ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گرجستان» ثبت شده است

ساسانیان

سوشیانت | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

نگاهی به سلسله ساسانبان:

 این سسلسله چهار صد سال بر سرزمین اهورایی پارس حکومت کرد و با یورش اعراب منقرض شد .  بنیانگذاران حکومت دینی خاندان ساسانی از پارس برخاسته خود را وارث هخامنشیان و از نسل آنها میداشتند. آنان بنا به نام جد خویش ساسان به افتخار وی نام سلسله خویش را ساسانی نهادند. ساسان ریاست معبد آناهیتای شهر استخر را بر عهده داشت. بابک پسر ساسان بر شهر خیر در کنار دریاچه بختگان فرمانروایی می کرد. و پس از درگذشت پدر عهده دار مقام وی گردید. سپس با چیره شدن بر چند تن از شاهان پارس موفق به سلطه بر کل پارس گردید. ارتخشیر یا اردشیر پسر بابک پس از مرگ پدر و برادر خویش بر امور دست یافت. و در صدد برآمد تا قدرت خویش را بر اطراف پارس نیز انتشار دهد، اردشیر در جریان پیشروی های خود در دشت هرمزگان با اردوان پادشاه اشکانی رو در رو شد و در نهایت بر وی پیروز گردید. و اردوان در این جنگ جان خود را از دست داد و با مرگ وی امپراطوری اشکانی که از مدتها پیش به انحطاط گراییده بود منقرض گشت. بدین صورت سلسله ساسانی که بوسیله اردشیر در پارس بناشد و جای دودمان اشکان را که در پارت بوجود آمده بود گرفت. و حکومتی را که اسکندر مقدونی از پارسی ها گرفته بود. ارتخشیر به آنها بازگرداند. سلسله جدید اگر هم بر خلاف ادعای خویش با خاندان شاهان هخامنشی رشته پیوندی نداشت، ولی مثل آنها به پارس منسوب بود، و مثل آنها سازمان متمرکز و استواری که با نظام ملوک الطوایفی بعد از اسکندر تفاوت بسیار داشت بوجود آورد. حکومتی که بوسیله دودمان ساسانی بر پا شد بر دو پایه دین و مرکزیت استوار بود. آنان بر خلاف اشکانیان وحدت سراسر کشور را تامین کردند، دولتی تشکیل دادند که قدرت کشور را در خود متمرکز ساخته با اقتدار تمام بر همه مناطق کشور نظارت داشت. ساسانیان، عظمت و شکوه عصر هخامنشی را تجدید کردند، در دوره قدرت این سلسله عظمت و اقتدارشان و حیثیت سیاسی ایران تا آنجا اوج یافت که عملا دنیای متمدن آن روز را به دو قطب قدرت یعنی ایران و روم تقسیم نمود. و این مساله خود سبب آغاز فصل جدیدی از ارتباط بین این دو امپراطوری بزرگ گردید.

  • سوشیانت

جنگ با گرجستان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ با گرجستان

پس از فتح افغانستان به دست «گیورگی»(گرگین خان گرجی صفوی)سردار گرجی الاصل سپاه صفوی - در زمان شاه عباس اول در گرجستان شورشی رخ داد. لذا «شاه عباس» یکی دیگر از سرداران گرجی الاصل سپاه خود به نام «قرچاغای خان» را به همراه «گرگین خان» به گرجستان فرستاد تا شورشیان را متوقف کنند. سپس این دو سردار گرجی همراه با نیروهای خود در نزدیکی شهر تفلیس امروزی اردو زدند تا در اسرع وقت به ماموریت خود عمل کنند. تا اینکه نامه‌ای به دست «گرگین خان» رسید که از طرف «شاه عباس» خطاب به «قرچاغای خان» نوشته شده بود: «تمام شورشیان رابه قتل رسانده و خانواده هایشان را تبعید کنید.» «گرگین خان» که تحمل به قتل رسیدن و تبعید هموطنان خود را نداشت، شبانه و به طور محرمانه با سران گرجی میزگردی تشکیل داد و راجع به دستور «شاه عباس» با آنان مشورت نمود. آنان تصمیم گرفتند که سپاهیان «شاه عباس» را نابود کنند. و در نهایت در صحرایی به نام مارتقوپی بر سربازان سپاه صفوی چیره شدند. «گرگین خان» به دلیل زندگی در کنار سران سلسلهٔ صفوی، مورد بدبینی خوانین گرجی قرار گرفته بود. از این رو همراه با خانواده اش به امپراتوری عثمانی پناهنده شد که سرانجام این کار چیزی به جز مرگ به دست سران عثمانی نبود. با پناهنده شدن «گرگین خان» به عثمانی و مرگ او، بین اقوام گرجی اختلاف ایجاد شد و این بار در مقابل لشکر ۲۰۰۰۰۰ نفری و تازه نفس سپاه صفوی شکست خوردند.

 

 

  • سوشیانت

جنگ های ایران و عثمانی در زمان صفویه

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۵۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

جنگ های ایران و عثمانی در زمان صفویه

جنگ اول با عثمانی

شاه عباس پس از آرام ساختن مرزهای شمال شرقی و اصلاحات در ارتش، شرایط را برای باز پس گیری غرب ایران از عثمانیان مساعد دید. ابتدا با روس‌ها ارتباط برقرار کرد و درخواست عملیات همزمان علیه عثمانی نمود که روس‌ها به دلیل جنگ لیون با این خواسته موافقت نکردند و تنها به چند عملیات ایذایی در مرز داغستان دست زدند.در این زمان مردم غرب )نهاوند، تبریز، ماکو و...) نیز شکایت از ستم عثمانیان به دربار ایران روانه ساختند.

بدین ترتیب شاه عباس تصمیم گرفت با عثمانی وارد جنگ گردد. پس از تشخیص ساعت سعد توسط جلال الدین محمد یزدی منجم باشی، ارتش ایران در ۷ ربیع الثانی سال ۱۰۱۲ از اصفهان حرکت کرد. در راه سپاه قزوین و اردبیل به شاه پیوست. شاه عباس با یک حرکت غافلگیرانه به تبریز هجوم برد و آن را متصرف شد. سپس از تبریز به ایروان تاخت؛ زیرا عثمانیان در آنجا تجمع کرده بودند. وقتی سپاه به حوالی ایروان رسید عثمانیان به سوی ایرانیان توپ شلیک کردند و سپاه ایران در جنگل‌های اطراف موضع گرفت. در این مدت قلعه کوزچی فتح شد. همچنین سلطان محمد سوم عثمانی درگذشت و پسر شانزده ساله اش (سلطان احمد اول)به سلطنت رسید. در همین اوان، الکساندر امیر گرجستان کاختی و گرگین خان امیر گرجستان کارتلی نیز به اردوی شاهی آمدند و اظهار فرمانبرداری کردند. سپاه ایران پس از چندی به قلعه ایروان حمله برد و پس از کشتن دو هزار نفر آن را متصرف شد. قلعه عتیق نیز که مقر اصلی عثمانیان به رهبری شریف پاشا بود تسلیم شد.

  • سوشیانت

شاه عباس یکم

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ | ۱دیدگاه


شاه عباس یکم

شاه عباس بزرگ یا شاه عباس یکم (۹۹۶-۱۰۳۸ه‍. ق / ۱۵۸۷-۱۶۲۹م) نامدارترین شهریار روزگار صفوی است. او فرزند شاه محمد خدابنده و پنجمین شاه از دودمان صفوی است که بر ایران برای بیش از ۴۲ سال با توانمندی شهریاری نمود.

شاه عباس در هجده سالگی کاسپین(قزوین) چیرگی یافت  و خود را شاه ایران خواند. او برای آنکه خیالش از سوی عثمانی آسوده گردد، پیمان نامهٔ سازش با آن کشور بست و باختر ایران را به آنان واگذارد. سپس به بهینه‌سازی کارهای درونکشوری و فرونشاندن شورش استان‌ها پرداخت.

او نخست ازبکان را شکست داد و سپس به جنگ با عثمانی درآمد. او در سه هنگام با عثمانی جنگید و در هر سه بار پیروز شد. همچنین دو بار به گرجستان تاخت و آن را تاراج کرد.

از واپسین لشکرکشی‌های او می‌توان چیرگی قندهار و آزادسازی آبخوست‌ها(جزایر) و بندرها شاخاب پارس از دست پرتغال را نام برد. در زمان شاه عباس درآمد نقدی و غیر نقدی کشور بالا رفت و همچنین بازرگانی با کشورهای بیگانه افزایش یافت. او بسیاری از بخش های کشور را آباد کرد و بناهای بسیاری ساخت که هنوز برخی از آنها پابرجاست.

شاه عباس در گذار زندگی یکی از فرزندانش را کشت و دو تن دیگر را کور کرد و دو پسر دیگرش نیز در کودکی مردند؛ بدین شیوه در هنگام مرگ جانشین شایسته‌ای از خود بازنگذاشت و به ناچار نوه او با نام شاه صفی به پادشاهی رسید.

 

تاج گذاری: ۹۸۹ هجری قمری

مکان تاج گذاری: شهر هرات در ایالت خراسان )اکنون در افغانستان(

جانشین: شاه صفی )سام میرزا پسر صفی میرزا(

  • سوشیانت

گرنگهدار من آنست که من می دانم

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

گرنگهدار من آنست که من می دانم ....

 

ایمان به خدا و توکل به عنایت پروردگاری از نعمتهای موهوبی است که چون نصیب آدمی شود به جرات می توان گفت به همه چیز دست یافته و هیچ عاملی نخواهد توانست که او ر در مسیر زندگی شیرین رویاانگیزش منحرف سازد . افراد معتقد و مومن سعادتمندترین مردان روزگار هستند زیرا چون نقطه اتکای خویش را قوی و زورمندی ببینند و به طور کلی به اصل و اساس لایزالی پای بند هستند لذا هرگونه محرومیت و ناکامی را از روزنه دیده و خواسته معشوق و معبود نگریسته برآن لبخند می زنند و شداید و سختیها را به حسن قبول تلقی می کنند . ورد زبانشان همواره ضرب المثل منظوم بالاست و به هنگام تلخکامی برای آرامش خاطر چنین زمزمه می کنند
گرنگهدارمن آنست که من می دانم 

شیشه را دربغل سنگ نگه می دارد 


اکنون به واقعه ای تاریخی بپردازیم که این شعر را به صورت ضرب المثل درآورده است

  • سوشیانت

زندگی نامه آغامحمدخان قاجار

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

 

زندگی نامه آغامحمدخان قاجار

آغا محمد خان قاجار (۱۱۲۱ در استرآباد - ۲۸ خرداد ۱۱۷۶ در شوشا( بنیان‌گذار دودمان قاجاریه در ایران است.

در سال ۱۱۶۱ خورشیدی آغا محمد خان که از افراد ایل قاجار بود با از میان بردن حکومت جانشینان کریم خان زند به حکومت رسید. او تهران را پایتخت خود انتخاب کرد. آغا محمد خان مردی تند خو و خشن بود که با لشکرکشی‌های متعدد توانست ایران را یکپارچه سازد. بعد از وی برادرزاده‌اش فتحعلی شاه به حکومت رسید.

زندگی‌نامه 

آغامحمدخان زادهٔ ۲۷ محرم ۱۱۵۵ ه. ق. برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی (۱۷ ژوئن ۱۷۴۲) در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان است. مراسم تاجگذاریاش را در ۱۵ ربیع‌الثانی ۱۱۹۵ ه. ق. برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی (۲۱ مارس ۱۷۸۲)در ساری برگزار کرد و سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ ه. ق. برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی (۱۷ مه ۱۷۹۸) در شوشا درگذشت.

وی فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بودمازندران و بارفروش )بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان بود و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودندنادرقلی خان پس از کشتن فتحعلی خان رقیب سرسخت خویش به مقام شاهی رسید.

وضعیت ایران در زمان کودکی آغا محمد خان

زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. فرماندهی سپاه شاهرخ بعلت تجربه و تدبیر فوق‌العاده محمدحسن خان قاجار به او واگذار گردید. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان برکنار شد و شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از آن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدر زن وی قرار داشت نابینا گشت. فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا را مجدداً برتخت سلطنت نشاندند

  • سوشیانت

نادر شاه

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۱، ۰۵:۰۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

زندگینامه نادرشاه افشار

 پیش از پادشاهی

نادرشاه افشار در سال ۱۰۶۶ه‍.ش در ایل افشار در درگز در شمال خراسان به دنیا آمد. این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم می‏شد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و دره گز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند. تعداد بسیاری از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند.

نام اصلی او «نادرقلی» بود و هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبک‌های خوارزم به‌اسارت آنها درآمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخته و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را «نادرقلی بیگ» نامید.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ