درمان فلج صورت از دیدگاه رازی
درمان فلج صورت از دیدگاه رازی
در دوران پزشکی امروز، فلج صورت با نام چارلز بل گره خورده است. این بیماری که معمولاً به شکل یک طرفه و یک فلج محیطی صورت است، باعث ضعف ماهیچه صورت در طرف گرفتار می شود. بل تعریف کاملی از بیماری شرح داده است اما به لحاظ تاریخی صدها سال قبل از آن پزشکان دیگری این بیماری را شرح داده اند، اگرچه به دلایل متفاوتی مانند سخت بودن زبان متن اصلی این موضوع نادیده گرفته شده است. نخستین و مشهورترین این پزشکان که این بیماری را شرح داد محمدبن زکریای رازی (Rhazes) بود. در این مقاله، ما در مورد نظر خود بحث می کنیم.
بررسی اسناد تاریخی نشانگر آن است که فلج عصب صورت به قدمت عمر انسان سابقه دارد و در نقاشی ها، پیکره ها، نقاب ها و پاپیروس ها به تصویر در آمده است. اگرچه این بیماری کشنده نیست، می تواند تأثیر معکوس بر کیفیت زندگی داشته باشد. فلج عصب صورت باعث عدم تقارن صورت و به هم خوردن حالت های چهره می شود. ناتوانی در بستن پلک می تواند منجر به التهاب قرنیه و کوری شود. اما تا پایان قرن نوزدهم میلادی هیچ درمان جراحی برای این بیماری ذکر نشده و بنابراین بسیاری از بیماران مبتلا به فلج عصب صورت باید یک رنج مادام العمر را تحمل کنند. اگرچه درمان جراحی برای فلج عصب صورت در قرن نوزدهم مطرح شد، روش های جراحی میکروسکوپی نوین در طول ده سال گذشته انقلابی در درمان این بیماری ایجاد کرده است.
اگرچه در تاریخ پزشکی نوین، این بیماری توسط چارلز بل (1842-1774) شرح داده شده است، بررسی اسناد پزشکی قدیمی نشان می دهد که این بیماری نخستین بار توسط پزشک ایرانی، علی ابن سهل ابن ربن طبری (ت: 808 یا 807 ؛ م: 862 یا 861) شرح داده شده است.
رازی (Rhazes) (925 – 865 پس از میلاد) نخستین پزشک در تاریخ علم پزشکی بود که شرح کاملی از فلج عصب صورت ارایه داد و برخی درمان ها را پیشنهاد نمود.
پس از او، دیگر پزشکان ایرانی مانند پورسینا (1035-983 پس از میلاد) و جرجانی (قرن دوازدهم) هم این بیماری را توصیف کردند.
محمد ابن زکریای رازی پزشک و عالم بزرگی بود که مجموعه 26 جلدی تحت عنوان "الحاوی" را خلق نمود. رازی در 865 پس از میلاد در شهر کهن ری در نزدیکی تهران زاده شد. او یکی از با استعدادترین دانشمندانی بود که بیش از 180 عنوان کتاب در پزشکی و سایر رشته های علمی نوشت.
کشف الکل و اسید سولفوریک به رازی منتسب است که به پیشرفت پزشکی و شیمی کمک کرده است.
در کتابش الحاوی، بسیاری از بیماری ها را شرح داده است که در این بین یکی از عناوین به فلج عصب صورت اختصاص یافته است. به منظور نشان دادن دقت توصیف او، بخشی از ترجمه این کتاب در مورد فلج عصب صورت در پی می آید.
لقوه یا فلج عصب صورت: این بیماری است که ناگهانی اتفاق می افتد و نیمی از صورت دچار فلج شل شده و کج می شود و به سمت مخالف منحرف می شود. بنابراین اگر ماهیچه سمت چپ لب درگیر باشد، لب به سمت راست کشیده می شود و آن قسمت از فک و گونه نیز تحت تأثیر قرار می گیرد .
این بیماری در زبان یونانی به نام ((تشنج عضله ای مغزی)) یا ((تشنج دیافراگرامی مغزی)) خوانده می شود و به معنای سفتی در عضلات سر است.
نشانه ها و سر نخ های تشخیصی
از بیمار باید پرسیده شود که آیا حس سمت درگیرمانند سمت دیگر است یا نه؟ همچنین، باید این نکته مورد ارزیابی قرار گیرد که حس سمت درگیر به طور مبالغه آمیزی افزایش یافته یا نه؟
اگر فرد احساس درد در استخوانهای صورت، گونه و پوست دارد، می تواند یک نشانه ابتدایی از کج شدن دهان باشد. بنابراین، باید از تماس با سرما اجتناب شود و حجامت صورت نگیرد.
ممکن است انقباضات ناگهانی ماهیچه ای در صورت از علایم ابتدایی بیماری باشد.
پوست پیشانی در سمت درگیر می تواند آنچنان سفت شود که چین و چروکهای قبلی از بین برود یا تعدادی چین و چروک جدید در صورت ظاهر شود. بیمار از بستن پلکهای خود ناتوان است و حتی اگر حرکت مختصری وجود دارد، این بسته شدن کامل نیست.
چهره در هنگام خندیدن کج می شود و چشم در سمت درگیر گودرفته و کوچکتر از طرف مقابل است و آبریزش مداوم وجود دارد.
بیمار از سمت سالم صورت برای جویدن استفاده می کند.
صحبت کردن بیمار بریده بریده شده و بیمار روحیه ی پایینی داشته و شکست خورده به نظر می رسد.
برخی بیماران در ناحیه گیجگاهی دچار سردرد (نوع میگرنی) می شوند.
اگر دهان بیمار را باز نموده و زبان را به پایین بفشاریم، انتهای کام نرم (زبان کوچک) فلج است و مقداری ترشحات اضافی و تغییر رنگ وجود دارد.
نوعی از این بیماری وجود دارد که دو طرفه است.
نشانه ها و سر نخ های تشخیصی
از بیمار باید پرسیده شود که آیا حس سمت درگیرمانند سمت دیگر است یا نه؟ همچنین، باید این نکته مورد ارزیابی قرار گیرد که حس سمت درگیر به طور مبالغه آمیزی افزایش یافته یا نه؟
اگر فرد احساس درد در استخوانهای صورت، گونه و پوست دارد، می تواند یک نشانه ابتدایی از کج شدن دهان باشد. بنابراین، باید از تماس با سرما اجتناب شود و حجامت صورت نگیرد.
ممکن است انقباضات ناگهانی ماهیچه ای در صورت از علایم ابتدایی بیماری باشد.
پوست پیشانی در سمت درگیر می تواند آنچنان سفت شود که چین و چروکهای قبلی از بین برود یا تعدادی چین و چروک جدید در صورت ظاهر شود. بیمار از بستن پلکهای خود ناتوان است و حتی اگر حرکت مختصری وجود دارد، این بسته شدن کامل نیست.
چهره در هنگام خندیدن کج می شود و چشم در سمت درگیر گودرفته و کوچکتر از طرف مقابل است و آبریزش مداوم وجود دارد.
بیمار از سمت سالم صورت برای جویدن استفاده می کند.
صحبت کردن بیمار بریده بریده شده و بیمار روحیه ی پایینی داشته و شکست خورده به نظر می رسد.
برخی بیماران در ناحیه گیجگاهی دچار سردرد (نوع میگرنی) می شوند.
اگر دهان بیمار را باز نموده و زبان را به پایین بفشاریم، انتهای کام نرم (زبان کوچک) فلج است و مقداری ترشحات اضافی و تغییر رنگ وجود دارد.
نوعی از این بیماری وجود دارد که دو طرفه است.
پیش آگهی:
برخی بیماران بدون هیچ درمانی بهبود می یابند.
برخی با بیماری بدون هیچ عارضه ای سر می کنند و سایر عصب ها درگیر نمی شوند.
بعضی بیماران دچار تیرگی هشیاری شده و احساس ناتوانی در اندامهای خود می کنند.
بعضی فلج شدن اندامها را در سمت درگیر تجربه می کنند.
برخی به دنبال این بیماری دچار سکته مغزی می شوند.
گروهی از آنها بعد از درگیری با این بیماری مرده اند. اما اگر بیمار تا روز چهارم زنده بماند از این بیماری نخواهد مرد.
اگر سمت چپ درگیر باشد دوره بیماری بدتر خواهد بود.
اگر پس از شش ماه بهبودی حاصل نشد، هرگز این اتفاق نخواهد افتاد. بعضی پزشکان معتقدند که دوره بیماری دو ماهه است و گروهی از آنان اعتقاد دارند که اگر بیماری در سمت چپ بدن باشد و بیش از یک ماه به طول انجامد، بهبود نخواهد یافت.
افرادی که درگیری کامل بخش جلویی مغز خود را دارند، می توانند حالت اغما (کما) یا نیمه هشیاری (ساب کما) را تجربه کنند.
اگر بیماری با عدم هوشیاری و کاهش حرکات بدنی همراه شود، پیش آگهی خوبی نخواهد داشت. بیماران حس شنوایی یا بینایی را از دست نمی دهند. حس صورت تغییری نمی یابد.
برخی موارد جالب:
مردی پس از یک گرسنگی طولانی و انجام فصد به نوعی از فلج صورت دچار شد، به نحوی که نمی توانست یک چشم خود را ببندد. اگرچه دهان او کج نشده بود، نمی توانست آب را در دهان خود نگهدارد. بنابراین، از آنجا که دهان در حالت طبیعی بود، بیماری دو طرفه بود.
برخی افراد نسبت به این بیماری مستعدتر هستند. فصد می تواند به کج شدن صورت منجر شود، چنانکه بیماری در یک مرد چاق و مردی اخته به دنبال فصد دیده شد.
رازی همچنان اظهار می نماید: من مواردی را دیده ام که بدون استراحت و با وجود فعالیت های روزانه اشان بهبود یافته اند.
برخی درمان ها
تعدادی دارو موجود است که می تواند برای بیماران استفاده شود.
اقدامات حمایتی عبارتند از:
بیمار باید در جای گرم و تاریک استراحت نماید. در زمستان، بیماران باید از باد و سرما دوری گزینند.
استفاده از پارچه گرم و خشک بر روی آرواره و ستون فقرات مفید بوده و کاربرد مفرط آن توصیه می شود.
سمت درگیر بایستی بسته شده و به سمت مخالف کشیده شود. پوست ناحیه پیشانی باید به سمت پایین کشیده شده و با مقداری روغن های گرم ماساژ داده شود. در هر ساعت موقعیت لب باید ارزیابی شده و در محل درست آن نگه داشته شود.
در بررسی تاریخ پزشکی ایران، دانشمند و عالم با استعدادی به نام محمد پسر زکریای رازی (925-865) پس از میلاد وجود دارد که حدود 80 سال قبل از پورسینا کتابهای متعددی در زمینه های مختلف پزشکی به رشته تحریر در آورده است. اگرچه پیش از رازی، طبری (260 پس از میلاد) هم کتاب هایی در زمینه پزشکی خلق کرده است، اما این رازی بود که با 26 جلد کتاب الحاوی خود، افق های جدیدی را در جنبه های متفاوت دانش پزشکی باز نمود که محتوای بسیاری از آنها هنوز قابل استفاده است.
نتیجه آن که این مقاله بر یکی از موضوعات مهم یعنی فلج عصب صورت تمرکز یافته است که حدود هزار سال پیش از این با جزئیاتی که مطابق با دانش امروزین ماست توسط رازی توصیف شده است.
تشریح ماهرانه بیماری، علایم و نشانه ها در کنار توصیف مورد کمیاب دوطرفه بودن بیماری قابل تحسین است. از سویی، گزارش موردی بیماری هم جذاب است. شناخت هفتمین عصب مغزی، مسیر و تفاوت های بین درگیری مرکزی و محیطی از دیگر خصوصیات متحیر کننده کار اوست. توجه به این نکته که عدم درمان در طول شش ماه، پایداری آسیب را در پی خواهد داشت، دیگر وجه مهم این بررسی است. اگرچه درمان پزشکی بیماری چندان تغییر نیافته است، تنها گزینه درمانی که اضافه شده است، درمان جراحی برای این مشکل است که همچنان مصون از خطا نیست. این مورد تأکیدی است بر بینش و ذکاوت دانشمندانی مثل رازی که چنین بیماری هایی را در آن زمان فارغ از معضلات و محدودیت های انتقال پژوهش و اطلاعات توصیف کرده بودند. بنابراین، این وظیفه و مسئولیت دانشمندان و پزشکان معاصر است که با دقت ویژه این فعالیت ها را بررسی کنند تا از تکرار اقداماتی که پیش از این صورت گرفته است، پرهیز کنند.
سید محمود طباطبایی[1]، عبدالجلیل کلانتر هرمزی[2]، محسن اسدی[3]
مترجم: مهدی پاسالار؛ دانشجوی دکترای تخصصی طب سنتی ایران، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
[1] - گروه روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
[2] - گروه جراحی پلاستیک و ترمیمی، مدیر گروه جراحی فک و صورت، بیمارستان 15 خرداد، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
[3] - گروه جراحی پلاستیک و ترمیمی، بیمارستان 15 خرداد، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران