ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ویشتاسپ» ثبت شده است

کشورداری داریوش بزرگ

سوشیانت | دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

داریوش بزرگ

پیش از پرداختن به «کشورداری داریوش بزرگ» خوانندگان گرامی را به این نکته مهم جلب می‌کنم که از مدارک و نشانه‌ها، آن چه درباره روزگار هخامنشی در دست ماست، بیشتر نوشته ی بیگانگان است و طبیعی است که این نویسندگان در آثار و نوشته‌های خود خالی از چشم‌داشت نمانده‌اند. از سوی دیگر مرز و بوم ایران، این کشور کهن سال ما آسیب و صدمه فراوان دیده است. ‏

روزهای سهمگین فراوان، مانند تاخت و تاز اسکندر گجستک، دست یافتن تازیان به ایران و یورش مغول و تاخت و تاز اقوام دیگر به ایران گذشته است و هیچ چیز از روزگاران باستان، آن چنان که باید، بر جای نمانده است و یا این که رنگ و روی دیگر به خود گرفته است. اما خوشبختانه در نیم سده اخیر و با کوشش باستان شناسان، گاه و بی‌گاه در میان ویرانه‌ها، اسناد و نشانه‌هایی از روزگاران سرافرازی و شکوه ایران بدست می‌آید چنان که با خواندن سنگ‌نگاشته‌های هخامنشی بسیاری از نکته‌های تاریک تاریخ ایران هخامنشی روشن شده و آنچه که تا چند ده سال پیش افسانه و باور نکردنی می‌نمود به صورت حقیقت درآمده است.

  • سوشیانت

داراب اساطیری

سوشیانت | پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

داراب اساطیری همان اردشیر سوم یعنی اخس (وهوک) بوده است

داراب نامه ها و همین طور اساس اسطوره شهرزاد هزار ویک شب متعلق به آخرین پادشاهان هخامنشی یعنی داریوش دوم و اردشیر دوم و اردشیر سوم و داریوش سوم است. خود داراب همان اردشیر سوم قهار و خونیریزترین ایشان و ضمنا موفقترین شان هم بوده است.

 

اساس اسطورهً همای چهر زاد و داراب

بهمن نام اساطیری چند پادشاه هخامنشی (کیانیان نوذری) است که اساسا متعلق به خشایارشا (شهریار نیکو کردار) است چه کتب پهلوی وی را وهومن سپنداتان یعنی بهمن اسفندیار نامیده اند. نام (اساساٌ لقب) اسفندیار متعلق به گائوماته بردیه (سپیتاک زرتشت) پسر سپیتمه و داماد و پسر خوانده کورش سوم بوده است. اما از آنجاییکه داریوش بعد از ترور وی با زن او آتوسا (هووی اوستا یعنی نیکزاد= همای، چهرزاد) دختر معروف کورش ازدواج نمود و خشایارشا از وی زاده شد، موضوع مشتبه شده و لقب سپنداته (اسفندیار، مبلغ آیین زرتشت) به داریوش منتقل شده است. مگر اینکه تصور کنیم که خشایارشا واقعاً از پشت گائوماته بردیه بوده است. لااقل محض گمان خلق چنین بوده است. مطلب دیگری که باعث اغتشاش سپنداته/ گائوماته بردیه با داریوش میشده است همانا نام مشترک حامیان بزرگ این هر دو مخاصم یعنی مگابرن ویشتاسپ (ارجاسپ) برادر سپیتاک زرتشت/ زریادر/ گائوماته بردیه و ویشتاسپ هخامنشی پدر داریوش بوده است که اولی حاکم گرگان و دومی حاکم پارت بوده است که بعد از ترور شدن گائوماته بردیه به دست داریوش و سران پارسی همدستش با هم نبرد کرده اند. اما آن بهمن نامی که پدر همای چهرزاد به شمار رفته بی شک همان اردشیر دوم است که ملقب به بهمن (نیکوکار و با حافظه) بوده که دخترش آتوسا (=همایه، دارای توشه خوب) را به عنوان ملکه دربار برگزیده بود. اما پسری که از وی بعد از به سلطنت رسید اسمش اًخُس (وهوکا یعنی یعنی نیکوکار) بوده است که مترادف نام پارسی داریه وهو است که علی القاعده میتوانست به داراو و داراب تبدیل گردد. این فرمانروای هخامنشی در تاریخ تحت لقبش به سومین اردشیر[شهریار نیکو کردار] معروف گردیده است. داستان جان بدر بردن دوران کودکیش از تصفیه های خونین خانوادگی عهد خود او حکایت دارد. در مورد این داراب/ داریه وهو /اردشیر سوم فاتح دوباره مصر چنین داوری شده است: " اگر شقاوتهاییکه مورخان به او نسبت داده اند، مرتکب نمی شد، شایسته آن بود که شاه بزرگش بخوانند، زیرا او دارای نیروی اراده و لیاقت بود، بدین جهت است که نولدکه ایرانشناس معروف آلمانی میگوید: بعد از داریوش اول از دودمان هخامنشی او یگانه پادشاهی بود که از لشکرکشیهای خود با بهره مندی بیرون آمد، مرگ او برای ایران ضایعه بزرگی بود."

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ