ابنخردادبه جغرافی دان ایرانی
ابنخردادبه
ابوالقاسم عبیداللهبنعبدالله، مشهور به ابنخردادبه و ابنخرداذبه(300-211 قمری) جغرافیدان نامدار ایرانی بود. نیای او در آغاز پیرو دین زردشت بود و سپس اسلام آورد. پدرش فرماندار طبرستان بود و خود به مقام "صاحب برید و خیر" در ایالت جبال رسید که خبرگزاری آن روزگار به شمار میآید. کتاب جغرافیای ابن خردادبه، المسالک و الممالک( به معنی راهها و سرزمینها) به صورت خلاصه به دست ما رسیده و شامل فاصلهی دقیق شهرها و اندازهی مالیات هر یک آنهاست. او در زمینهی تاریخ و موسیقی نیز پژوهشهایی داشته است.
زندگینامه
ابولقاسم عبیداللهبنعبدالله، مشهور به ابن خرداذبه و ابن خردادبه، از دودمان ایرانی بود. نیای او، خردادبه به معنای دادهی نیک خورشید، در آغاز پیرو دین زردشت بود و سپس با راهنمایی برمکیان اسلام آورد. پدر ابنخردادبه، عبداللهبنخردادبه، در سال 201 قمری به فرمانداری طبرستان برگزیده شد و توانست بخشهای زیادی از سرزمین طبرستان و دیلم را زیر فرمان خلیفهی عباسی ببرد. همچنین، شهریار پسر شروین را از تخت شاهی طبرستان فرود آورد، مازیار پسر قارون را نزد مامون فرستاد و ابولیلی شاه دیلم را به اسیری گرفت. او به خاطر این کوششها مورد توجه خلیفه و برمکیان بود و پسرش نیز جایگاه ویژهای پیدا کرد و همنشین خلیفههای عباسی شد.
از اسلام آوردن نیای ابنخردادبه به دست برمکیان بر میآید که او از مردم خراسان بوده است. خود ابنخردادبه نیز به سال 211 قمری در خراسان به دنیا آمد. او در آغاز زندگی به بغداد رفت و در سایهی توجه پدر به فراگیری دانش پرداخت و زمانی را نیز نزد اسحاق موصلی، موسیقیدان بزرگ آن دوران، بمفاهیم پایهی موسیقی را آموخت. سپس در زمان خلافت الواثق بالله(232-227 قمری) به مقام "صاحب برید و خبر" در ایالت جبال، سرزمین ماد قدیم، رسید که خبرگزاری آن روزگار به حساب میآید. او در همین جایگاه بود که توانست آگاهی گستردهای پیرامون راهها، شهرها، وضعیت جفرافیایی و اداری ایران و سرزمینهای دیگر پیدا کند و زمینهی نگارش کتاب جغرافیای خود را فراهم سازد.
به نظر میرسد ابنخردادبه در زمان معتمد عباسی نیز چنین جایگاهی داشته و به دلیل همین کار خبرگذاری و خبررسانی، همنشین نزدیک معتمد، خلیفهی عباسی، در سامرا بوده است. مقدسی نوشته است:" ابنخردادبه وزیر خلیفه بود و به دانشهای انباشته در گنجینههای امیرالمومنین دست داشت." شاید به همین دلیل همنشینی با خلیفه و شرکت کردن در خوشگذرانیها و سرگرمیهای ادبی و هنری او بود که ابنخردادبه به مطالعه و نوشتن آثاری در زمینههای ادبی و هنری، موسیقی و حتی آشپزی پرداخته است.
سالشمار زندگی
211 قمری: در خراسان به دنیا آمد.
227 قمری: به مقام "صاحب برید و خیر" در ایالت جبال، سرزمین ماد قدیم، رسید.
232 قمری: نخستین ویرایش کتاب المسالک و الممالک را نوشت.
256 قمری: به ریاست کل خبرگزاری خلیفهی عباسی دست یافت.
272 قمری: ویرایش جدیدی از کتاب المسالک و الممالک فراهم کرد.
300 قمری: در سامرا درگذشت.
پژوهشهای جغرافیایی
کتاب جغرافیای ابن خردادبه، المسالک و الممالک( به معنی راهها و سرزمینها) به صورت خلاصه به دست ما رسیده است. اصل اثر، حدود سالهای 232 قمری/847 میلادی نگارش یافته و سپس ویرایش دومی از آن فراهم آمد. نویسنده در این کتاب به جغرافیای اقلیمی، توصیفی، اقتصادی و سیاسی سرزمینهای اسلامی و برخی از سرزمینهای غیراسلامی میپردازد. بخش زیادی از کتاب به توصیف دقیق خط سیرها و جادهها اختصاص دارد و اینجاست که مهارت خود را در پژوهش علمی به کمک مواد اطلاعاتی که در اختیار دارد، نشان میدهد. گویا علاوه بر منابع جغرافیایی کهن ایرانی، از گزارشهای دولتی و دست اول بازرگانان و جهانگردان و دریانوردان نیز بهره میگرفته است. آرایش و عرضهی موضوع، بهکارگیری واژهها و عبارتهای فارسی برای تقسیمها ریز بخشها و ناحیهها و بهکارگیری نامها فارسی، تاثیر نمایان فرهنگ ایرانی را بر او نشان میدهد.
این واقعیت که ابنخردادبه عراق را مرکز سرزمینهای دیگر به حساب میآورد و بغداد را سرآغاز توصیف گشت و گزارهای خود قرار میدهد، نشان دهندهی این است که این سرزمین را با ایرانشهر(عراق) ایرانیان باستان برابر میگیرد. او توصیفهای خود را از السواد(بغداد) آغاز میکند، زیرا به گفتهی او شاهان ایران باستان، آن را دل ایرانشهر(قلب عراق) میدانستند. راههای خشکی و دریا از بغداد آغاز میشود و در چهار جهت پراکنده میشود. این راهها در شرق به آسیای مرکزی و راههای دریایی به هند و چین میرسد؛ در غرب تا آفریقای شمالی و اسپانیا ادامه دارد؛ در شمال به آذربایجان و قفقاز میانجامد و در جنوب تا عربستان جنوبی پیش میرود. این دادهها، منبع سودمند و مهمی برای جغرافیدانان و جهانگردان پس از او بوده است.
کتاب المسالک و الممالک شرح شاهان اسطورهای و شاهان ایران، روم، ترک، چین، هند و دیگر کشورها را نیز در خود دارد. نویسنده به شرح فرمانروایان روسیه و اسلاوها نیز پرداخته است و از این رو میتوان آن را از جملهی نخستین کسانی دانست که پیرامون قومهای اسلاو و روسیه پژوهش کرده است. همچنین، از وجود فرمانروایانی در روزگار اردشیر نوشته است که جداگانه بر بخشهایی از سرزمین ایران و سرزمینهای پیرو آن فرمان میراندند و شاید بتوان آن را گواهی بر نوعی حکومت فدرال در ایران دانست.
پژوهشهای جغرافیایی و تاریخی ابنخردادبه راهگشای جغرافیدانها، تاریخنگاران و نویسندگان پس از او بوده است. از نویسندگانی که از کارهای او بهره گرفتهاند میتوان یعقوبی، ابنفقیه، ابنرسته، ابنحوقل، مقدسی، جیهانی و مسعودی را نام برد. ابنفقیه در نوشتههای خود بارها از ابنخردادبه یاد کرده است و ابنرسته نیز از کارهای او بهرههای فراوان برده است. اصطخری هرگز کتابهای ابنخردادبه و جیهانی را از خود دور نمیکرده است. ادریسی در پژوهشهای خود پیرامون آب و هوای اقالیم سبعه(خشکیها هفتگانه) از نوشتههای کسانی مانند مسعودی، جیهانی و ابنخردادبه بهره گرفته است. گردیزی، حمدالله مستوفی قزوینی، اسحاق بن حسین اندلسی، نویسندهی ناشناختهی حدود العالم و ابنخلدون نیز از نوشتههای ابنخردادبه آگاه بودند و از آنها بهره گرفتهاند.
کتاب دیگر ابنخردادبه، الهو و الملاهی، یکی از نوشتههای ارزشمند پیرامون تاریخ موسیقی و شعر فارسی پیش از اسلام است. در این کتاب نام برخی سازهای موسیقی ایرانی و ناایرانی و برخی اصطلاحها و مقامهای موسیقی و همچنین یک سرود پهلوی از باربد آمده است. نویسنده در این کتاب از چهار پرده در موسیقی بحث کرده که مسعودی نیز آن را در مروج الذهب خود آورده است. او در کنار نام بردن از سازهایی مانند عود، طنبور، نای، زنامی، سرنای، چنگ، ونج، و مشته(چغانه) به شیوهی نواختن سازهای موسیقی به دست نوازندگان ایرانی نیز اشاره میکند. همچنین، از موسیقیدان بزرگ ایرانی در دورهی خسرو پرویز، یعنی باربد، یاد کرده که اهل مرو بوده، عود را نیک مینواخته و کلام موزون را با آهنگ خوش ترکیب میکرده است.
فهرست آثار
ابنخردادبه علاوه بر کتاب جغرافیای شناخته شدهی خود، یعنی المسالک و الممالک، در موضوعهایی مانند تاریخ، نسبشناسی، جغرافیا، موسیقی، شراب و آشپزی کتاب نوشته و از این راه برتری و دانش و استعداد درخشان خویش را در کارهای مربوط به زندگی اجتماعی و فرهنگی دوران خویش نشان داده است. ابنندیم کتابهای او را چنین برمیشمرد:
- ادب السماع(دربارهی هنر موسیقی)
- جمهره النساب الفرس و النواقل(نسبشناسی ایرانیان باستان)
- المسالک و الممالک( دربارهی جغرافیا)
- الطبیخ ( در آشپزی)
- الهو و الملاهی( در سرگرمیها و سازهای موسیقی)
- الشراب ( در شراب شناسی)
- الانواء ( دربارهی ستارگان ایستا)
- اندماء و الجلساء (دربارهی آداب سخنگفتن درباری)
مسعودی کتاب مفصلی در تاریخ، به نام کتاب الکبیر فی التاریخ، به او نسبت میدهد که دربارهی ایرانیان و روزگار پیش از اسلام بوده است و برخی نویسندگان دیگر، از جمله گردیزی، نیز در نوشتههای خود از آن یاد کردهاند. مسعودی دربارهی اهمیت کتاب تاریخ او نوشته است:" مولفان معتبر پیرو او شدند و از او اقتباس کردند و به راه وی رفتند و اگر خواهی درستی این گفتار بدانی کتاب الکبیر فی التاریخ او را بنگر که از همهی کتابها جامعتر و منظمتر و پرمایهتر است و اخبار بیشتری دربارهی اقوام و سرگذشت ملوک عجم و دیگران دارد."
ابنخردادبه کتاب جغرافیای بطلمیوس را از یک زبان بیگانه( یونانی یا سریانی) به زبان فصیح برای خلیفه ترجمه کرد، ولی احتمال میرود این اثر برداشت سادهای از آن کتاب به عربی بوده و آن را منتشر نکرده است. او پیرامون ترجمهی اثر بطلمیوس چنین نوشته است:" دریافتک که بطلمیوس مرزها را معلوم کرده و آن را به زبان اعجمی(بیگانه) نوشته است، ولی من آن را به زبان صحیح(عربی) نوشتم." با این همه، بررسی نوشتههای او نشان میدهد که او از روش بطلمیوس در نگارش کتاب المسالک و الممالک پیروی نکرده است. برای نمونه، تقسمهای اخترشناختی را به کناری نهاده و بیشتر به راهها پرداخته است.
ابنخردادبه کتاب المسالک و الممالک خود را به یکی از شخصیتهای دودمان عباسی تقدیم کرده است و بی آنکه نامی از او بیاورد، او را به عنوان دوم شخص مخاطب قرار داده است. به نظر مقدسی این کتاب در 7 جلد نگارش یافته بود و چکیدهای از آن در یک جلد نیز در دست بوده است. با این همه، تنها بخشی از این کتاب و کتاب اللهو و الملاهی بر جای مانده و دیگر آثار ابنخردادبه از بین رفته است. پژوهشهای دانشمندان اروپایی پیرامون المسالک و الممالک از سالهای 1960 میلادی با دو نسخهی خطی آغاز شد و دخویه با به دست آوردن نسخهی سوم، که از آن دو نسخه بهتر بود، ترجمهی فرانسوی آن را به سال 1889 میلادی به چاپ رساند.
منبع:
1) مقبولاحمد. ابنخردادبه(از مقالههای زندگینامهی علمی دانشوران، زیر نظر احمد بیرشک). ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی. انتشارات علمی و فرهنگی، 1366
2) رضا، عنایتالله. ابنخردادبه(از مقالههای دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، به کوشش سید کاظم موسوی بجنوردی). انتشارات مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، 1369
3) المسالک و الممالک، ترجمهی فارسی قدیم، تصحیح ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1347
4) حدود العالم، ترجمهی منوچهر ستوده، انتشارات دانشگاه تهران، 1340
5) مقالهی ابنخردادبه در دانشنامهی ایران و اسلام، به کوشش احسان یارشاطر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356
6) دهخدا، علیاکبر. لغتنامه(مقالهی ابن خردادبه). انتشارات دانشگاه تهران،1373
- ۹۱/۱۱/۲۸