داریوش بزرگ
پیش از پرداختن به «کشورداری داریوش بزرگ» خوانندگان گرامی را به این نکته مهم جلب میکنم که از مدارک و نشانهها، آن چه درباره روزگار هخامنشی در دست ماست، بیشتر نوشته ی بیگانگان است و طبیعی است که این نویسندگان در آثار و نوشتههای خود خالی از چشمداشت نماندهاند. از سوی دیگر مرز و بوم ایران، این کشور کهن سال ما آسیب و صدمه فراوان دیده است.
روزهای سهمگین فراوان، مانند تاخت و تاز اسکندر گجستک، دست یافتن تازیان به ایران و یورش مغول و تاخت و تاز اقوام دیگر به ایران گذشته است و هیچ چیز از روزگاران باستان، آن چنان که باید، بر جای نمانده است و یا این که رنگ و روی دیگر به خود گرفته است. اما خوشبختانه در نیم سده اخیر و با کوشش باستان شناسان، گاه و بیگاه در میان ویرانهها، اسناد و نشانههایی از روزگاران سرافرازی و شکوه ایران بدست میآید چنان که با خواندن سنگنگاشتههای هخامنشی بسیاری از نکتههای تاریک تاریخ ایران هخامنشی روشن شده و آنچه که تا چند ده سال پیش افسانه و باور نکردنی مینمود به صورت حقیقت درآمده است.