روایتی از سلطان محمود غزنوی 2
سوشیانت |
پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۶ ب.ظ |
۰دیدگاه
این نوشتار فقط نقل شده می باشد و نقل آن به معنی درست شمردن و یا رد آن نیست
نقل است سلطان محمود غزنوی شبی هر چه کرد خوابش نبرد. غلامان را گفت: حکما به کسی ظلم شده او را بیابید. پس از کمی جستجو غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد دادخواهی نیافتیم. اما سلطان را دوباره خواب نیامد. خود برخاست و با جامه مبدل بیرون شد. در پشت قصر و در کنار حرمسرا ناله ای شنید که خدایا ! محمود اینک با ندیمان خود در حرمسرا نشسته و نزدیکی قصرش اینچنین ستم می شود.
- ۰دیدگاه
- ۱۳ تیر ۹۲ ، ۱۳:۴۶