تاثیر شعر فارسی در شبه قاره هند
ترجمه و تاثیر شعر فارسی در شبه قاره هند
مقدمه:
از آنجا که ملل جهان به مناسبت های گوناگون همواره در تماس رفت و آمد بوده و هستند خواهناخواه زبان و ادبیات و مسائل مختلف فرهنگی و آداب و رسوم آنان بر یکدیگر تأثیر میگذارند و این، امری طبیعی است. البته گاهی بسته به شرایط، این اثرگذاری بیشتر و زمانی کمتر است، بهویژه در کشورهایی مانند ایران و هند که وجوه مشترک تاریخی، زبانی و فرهنگی بسیار داشتهاند این اثر کاملاً مشهود است. تشابهات و پیوندهایی که بین زبان های باستانی ایران و هند به علت منشا واحد رابطه خویشاوندی وجود دارد با مقایسه بعضی از واژههای دو زبان مانند کلمات پدر، مادر، برادر، دختر، سر، تن، بازو، دندان، پیل، گاومیش، جو، گندم و ... تأیید میشود.
در زمینه ادبیات هم اگر ادبیات فارسی را با بخش مهمی از ادبیات شبهقاره مقایسه کنیم آثار بسیاری را میبینیم که ترجمهای از آثار فارسی هستند، یا تحت تأثیر آنها پدید آمدهاند. برای نمونه در ادبیات اردو، در نظم و نثر، داستان و غیر داستان این تاثیر و نفوذ زبانی و ادبی کاملاً مشهود است. البته این تاثیرگذاری زبان و ادبیات فارسی فقط به زبان و ادبیات شبه قاره محدود نمیشود. بسیاری از زبان ها و آثار ادبی جهان تحت تأثیر زبان و ادبیات فارسی بودهاند و آثار بسیاری تحت تأثیر ترجمه آثار شاعران و نویسندگان فارسیزبان پدید آمده است که در اینجا فقط به اختصار اشارهای به نفوذ چند تن از بزرگان ادب فارسی ایران در شبه قاره به عنوان مشت نمونه خروار میکنیم.
کتاب ها و مقالات و پایاننامههای دکتری چندی درباره تاثیر زبان فارسی بر زبان های محلی هند نوشته شده است. وجود بیش از 60 درصد واژههای فارسی در زبان اردو و تقریباً 40 درصد در زبان هندی و حدود هشت هزار واژه فارسی و عربی در زبان بنگالی و واژههای بسیاری در زبان های شبه قاره (حدود 20 درصد) (1)در طول 350 سال ارتباط حکومت های فارسیزبان با مردم شبه قاره، دامنه نفوذ زبان فارسی را نشان میدهد.
جواهر لعل نهرو اولین نخستوزیر دانشمند و روشنفکر هند مستقل در آثار خود اشارههای زیادی به فرهنگ و تاریخ ایران دارد. او وقتی درباره روابط تیموریان هند با ایران دوران صفوی سخن میگوید، نظر خود را درباره نفوذ فرهنگ فارسی بر هند ابراز میکند و مینویسد: "تمام زبان های جدید هندی پر از کلمات فارسی میباشند. این امر برای زبان هایی که فرزندان زبان سانسکریت باستانی میباشند، بدیهی است و مخصوصاً برای زبان هندوستانی که خود مخلوطی از زبان های مختلف میباشد، بسیار طبیعی است، اما حتی زبان های دراویدی جنوب هند تحت تأثیر لغات فارسی واقع شدهاند."
وجود لغات فارسی و عربی به تعداد زیاد در" راماین" نیز نشانگر رواج بیش از اندازه زبان فارسی در شبهقاره بود. این واژهها در زبان هندی رواج دارند: "رخ، پوچ، باغ، ساز (در معنی ساز و سامان)، بازار، دربار، سهم (به معنی ترس)، پیاده، شور، تیر، گمان، اندیشه، نوازنا (از مصدر نوازیدن)، بار باز، ساده، گود، اسوار (به معنی سوار) نشان، جهان، کاغذ، رنگ، برابری، زین، بخشش، سرتاج، میوه، شاخ، کلاه، کمان، مزدوری، داغ، گردن، ترکش (به معنی تیردان)، زور، خوار (به معنی ذلیل)، فراخ، زندان، هنر، چوگان، موشک (به معنی موش)، پلنگ، کرم، گناه، بس، چار، لگام، سفیدی، سان، آه، هیچ، فیروز، جوان، مرهم، پایک (به معنی پیاده و قاصد)، میش و ..."
اما درباره بخش دوم، یعنی نفوذ و حضور شعر فارسی در شبه قاره، نخست از فردوسی و شاهکار جهانی او شاهنامه شروع میکنم:
شاهنامه
حماسه بزرگ استاد طوس تنها اثری متعلق به سرزمین ایران و زبان فارسی نیست، بلکه یک اثر جاودان جهانی بهشمار میرود که از آغاز پدید آمدن همواره در بین اهل فن و تحقیق و حتی مردم عادی و عامی رواج بسیار داشته است. حد و اندازه آن به درجهای است که برخی از محققان ادبیات حماسی آن را از ایلیاد و ادیسه منسوب به هومر برتر و بالاتر میدانند و فقط یادآور میشوم که بالغ بر دویست اثر به تقلید شاهنامه سروده شده است و به اکثر زبان های زنده ترجمه شده است که اینجانب در مقالهای به مناسبت "هزاره تدوین شاهنامه" در دانشگاه تهران فهرست ترجمههای شاهنامه را ارایه دادهام. فقط در اینجا به این نکته اشاره میکنم که "فقط در زبان بنگالی درباره فردوسی و شاهنامه 23 اثر از آغاز سده نوزدهم تا امروز انجام گرفته است."
درباره تاثیر شاهنامه و فردوسی در شبه قاره می توان به منابع زیر مراجعه کرد:
1- "شاهنامه و هند" از پروفسور امیرحسن عابدی (ص8-53)
2- "نفوذ فردوسی و شاهنامه در سند" از استاد حسام الدین راشدی (ص 84-69)
3- "آثار قهرمان شاهنامه در ادبیات باستانی هند" از پروفسور آچاریه دارمندرنات (ص 190-187.
خیام
تا آنجا که اینجانب درباره نفوذ شاعران پارسیگوی در ادبیات جهان تحقیق کرده و میتوانم ماخذ و سند ارایه دهم، هیچ شاعری به اندازه خیام، تاکنون آثارش به زبان های دیگر ترجمه نشده، حتی کشورها و زبان هایی وجود دارد که تاثیر ادبیات فارسی در آنها تنها از طریق ترجمه رباعیات خیام است و تاکنون بالغ بر چهل زبان رباعیات خیام ترجمه شده که در این باره فقط جهت اطلاع از ترجمههای رباعیات خیام به زبان های محلی شبه قاره میتوانید به مقدمه کتاب نذر خیام از راجه مهکن لال (اولین مترجم اردوی رباعیات خیام) مراجعه کنید که در آنجا از ترجمههای بنگالی، گجراتی، تامیل، اوریه، سانسکریت، هندی، تلکو، مراتهی، اردو و حتی زبان های اروپایی اطلاعاتی داده شده است.شاید اشاره بدین نکته ضروری باشد که فقط در زبان بنگالی شش ترجمه و تألیف درباره رباعیات خیام و خود او در سده اخیر انجام گرفته است. همچنین (به نقل تعلیقات ترجمه فارسی تاریخ ادبی ایران تالیف ادوارد براون جلد دوم ترجمه علی پاشا صالح در اروپا) صدها اثر درباره خیام و آثار و اندیشه او نوشته شده است. همین نمونهها و آثار نشانگر نفوذ عمیق ادبیات ایران به ویژه شعر فارسی در بین ملل دیگر و زبان های گوناگون جهان است.
نظامی
یکی از مظاهر مهم نفوذ زبان فارسی در شبه قاره وجود نسخههای خطی فراوان آثار شاعران فارسیگوی ایران در کتابخانههای متعدد شبه قاره است. به عنوان نمونه میتوان یادآور شد که فقط درباره نظامی گنجوی شاعر فارسیسرای خمسهپرداز سده ششم بر اساس مقاله پرفسورا شریف حسین قاسمی از 37 کتابخانه هند 292 نسخه از آثار مختلف نظامی و شروح آنها معرفی شده که البته تعدادی از آنها شروحی است که استادان هندی برای فهم اشعار نظامی نوشتهاند. اگر روزی تمام کتابخانههای هند و پاکستان و بنگلادش به طور کامل فهرست شود خود نشان میدهد که بالغ بر 1000 اثر فقط از آثار نظامی به صورت نسخه خطی وجود دارد و اگر کتابهای چاپی، تحقیقات، رسالات و آثار هنری مانند نقاشی ها، مینیاتورها و خطاطی های پیرامون نظامی جمع شود، خود رقمی بالاتر از دو هزار میگردد، که البته علاوه بر مقاله پرفسورا شریف قاسمی اینجانب هم در کتابشناسی نظامی گنجوی که به مناسبت کنگره بزرگداشت نظامی (سال 1371) چاپ شده در کتابی بالغ بر 600 صفحه درباره نسخ خطی، چاپی، مقالات، فرهنگ ها، پایاننامهها، ترجمههای آثار نظامی به زبان های مختلف، مقلدان آثار نظامی، معرفی نظامیشناسان ایرانی و خارجی به تفصیل سخن گفتهام.
عطار
مقبولیت و شهرت عطار در میان هندیان تا بدان پایه بوده است که حتی فیضی (1004-954 هـ) ـ ملک الشعرای دربار اکبر ـ در نامهای که به شاه مینویسد، ضمن نقل حکایتی به ابیات زیر از عطار استناد میورزد که خود دلیل استوار دیگری بر شهرت و آوازه عطار در دیار هند تواند بود.
" ز نادانی دل بر جهل و پر مکر
گرفتار علی ماندی و بوبکر
چو یکدم زین تخیل مینرستی
نمیدانم خدا را کی پرستی
تفصیل مربوط به نسخههای خطی و چاپی و ترجمهها و تحقیقات پیرامون عطار در شبه قاره هند خیلی بیش از نظامی است و فقط به عنوان نمونه از پندنامه او به زبان اردو و پنجابی، ده ترجمه و از تذکرهالاولیاء شش ترجمه و از منطق الطیر سه ترجمه ذکر شده است.
فقط در مقاله "عطار در شبه قاره" تعداد 555 اثر متعلق به عطار شامل نسخههای خطی، چاپی، شروح، تراجم و نوشتههای دیگر معرفی شده است که این خود یک نمونه دیگر از رسوخ افکار و اندیشه و شعر ادب فارسی در شبه قاره است.
سعدی
حضور سعدی و آثارش در شبه قاره از زمان خود وی چنان گسترش داشته، که آثار او به عنوان کتاب درسی در حوزهها و مدارس و مکتبخانهها و حلقههای وعظ و خطابه به عنوان آثار ادبی و اخلاقی مورد استقبال همگان بوده است. وجود نسخههای فراوان خطی و چاپی، شرح ها و فرهنگ های مختلف، تحقیقات و پژوهش های متعدد درباره زندگانی و آثار و افکار این شاعر و نویسنده بزرگ در شبه قاره نشاندهنده نفوذ و پایگاه عمیق زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره است. فقط در سده نوزدهم و بیستم، به زبان بنگالی تعداد سه ترجمه از آثار شیخ سعدی انجام گرفته و تاکنون بالغ بر 60 اثر به تقلید از گلستان سعدی نوشته شده است. فکر میکنم ذکر همین دو مورد برای تاثیرگذاری آثار و افکار سعدی بر ادبیات شبه قاره کافی است؛ در حالی که دامنه نفوذ سعدی فقط منحصر به شبه قاره نیست، بلکه در اروپا تاثیر آثار داستانی ـ اخلاقی سعدی را بر آثار برخی نویسندگان بزرگ غربی چون لافونتن نمیتوان انکار کرد. تنها با مراجعه به کتاب درباره سعدی تألیف خاورشناس بزرگ فرانسوی هانری ماسه (Henry Masse) میتوان تا حدودی به نفوذ و تاثیر عمیق سعدی بر غرب، بهویژه ادبیات فرانسه پی برد.
مولوی
مولانا جلالالدین عارف وارستهای که آیین او عشق است و کلام او دعوت به یگانگی، عاشق سوخته، اما آگاه به معارف الهی که وجودش را محبت و ستایش خدای یکتا پر کرده است. مثنوی و غزلیات او در عین اینکه دریایی است آکنده از جوش عشق و جوشش عرفان، نقاوه( برگزیده) و چکیده فرهنگ و معارف اسلامی و ایران را هم در خود جمع دارد. از بین شاعران ایرانی شاید هیچ شاعری جز سعدی از لحاظ وسعت دامنه تاثیر در خارج از ایران به پای مولوی نرسد، زیرا عمق اندیشه و سلطه معنوی کلام مولانا در سراسر قلمرو فرهنگ فارسی، هندی، عربی، ترکی تقریباً از زمان خود شاعر چنان تاثیری بر افکار و قلوب مردم و صاحبان اندیشه گذاشته است که اثر آن نه تنها در فلسفه و عرفان بلکه در ادبیات آن سرزمین ها هم کاملاً احساس میشود ...
نویسنده این سطور در مقالهای تحت عنوان "ترجمههای آثار مولوی"( به تفصیل درباره ترجمههای آثار مولوی به زبان های مختلف پرداخته و از ترجمههای اردو، بنگالی، پنجابی، سندی و کشمیری نیز یاد کردهام. بنا به نقل دکتر ابوالبشر فقط 21 اثر درباره مثنوی و شرح و تفسیر آن از اوایل قرن نوزدهم تاکنون به زبان بنگالی نوشته شده است.
مثنوی مولانا همواره در مجالس سماع و ذکر عارفان و درویشان خوانده میشود و هنوز هم این کار ادامه دارد و از قدیمیترین ایام از نفوذ شعر مولانا و تاثیری که بر روح و دل سالکان و مریدان داشته مطالب زیادی در کتاب ها و زندگینامههای افراد که گاه باعث تحول روحی و انقلاب درونی آنان گردیده، ذکر شده است. حتی مشایخ صوفیه برای تهذیب نفس مرید و آموزش نکات دقیق عرفان به سالکان درس مثنوی میدادند. در اینجا به جهت اختصار تنها به ذکر نمونهای از کتاب "محبوب ذی المنن تاریخ اولیای دکن" عبدالجبار ملکاپوری بسنده میکنم. مولف پنج گنج درباره شاه نورالله صاحب هندوستانی مینویسد ... عارف کامل و عالم عامل بود. همیشه درس مثنوی میداد و مضامین را خوب شرح و بسط میفرمود. اهل دکن او را مولانای مثنوی میگفتند. اکثرمشایخ دکن در مثنوی از ایشان سند اخذ کردند. شاه براهان الله قندهاری و شاه میران صاحب حیدرآبادی مثنوی را درس به درس نزد ایشان خواندند. ایشان در منزلش از بعدازظهر تا عصر مثنوی درس میداد ...
مثنوی سه سال بعد از مرگ مولانا به وسیله شاگردش احمد رومی به هند رسید ... مثنوی معنوی و سایر اشعار عرفانی نه تنها در افکار مسلمانان بلکه در افکار هندوان و سایر مذاهب نیز موثر بوده است. مثلاً شاعری مسلمان به نام "کبیر" در قرن نهم هجری از تلفیق تصوف اسلامی و افکار هندویی یک مکتب عرفانی به نام "بهاکتی" ابداع کرد که اساس آن ایمان به خدای واحد و احترام به همه ادیان و مذاهب و ... است.
حافظ
حافظ را شاید بتوان یکی از معدود شاعران مهم و مقبول جهان دانست که شعر و اندیشه او آثار و افکار شاعران و نویسندگان بسیاری را در شرق و غرب تحت تاثیر خود قرار داده است. وجود نسخ بیشمار از مجموعه اشعار این اندیشمند و غزلسرای بزرگ در کتابخانههای بزرگ و کوچک جهان، عمومی یا خصوصی، حکایت از حسن قبول و رواج شعر حافظ دارد. به عنوان نمونه تنها در شبه قاره، غزلیات حافظ بدان شهرتی دست یافت که تقریباً از زمان خود حافظ و به مصداق بیت زیر مورد توجه بوده است:
به شعر حافظ شیراز میرقصند و میخوانند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
این استقبال گرم و باشکوه از کلام لسانالغیب بدان جا رسید که تا یک نسل قبل در شبه قاره هیچ فرد باسوادی پیدا نمیشد که آثار سعدی و حافظ و احتمالاً مولوی را نخوانده باشد و نمونههایی به حفظ در خاطر نداشته باشد. حتی هیچ خانهای نبود که در آن نسخهای از کلیات حافظ شیرازی یافته نشود. از سال 1791 م که نخستین بار چاپ دیوان حافظ تحت نظارت آقای ابوطالبخان اصفهانی متوطن به لکهنو از کلکته انتشار یافت، تعداد زیادی از مجلدات آن کتاب در هند و ایران و ترکیه انتشار یافته است. البته اینها غیر از انتشار نسخههای چاپی و تحقیقات و ترجمهها و نفوذ اشعار حافظ در برخی اشعار به زبان های محلی شبه قاره است که اگر بخواهیم به یکایک آنها بپردازیم بحث بسیار طولانی خواهد شد، فقط به نمونهای بسنده میکنم:
"مثل اینکه فقط حافظ در فکر حضرت گورو نانک نخستین پیشوای بزرگ دین سیک نفوذ کرد، چنان که حضرت گورو نانک نوشته: دین در خرقه مرتاض نیست، در عصای درویش نیست، در خاکستر نیست که روی تن مالیده شود، در حلقههای گوش نیست، دین در سر تراشیده نیست، در ناقوس نیست. اگر مایلید صراط مستقیم را پیدا کنید از آلایش های دنیوی پاک شوید."
این افکار حضرت گورو نانک که مشمول سرودههایش است، فکر حافظ را به یاد میآورد:
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
نمونههای دیگری از مشابهت افکار گورو نانک و حافظ وجود دارد (به ماخذ رجوع شود) و نیز درباره "تأثیر حافظ بر سخنسرایان فارسی زبان هند" به مقاله سید انوار احمد رجوع شود.
همچنین سخن گفتن درباره ترجمههای حافظ هم حدیث مفصل دارد، زیرا شعر حافظ به بالغ بر سی زبان؛ نه یکبار، بلکه چندین بار ترجمه شده که فقط اشارهای مختصر به ترجمه آن در بعضی از زبان های محلی شبه قاره میکنم.
در زبان بنگالی 19 ترجمه تنها در دو سده اخیر، پنجابی 7 ترجمه، اردو بالغ بر 24 ترجمه وجود دارد. همین طور غزلیات حافظ به زبان های کشمیری، آسامی و هندی نیز ترجمه شده است.
اینجانب در کتاب خود تحت عنوان حافظ پژوهان و حافظ پژوهی به تفصیل، ترجمههای حافظ را به زبان های گوناگون آوردهام. البته در جزوهای که خانه فرهنگ ایران در بمبئی به مناسبت "جشن حافظ شیرازی" چاپ کرده به ترجمهها و شروح حافظ به اردو و برخی منابع دیگر اشاره کرده است. از جمله در آن از 24 ترجمه و شرح اردوی دیوان حافظ نام برده شده است.
البته نفوذ و حضور حافظ در میان مردم شبه قاره منحصر به اینها نمیشود. انبوه نسخ خطی و چاپی، تحقیقات فراوان مستقل، ترجمهها، شروح، تقلیدها از یک طرف، و نفوذ عمیق و رسوخ افکار بلند حافظ در اندیشه متفکران از طرف دیگر است که فقط اشاره به یک مورد میکنم و آن اشعار و افکار علامه اقبال لاهوری است که کاملاً تحت تاثیر دو متفکر و عارف ایران مولانای روم و حافظ شیراز بوده است که تفصیل آن را می توانید در کتابهای "اقبال در راه رومی" تالیف دکتر سید محمد اکرم متخلص به اکرام (چاپ پاکستان) و "حافظ اور اقبال" تألیف دکتر یوسف حسینخان (چاپ آکادمی غالب دهلی، 1976 م) و دیگر مآخذ مطالعه کنید. یا تاثیر حافظ در گوته شاعر آلمانی به حدی بود که در واقع گوته دیوان شرقی خود را تحت تاثیر مطالعه غزلیات حافظ پدید آورد. همچنین در کتاب ها آمده است که پدر رابیند رانات تاگور هر صبح قبل از هر کاری ابیاتی از حافظ و صفحاتی از اپانیشادها را میخوانده است. غنای اندیشه و وسعت جهانبینی و هنر جادویی کلام حافظ در طول ششصد و اندی سال توانسته قلوب بسیاری از مردم و افکار جهانی را تحت تأثیر خود قرار دهد و پرداختن بدان، وقت مفصلی را میطلبد.
با ذکر نمونههای فوق تا حدودی دورنمای نفوذ و تاثیر زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره روشن میشود. البته خود میدانید که زمینههای رسوخ و حضور زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره صرفاً به زبان و شعر محدود نمیشود و ابعاد گستردهتری دارد که به توفیق خداوند بزرگ آن را به زمان دیگری وامیگذارم و سخن خود را با این مصراع به پایان میبرم: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
ترجمه و تاثیر شعر فارسی در شبه قاره هند
نویسنده:دکتر ابوالقاسم رادفر
منابع:
1- قند پارسی، ش 7، بهار 733، ص 209.
2- دراویدی: مردمانی تیره پوست و ساکنان اولیه هند پیش از مهاجرت شاخه ای از آریایی ها با آن شبه قاره بودند، مردمان هند نتیجه اختلاط و آمیزش میان آریایی ها و دراویدی ها هستند.
3- راماین: حماسه معروف هندوان، که منظومه ای است مطول به زبان سانسکریت مشتمل بر 48000 بیت، در باره سرگذشت ها و وقایع و جنگ های رام و همسرش سیتا. این اثر نوشته یکی از شاعران قدیم هند است به نام والمیکی. این کتاب به رام و راماین نیز شهرت دارد.
4- نقل به اختصار از مقاله محمد مصطفی خان مداح در اردو ادب، جولای 1950، ص 59-50
5- نقل از سخنرانی خانم دکتر کلثوم ابوالبشر در هفدهمین کنگره استادان به زبان فارسی در بمبئی در 2 ژانویه 1996 و نیز در اینباره رجوع شود به قند پارسی، ش 6، زمستان 1372، ص 104-88 و ش8، ص 264-259.
6- چاپ حیدرآباد دکن، اعجاز پرنتنگ پریس، 1958 م، ص 9-17.
7- اکبر: یکی از شاهان مغولان بزرگ هند(تیموریان هند) میان سال های 949ق تا1014( 1542 تا 1605 م)
8- شعرالعجم، شبلی نعمانی، ج 3، ص 5-44 (ترجمه) نقل از قند پارسی، ش 8، پاییز 1373، ص 11.
9- همان مأخذ پیشین، ص 126-1.
10- لافونتن: ژان دو لافونتن، نویسنده افسانه های منظوم فرانسوی(1621 تا 1695) از بین 244 قطعه سروده وی تنها 17 یا 18 قطعه را خود انشا کرده است و بقیه را از افسانه های یونانی و شرقی و داستان های ایرانی الهام گرفته است.
11- فرهنگ، ویژه ادبیات و عرفان، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ش 14، 1372.
12- محبوب ذی المنن، ج 2، ص 70-1069.
13- مجله مقالات و بررسی ها، چاپ دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، ش 36-35 (سال 1360)، ص 15.
14- فصلنامه قند پارسی. ش 1، پاییز 1369، ص 127.
15- قند پارسی، ش 1، پاییز 1369، ص 3-122.
16- قند پارسی، ش 8، ص 58-245.
17- چاپ تهران، انتشارات گستره، 1368، ص 22-305
18- جزوه حافظ شیرازی، چاپ خانه فرهنگ ایران در بمبئی، 1996، ص 607.
19- رجوع شود به کتاب حافظ پژوهان و حافظ پژوهی و کتاب پرفسورا شریف حسین قاسمی تحت عنوان نسخههای خطی حافظ در هند، چاپ خانه فرهنگ ایران، دهلی نو، 1367.