ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

تاریخ فرهنگ و تمدن ساسانی

سوشیانت | شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ق.ظ | ۰دیدگاه
سلسله ساسانی

تاریخ هخامنشیان در سرزمین پارس در اثر کاوش و مطالعه بسیاری از محققین تا اندازه ای از پرده ابهام بیرون امده است, کیفیت حکومت و فرمانروایی قوم اریایی پارسوا , از بدو استقرار تا رسیدن به قدرت و ایجاد بزرگترین امپراطوری جهان توسط کوروش هخامنشی در سال ۵۵۰ ق.م روشن و تنظیم و تدوین گردیده .

 ولی پس از حمله اسکندر در سال ۳۳۱ ق.م و شکست داریوش سوم آخرین شاه هخامنشی و انقراض ان سلسله و تقسیم ممالک مفتوحه اسکندر بین جانشینانش در اسیا یعنی سلوکیان ان طوری که باید و شاید از چگونگی وضع حکومت در پارس زمین در حدود پنج قرن و نیمه اطلاع درستی نداریم یعنی از ابتدای انقراض هخامنشیان و روی کار امدن پارت ها و برافتادن اردوان پنجم  , اخرین شاه اشکانی , سرزمین پارس تقریبا جز ایالات خاموش است , فقط میدانیم ایالت پارس در زمان ملوک الطوایفی پارتها به صورت یک ایالت نیم مستقل زیر نظر شاهان اشکانی اداره میشده است.

طلوع سلطنت ساسانیان در ان سرزمین افق تاریک گذشته را از نوع روشن ساخت و قوم پارسی نژاد پس از گذشت هزار سال رحل اقامت در ان منطقه , بار دگر تجلی نمود و سرانجام سلسله اشکانی به دست اردشیر بابکان نوه ساسان متولی معبد اناهیتای استخر و سرپرست روحانیون منقرض گردید و شالوده حکومت جدیدی گذاشته شد که در دنیای ان روز درخشید.

در بحث تاریخ فرهنگ و تمدن ساسانی هدف ما ذکر تاریخ و سرگذشت شاهان و شرح لشگرکشی ها و به تخت نشستن انها و سقوطشان نیست بلکه نحوه زندگی و چگومگی سیر فرهنگ و دانش عصر ساسانی است که دامنه ان بسیار گسترده و وسیع است اما منابع و ماخذ به ویژه تحقیقات در زمینه بسیار نارساست.

اگاهی از رمز پیروزی و به قدرت رسیدن ساسانیان را پس از پنج قرن و نیم میتوان معلول علل عدیده دانست از جمله این که انها وارث سرزمینی بودند که اساس و پایه حکومتشان را بر بنیاد وحدت مذهبی و ستایش اهورامزدا گذارده بودند و ایین و کیش مغان زمان هخامنشان همچنان از دیرباز در این سرزمین محفوظ مانده بود .

 بنابراین شناخت تمدن درخشان و فرهنگ قومی که در روزگار باستان سرامد تواناترین ملت اسیا گردید و در باربر امپراطوری قوی غرب به مقابله پرداخت و ان را به زانو دراورد و دنیای ان عصر تاریخی را تحت الشعاع نفوذ و قدرت خود قرار داد , مسئله ای است مبهم که بیشتر جنبه افسانه ای به خود گرفته است و این به ان جهت است که در قرن ششم میلادی که اوج قدرت ساسانیان است داستان های اغراق امیزی در کتب مختلف درباره اردشیر , بنیان گذار حکومت ساسانی , امده است.

از ان جمله کتب ( خدای نامک ) و ( کارنامک ) که از به قدرت رسیدن اردشیر سخن به میان اورده و جنبه تاریخی دارد و متن فارسی ان همیشه مورد استفاده مورخان بوده است.

موسی خورنی مورخ ارمنی اولین کسی است که به متن خدای نامک و کارنامک بی توجهی نشان میدهد. او از کتابی به نام ( راست سخن ) که متعلق به شخصی به نام  ( ابرسام ) بوده یاد میکند.

در سده چهارم این کتاب به یونانی ترجمه شده است و نویسنده ان خورجند دبیر شاپور دوم ( ۳۰۹-۳۷۹٫م ) بوده و موسی خورنی به استناد نوشته های این کتاب افسانه های به قدرت رسیدن اردشیر را رد کرده و مینویسد : انچه را که برای کتاب ما ضرورت دارد از این اثر ( راست سخن ) کمک میگیریم و مطالب افسانه امیز چون خواب دیدن بابک و تابش نور خورشید از سر ساسان درباره ماه , پیشگویی منجمین و دیگر چیزها و نظایر ان را به کناری می افکنم.

از گفته های مورخ ارمنی معلوم میشود که بعضی از کتب دوره ساسانی که در اواخر سلطنت انها به رشته تحریر درامده است , بعضی از حقایق تاریخی تحریف شده و نویسندگان سعی کرده اند که به صورتی مستند مدافع حکومت و قدرت شاهان ساسانی باشند و حکومت انها را به حق و موهبت الهی جلوه دهند و به همین جهت به علل سیاسی در برخی از دوره ها تاریخ و فرهنگ اغاز ساسانی از روی عمد تغییراتی پیدا کرده و حتی برخی از شخصیت ها تاریخی به دست فراموشی سپرده شده و برعکس بعضی به ناحق نامدار گشته اند.

اما مطالعات کاوش های باستان شناسی و تحقیق بر روی نقش برجسته ها و سکه ها و همچنین کتیبه های ان زمان به ویژه اغاز حکومت و به قدرت رسیدن انها به شکل تازه ای ما را به فرهنگ و تمدن دوره ساسانی اشنا میسازد.

مثلا کتیبه زردشت ( زرتشت ) در نقش رستم فارس که به سه خط یونانی , پهلوی اشکانی و ساسانی نوشته شده و از ۵۰ سال پیش به این طرف مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته , در حقیقت مجموعه ای رویدادهای تاریخی پادشاهان اولیه ساسانی است که ما را با چگونگی حکومت و اوضاع سیاسی و کیش و ایین  و وضع جغرافیایی و تقسیم ایالات ساسانی در اغاز حکومت اگاه میکند.

کتیبه دیگر نوشته های پایکولی است در مرز ایران و عراق در منطقه کردستان شمالی , که خرابه های ان به بت خانه معروف است. این مکان توسط خاورشناسان مورد مطالعه و توجه قرار گرفته و شرح وقایع زمان نرسی سومین پسر شاپور است.

نرسی در این کتیبه بهرام اول برادرش را غاصب سلطنت دانسته و برای به قدرت رسیدن خود تلاش زیاد کرده است و بسیاری از مردم پارس هم او را یاری کرده اند این کتیبه به صورت یک سند مستند مورد مطالعه قرار گرفته است.

کتیبه دارای ۴۸ سطر مفصل به خط پهلوی اشکانی و ساسانی است که مضمون هر دو یکی است و در بخشی از ان چنین امده : ( از نجیب زادگان بزرگان از آذان فرستاده به سوی ما امد که شاهنشاه به مبارکی و نیکی از ارمنستان به عادت بر ایران شهر بسیج میفرمایند و فر و شکوه و کشور تحت خویش و پادشاهی موروث از نیاکان را از یزدان میپذیرد ) .

این بنا را طرفداران نرسی به هنگام اختلاف بین او و برادرش و دعوی و شرح جنگ با بهرام سوم ساخته شده که نامشان در کتیبه امده است.

برای اولین بار سرهانری راولینسن افسر انگلیسی ( خواننده کتیبه های میخی بیستون ) در سال ۱۸۳۶٫م دید و پس از ۷ سال موفق شد از روی ان کپی بردارد ولی یادداشت هایش به چاپ نرسید و بعدا قسمتی از ترجمه این نوشته را ( ادوارد توماس ) در سال ۱۸۶۸٫م در مجله اسیایی سلطنتی لندن منتشر کرد که مورد توجه پروفسور هرتسفلد المانی قرار گرفت و او در سال ۱۹۱۳٫م ان نوشته را مجددا مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار داد و در سال ۱۹۱۷٫م موفق به عکس برداری از انها گردید و با کمک سایر منابع مانند کتیبه معروف حاجی اباد , نقش رستم و نقش رجب مطالعات خود را در دو جلد در سال ۱۹۲۷٫م در لندن به نام ( کتاب پایکولی ) به چاپ رسانید.

مشاهده میشود که تا پیش از خواندن کتیبه پایکولی و کعبه زرتشت ( زردشت ) و نقش رستم محققین برای وقوف به رویدادهای تاریخی فرهنگ و تمدن ساسانی ناگزیر از نوشته های مورخان عرب و ایرانی مانند مسعودی , طبری , یعقوبی , موسی خورنی و دیگران استفاده میکردند و با کشف این کتیبه ها و سایر سنگ نگاره ها درخشش ان نوشته کم شد.

مثلا نقش غلبه اردشیر بر اردوان شرح فتوحات او در محل تنگ اب فیروز اباد حجاری شده و مراسم تاج ستانی او در این سنگ و همچنین در نقش رجب بجای اهورامزدا از پدرش بابک صورت میگیرد ان هم در مکانی که نشان میدهد ساختن بناهای رفیع و عظیمی چون قلعه دختر و کاخ فیروز اباد و اردشیر خوره که مورد خشم اردوان شده و سعی کرده است که به عملیات خودسرانه و استقلال طلبانه اردشیر خاتمه دهد و به ناچار درسال ۲۲۴٫م در نزدیکی هرمزگان جنگی بین او و اردشیر درگیر میشود که با غلبه اردشیر بر اردوان و کشتن او کار پایان میپذیرد.

در این جنگ خونین که توسط قوم پارس نژاد یاری میشد فئودال ها و اشراف محلی و حکام پارس که در دوره حکومت پارت ها به وجود امده و صاحب قدرت و مکنت شده بودند در زیر لوای ناسیونالیسم و ملیت گرایی ولی در حقیقت به دفاع از فئودالیسم برخاستند.یعنی مبارزه ای که در لباس و پوشش مبارزه بر علیه بیگانگان و اشکانیان و شیوه زندگی انها صورت میگرفت , خواستار مجد و عظمت و قدرت قوم پارسی هخامنشی بودند که از نو سنت های قدیم و ادیان باستان را احیاء کند و خود اردشیر هم یکی از این سرمایه داران بود که بار دیگر مالکین برای زنده کردن افتخارات ملی متحد شدند و سایر نیروها پشت سر انها قرار گرفتند که در درجه اول طالب در دست گرفتن قدرت و حکومت بودند , تا نظام ملوک الطوایفی و به نظر انها بیگانه پرستی اشکانیان را از بین ببرند.

از سوی دیگر جنگ های دائمی پارت ها با دولت روم و اختلافات محلی و نزاع شاهزادگان دولت اشکانی را بسیار فرسوده ساخته بود و فرصتی پیش امده بود که از این ضعف دولت استفاده شود و اردشیر هم علم مخالفت را برافراشت و به عنوان اینکه سلطنت حق قوم پارسی است نه پارتیان , موفق شد که طرفداران فئودالیسم  و ضد یونانی و ضد اشکانی را به دور خود جمع کند و با برپا داشتن قصور شاهی در منطقه چون قلعه دختر و شهر اردشیر خوره که بعدا در مورد انها بحث خواهیم کرد طغیان و عصیان خود و خشم اردوان را نشان دهد و سرانجام به ارزوی دیرینه خود در سال ۲۲۴ میلادی نائل شود و در مرکز شهر فیروزاباد منار بزرگ و بلند اتشدان ایین مزدیسنا را به روال کیش و مذهب هخامنشیان مشتعل نماید و نشان دهد که فرهنگ و تمدن ساسانی بر بنیاد و دین و اداب ملی قوم پارس نژاد گذاشته شده و فرهنگ و هنر ساسانی دنباله رو هنر هخامنشیان است.

همچنان که ما با اثار و مظاهر ان بر میخوریم و میبینیم که هنر ساسانیان هر چند به پایه زمان هخامنشیان نمیرسد ولی کاملا در ان راه گام بر میداشت و ملاحظه میشود که هنر ساسانی هم یک هنر کاملا درباری است که البته بر اثر گسترش و دامنه ارتباط ان با شرق و غرب و اختلاط با تمدن های دیگر تحت نفوذ نیز قرار گرفته است و مخصوصا از نفوذ هنر رومی دور نمانده.

اما از اغاز تا پایان دوره ساسانی تاثیرات مذهب در فرهنگ و هنر این دوره کاملا نمایان است .ساسانیان نه تنها خود را پارسی نژاد میدانستند بلکه خود را از اعقاب هخامنشیان معرفی میکردند که در احیای دین مزدیسنا و اداب و رسوم ملی و بسط علوم و احداث شهرها و معابد میکوشند.

و برای پیشرفت تجارت و صنعت به ویژه ارتباط راه ها و ساختن پل و رابطه و مراوده با کشورهای همسایه دور و نزدیک سعی وافر داشتند , اثار و بقایای ویرانه های عظیم شهرهای این زمان و وسعت و پراکندگی نقوش برجسته در سینه کوهها و کتیبه ها و حجاری های زیادی که از انان باقی مانده نمودار توجه و قدرت طلبی انها است.

در ساختن ظروف زرین و سیمین و مخصوصا ظروف نقره ای زراندود و بافت پارچه های پشمی و ابریشمی و تزئین قصور با طرح های مختلف گچ بری و نقاشی و به کار بردن کف پوش های موزاییک  به روال موزاییک های انطاکیه و حکاکی روی مهرها , همه و همه نشانه تلاش و ذوق تلطیف یافته قومی است که فرهنگ و هنر انها دنباله روی هنر هخامنشی و پارتی است اگر چه پس از پنج قرن و نیم فترت هرگز به ان پایه نرسید اما در هنر معماری و حجاری و گچ بری و مخصوصا ساختن اطاق های گنبد دار و تالارهای وسیع بدون ستون برتری خود را نسبت به دوره های قبل نشان داده اند و اطلاعات و اگاهی ما از هنر و فرهنگ در اغاز دوره ساسانی بیشتر بر مبنای همین سنگ نبشته ها و نقوش برجسته و بقایای کاخ هایی است که از ان زمان مانده.

بسیاری از منابع اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانیان را سازنده شهرهای بسیاری معرفی کرده اند به طوری که جنبه اغراق امیزی به خود گرفته است اما این روشن است که وی بنیان گذار شهر مقر حکومتی خود در اردشیر خوره ( جلال و افتخار اردشیر ) فیروزاباد کنونی بوده و هنگامی که تیسفون را به تصرف خود دراورده در کنار سلوکیه شهر جدیدی ساخت که به وه اردشیر معروف شد و رومیان ان را سلوکیه جدید نامیده اند.

مجموعه این سه شهر را ( سلوکیه , تیسفون اردشیر ) را شهرستان میگفتند که در عربی مداین شده.

این که بسیاری از شهرهای این دوره را به اردشیر نسبت داده اند در صورتی که در دوران مختلف ساسانی ساخته شده اند برای زنده نگه داشتن افتخارات ساسانیان در قرون بعد بوده است , به همین جهت نمیتوان در مورد اقدامات اردشیر بابکان صریحا اظهار نظر کرد , اما انچه مسلم است او برای وحدت مرکزی و قدرت درباری کوشش زیاد نموده و برای پیروزی خود و و اهدافش از مذهب مزدیسنا استفاده کرده.

اردشیر میخواست به وسیله این ایین کارگران و کشاورزان محروم را وادارد که با رضایت برای ارباب کار کنند. مذهب وسیله ای برای توجیه حکومت ساسانی شده بود چون در این زمان حکومت بیشتر به زمین داران بزرگ وابسته بود و این مالکان در دستگاه حکومت و دربار از نفوذ و قدرت زیادی برخوردار بودند به طوری که انها نه تنها به زمین و کشاورزان مسلط بودند بلکه به عنوان حاکم محلی در امور قضایی و اداری منطقه هم دخالت داشتند , دولت و حکومت هم از انان تشکیل شده بود و همیشه بین حکومت مرکزی و مالکین ارتباط نزدیکی وجود داشت و به علت همین ارتباط بیشتر محصول کشاورزان نصیب مالکین میشد و روی هم رفته زندگی اشراف و مالکین زندگی مجللی بود و برعکس زندگی کشاورزان بسیار سخت و رنجبار بود و انچه هم از برداشت محصول باقی میماند به صورت عوارض و مالیات به دولت میدادند و طغیان و اعتراض انها به شدت و خشونت سرکوب میشد.

این مردم اکثریت جامعه را تشکیل میدادند و برای اتحاد و اتفاق ملی این چنین اکثریتی باید در ایجاد یک رشته معنوی که انها را صبور و در برابر ناملایمات مقاوم نماید تصمیم گیری میشد.

این رشته معنوی همان دین و اداب و رسوم بود که به ان معتقد بودند و با همین شیوه بود که ساسانیان توانستند تخم کینه ملل دیگر را هم هر چه بیشتر در دل مردم ایران بپراکنند و این امر کمک میکرد تا در جنگ ها مردم , علیه ملت های دیگر به فعالیت وا دارند.

این مردم بی انکه خود بدانند چرا میجنگند به جنگ با ملت های دیگر میرفتند و اصول بیشتر جنگ ها در اثر برخورد منافع اعیان و اشراف سرزمین های مختلف به وجود می امد  و جنگ ساسانیان و رومیان هم ازین مقوله است که به خاطر تقسیم جهان از کینه ملی و دینی استفاده کرده اند.

بنابراین فقط نمیتوان پذیرفت که قیام ساسانیان عکس العمل در برابر نفوذ یونانیان یا شاهزادگان پارتی بوده است بلکه یک قیام قدرت طلبی و جاه طلبانه بوده است. منتها چون تشکیلات اداری انان بر اساس تقسیمات ایالتی یا ساتراپی بود که از طرف حکومت روسای لشگری یا صاحب منصبان مورد اطمینان برای اداره انجا گسیل میشد که این سران کاملا تحت انقیاد حکومت مرکزی بودند ضامن عظمت و دوام حکومت ساسانیان طی متجاوز از چهار قرن گردیده که اعتبار ان به مراتب بیشتر از زمان پارت ها است.

هنر در زمان ساسانی

بدیهی است در چنین جامعه ای اشراف و قدرت مندان و سرمایه داران بزرگ به ویژه درباریان توانسته اند که هنرمند و اثار هنری و فرهنگی را زیر سلطه خود در اوردند. بدیهی است در چنین جامعه ای هرگز هنری اجتماعی و مردمی که محصول ذوق و سلیقه جامعه باشد به وجود نخواهد امد.

با وجود این در حقیقت فرهنگ و تمدن ساسانی در اغاز امر کاملا متاثر از گذشته ان بود که میبایست به تدریج مراحلی را بپیماند و هنر ایرانی که سبکی ترکیبی بود در بوته ملیت ایرانی جای گرفت.

هنرمندان سعی داشتند که خلق اثار هنری انها متاثر از هخامنشیان باشد گرچه منکر نفوذ هنر پارتی و رومی در این زمان نمیتوان شد مع الوصف با هنر روم و بیزانس رقابت میکرد , قرینه سازی و تکرار موضوع معمول شد , در پیکر تراشی حالت اشخاص فوق العاده خشک و رسمی است و این مطلب در هنر معماری بیشتر به چشم میخورد.

مذهب در زمان ساسانی

در جامعه ساسانی در آغاز شاه علاوه بر سلطنت سرپرستی امور مذهبی را خود در اختیار داشت. نهضت زرتشت ( زردشت ) در دین کهن مزدایی تغییراتی در اواخر دوره هخامنشیان به وجود اورده بود که از جمله دخالت میترا و اناهیتا در دین است و موبدان در حالی که سنت های طبقه روحانی را حفظ میکردند , بتدریج مراحل احیای مذهب زرتشت ( زردشت ) را پذیرفته بودند که توانست این ایین با مانویت رقابت کند و مسیحیت را در مرز فرات و بودایی را در طول هیرمند متوقف سازد , و قوای معنوی ملت را در خدمت دفاع شرق علیه قدرت غرب بکار گیرد و بنیان تمدن و فرهنگی را بگذراند که اساس آن بر بنیاد اصیل فرهنگ و هنر گذشته باشد که همچنان آن سنت ها  در سرزمین پارس حفظ شده است و اینان خود را نگهبان سنت هایی که از هخامنشیان که به ارث برده بودند میدانستند , که در راس انها اردشیر بود که در مدتی نزدیک به نیم قرن این طرز تفکر را تعقیب میکرد تا سرانجام موفق شد پایه گذار امپراطوری قوم پارسی نژاد ایرانی گردد و به قدرت طلبی خود جامه واقعیت بپوشاند.

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ