن مالک و ابودلف عجلی از جانب خلافت آنها را سرکوب کردند ولی هیچ کدام از این شورشها شدت و مدت شورش ۲۰ ساله بابک را نداشتند. بعد از ظهور بابک، آذربایجان کانون شورش جنبش خرمدینان شد و از مناطق دیگر داوطلبان به تقویت جنبش آمدند که احتمالاً شامل نوادگان حامیان ابومسلم و سایر دشمنان خلافت عباسی میشد.
جنگ پلاته
مردونیه )جانشین خشایارشا در یونان) به یونانیان پیشنهاد داد که تبعیت ایران را بپذیرند و گفت که در این صورت در امور داخلی خویش آزادند . اما آنان این پیشنهاد را رد کرده جنگ دوباره در گرفت. مردونیه آتن را باز هم به تسخیر درآورد و در محلی به نام پلاته در مقابل سپاهیان یونانی جنگ کرد . در ابتدا تصور میشد که ایرانیان پیروز هستند چرا که نهایت دلاوری را نشان دادند اما این گونه نشد. مردونیه در اوایل جنگ در اثر تیری که به وی اصابت کرد کشته شد و سپاه بیسردار ایرانی نبرد بی حاصلی را آغاز کرد که به شکست سپاه ایران منجر شد. از دلایل شکست ایران می توان یکی ضعف سپر دفاعی سپاه و دیگری خیانت آرتاباز سردار ایرانی به مردونیه به دلیل کدورتی که بینشان پیش آمده بود و به همین دلیل هم سپاه خودش را به کندی حرکت داد و هنگامی که خبر مرگ مردونیه رسید با مردانش به سوی آسیا روانه شد.
تحریفی دیگر با
300 rise of an empire (2014)
همانگونه که می دانید جنگ های بسیاری میان ابر قدرت های باختر و خاور در جهان باستان رخ می داده که این نبرد ها میان تنها ابر نیرو خاور ایرانیان و نیرو های باختر که رومیان و یونانی ها بودند انجام می شد،که ایرانیان بسیاری از این نبرد ها را با هوش و فرهوشی فراوان خود و با آفریدن شگرد های گوناگون جنگی به سود خود پایان می دادند.این نبرد ها با دلاوری های سردارانی همچون سورنا ، زوپیر ، آریوبرزن و . . . با پیروزی ایرانیان همراه می شد.نبرد ترموپیل نیز یکی از آن نبرد ها بوده که ایرانیان توانستند به رهبری پادشاه ایران،خشایارشاه بر یونانیان چیرگی پیدا کرده و آتن را بدست آورد،این نبرد در تنگه ترموپیل که میان کوهی بلند و دریا (باتلاق ها) جا داشت رخ داد، پهنای ترموپیل به اندازهای بود که تنها یک ارابه میتوانست از آن بگذرد . ایرانیان برای ردشدن از تنگه داردانل که به هلس پونت شناخته شده بود پلی از کشتی ها بر روی دریا ساختند و توانستند در زمان 7 شبانه روز پا به اروپا بگذارند که خود این کار یکی از عجایب نبرد های دوران باستان می باشد و برای آدم امروزی هم کاری دشوار است که بتواند چندین کشتی را در کنار هم گونهای ایستا داشته باشد که ارتش سواره بتواند از روی آن گذر کند. مردونیه سردار بزرگ ایرانی داماد داریوش بزرگ که نزد یونیان مردونیوس پرآوازه بود یکی از فرماندهان سپاه ایران در نبرد گفته شده می باشد.
این نبرد همان نبردیست که باخترها(غربی) در پیگیری دستکاری زنجیره وار کهن نگاری به سود خود رُخشاره (2006) : 300 را با برگرفته از ان ساختند که نبودن آگاهی رسانی ما ایرانی ها از کهن نگاری و فرهنگ خود و نبود شناخت و نبود آگاهی در برابر پدران و نیاکانمان و همچنین ارائه ندادن فرهنگ پر بار و کهن ایران زمین به جهانیان یکی از انگیزههای بنیادی ساخت و پخش و باور نمودن پندارات(تخیلات) این رُخشاره خرافاتی به جای راستینگی شده است.
اگر در زمان ساخت آن رُخشاره ما هم برای کهن نگاری گذشته ی خود در انجمنهای فرامرزی ،مقاله مینوشتیم و یا رُخشاره گواهمند می ساختیم ،آن رُخشاره موهن پیروزی بدست نمی آورد که پس از گذشت چند سال باختری ها به اندیشه ساخت بخش دوم آن رُخشاره بیافتند و بخواهند یکی دیگر از نبرد و پهلوانان استوره ای میهن را به چالشی دگرگون شده بکشند.
جنگ ترموپیل
جنگ ترموپیل (۴۸۰ پ. م.) یکی از معروفترین جنگهای پس قراول در تاریخ جنگهای جهان است و لئونیداس سردار سپاه یونان توانست با این جنگ اسم بزرگی در تاریخ به جای بگذارد.
دلایل لشکرکشی شاهنشاهی ایران به یونان
خَشایارشا از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود. داریوش بزرگ پسران بسیاری داشت که بزرگترین آنها آرتابرزن بود که از دختر گئوبروو، همسر نخست داریوش بود، ولی خشایارشا را که بزرگترین فرزند آتوسا دختر کورش بود به جانشینی برگزید.
نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی »شاه مردان» است. خشایارشا در سن ۳۶ سالگی به پادشاهی رسید و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورشهای آنجا را نیز سرکوب کرد. در این جنگ قسمت اعظم بابل ویران گشت.
خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمیخواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش، شکست در نبرد ماراتن )۴۹۰ ق. م.) را مایه سرشکستگی ایران میدانست و خشایارشا را به انتقام فرامیخواند. یونانیان مقیم دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند از خشایارشا درخواست میکردند که به یونان یورش برد. در آن زمان در یونان حکومتهای مستقلی با عنوان «دولت شهر» بر هر یک از سرزمینهای این کشور حکمرانی میکرد و حکومت واحدی وجود نداشت.