یفتلیها (هیاطله)
یفتلیها (هیاطله)
یفتلیها (هیاطله) مردمانی بودند که مانند کوشانیها درباره اصل و نسبشان دو دیدگاه عمده و متفاوت وجود دارد: دیدگاه اول این طایفه را از اقوام ایرانی (آریایی) و دیدگاه دوم از اقوام ترک میداند. استاد جلیل دوستخواه، گزارشگر و پژوهشگر کتاب «اوستا» در رابطه با هیاطله چنین مینویسد: «در اوستا «خویَونَ» یا «هُویَونَ» و در پهلوی (خُیون) یا «هُیون» و در فارسی «خیون» یا «هون» نام سرزمین و مردمی بوده است در آن سوی آمودریا (جیحون) که به احتمال زیاد یکی از اقوام ایرانی به شمار میآمدهاند. در اوستا «خیون» از قبیلههای تورانی شمرده شده و در ایاتکار زرایران ارجاسب پادشاه توران، از خیونان است.
از نخستین سدههای میلادی (مساوی اواخر دوره اشکانی) که اقوام ترک تبار در این سرزمین و بخشهای گرداگرد آن، جانشین اقوام ایرانی شدند، به تدریج «خیونها» یا «هیونها» با ترکان و هفتالان یا هیاطله یکی به حساب آمدند.»
به نظر میرسد آنانی که هیاطله (خیون) را ترک تبار میدانند به خاطر آن باشد که این طایفه در اوستا از قبیلههای تورانی معرفی شده است و توران که در شاهنامه فردوسی در برابر ایران قرار دارد، ترک پنداشته شده است. در حالی که محققان و مورخان مشهوری توران را ترک ندانسته بلکه آریایی تبار معرفی میکنند. استاد جلیل دوستخواه، در این رابطه مینویسد: «ترک خوانده شدن تورانیان و ترکستان نامیده شدن سرزمین توران که در متنهای فارسی و عربی و از آن جمله در شاهنامه راه یافته، حاصل یک اشتباه تاریخی است که بر اثر مهاجرت اقوام ترک تبار آسیای میانه به سرزمین باستانی توران از روزگار اشکانیان به بعد پیش آمده است.»
میرغلام محمد غبار نیز در رابطه با جابجا شدن ترکها در سرزمینهای ایرانی (آریایی) و آریایی بودن تورانیها و یفتلیها چنین مینویسد: « روی هم رفته آسیای مرکزی و شرقی، شامل صحراها ریگزارها با گرمای شدید و سرمای شدید و بعضا سطوح مرتفع و قسما کوههای پرآب و علف و مساعد به زندگی است. این حصص مساعد عبارت است از: اول، حوزهی بایکل (مسکن اصلی مغولها)، دوم، حوزهی بالخاش (مسکن اصلی ترکها)، سوم، حوزهی تارم (اصلا مسکن آریها بود و از قرن هشتم مسکن ترکها قرار گرفت). چهارم، حوزهی ارال شامل ماوراءالنهر(اراضی واقغ بین جیحون و سیحون و سرزمین خوارزم). حوزهی ارال اصلا مسکن آریها بود، ولی به تدریج ترکها و ترکمنها در این حوزه نفوذ و بالاخره اکثریت فایق و دولتها تشکیل کردند. اصلا وقتی که قسماً مغولها با آریههای آسیایی مزج و مخلوط شدند، نام «ترک» به آنها اطلاق شد. ترکمانها هم بیشتر از عناصر مخلوط شدهی ترک به میان آمدند و سلجوقیهای بعدی شعبهای از همین ترکمانان هستند، در حالی که ازبکها از جملهی ترکان شرقی میباشند و زبانشان هم ترکی چغتایی و با زبان ترکمنی نزدیک میباشد و هر دو زبان همدیگر را میفهمند. اما ترکان ترکیهی امروز از جملهی «ترکان غربی» استند.»
آقای غبار در مورد ورود ترکها به سرزمین افغانستان امروزی چنین ادامه میدهد: «درهرحال، موج نخستین عنصر ترک از قرن ششم با کشور افغانستان در تماس آمد. ترکان التایی که در اوایل قرن پنجم زیر تعرض امپراتوری توبا قرار گرفته بودند، بعدها بر قبایل جوان منگولیا غالب شده و خود به جبههی غرب متوجه گردیدند و از حوزهی تارم تا حوزهی سیحون گسترش یافتند. اینها در سغدیانه یفتلیها را مغلوب کردند و در نصف دوم قرن ششم، نام آنها برای بار اول در سواحل جیحون شنیده شد.»
غبار در جایی دیگر نیز به نقل از اوستا، تورانیها را آریایی نژاد معرفی نموده می افزاید:« در اویستا این نام [آریانا] به شکل ایریانا ذکر گردیده که در مقابل نام توریانا قرار داشت، یعنی آریاییهای توریایی ماورای جیحون که در حالت بدوی زندگی داشتند.»
آقای غبار دولت هیاطله (یفتلیها) را یکی از طوایف تخارهای آریایی تبار میداند و علامه عبدالحی حبیبی نیز آنها را آریایی معرفی میکند با این تفاوت که در کنار واژه «هیاطله»، واژه «هپتال» و «هپتالیان» را به خاطر پشتونیزه کردن اضافه کرده است. علامه جیبی تحت عنوان «هپتالیان» چنین مینگارد:« در حدود 425 قبایل سپیدرنگ آریایی نژادی که چینیان «یی_تی_لی_دو» و یونانیان و رومیان افتهالیت (EPHTHALITES) یا خیونیت (CHIONITES)و پارسیان خیون یاهون (HION) یا (HUN) و در زبان پهلوی و عربی و دری «هیپتال» یا «هیطل» یا «هیفتال» یا «هیاطله» و منابع هندی سنسکریت «شوته هونه» (هونان سپید) یاد کردهاند، از اراضی آسیای مرکزی و دریای آمو به طرف وادیهای شمال هندوکش، تخار و باختر گذشتند که چینیان ایشان را از «هونان هیونگ - نو» به کلی جدا دانند. و نیز «پروکوپیوس» مورخ بیزانسی که معاصر هپتالیان است و در سنه 562م مرده ایشان را بدین سبب از وحشیان زردپوست جدا داند که رنگ ایشان سپید و هم مهذبتر بودهاند. و حتی به قول مورخان چینیزبان ایشان هم مغولی یا ترکی نبود و شاید مخلوطی از لهجههای ترکی و آریانه باشد که نام خان=هون را در این اختلاط گرفته باشند و اصلا همان یو- چیاند.»
نجیبالله توروایانا، نیز هیاطله را آریایی تبار دانسته و مینویسد: «هیاطله یا یفاطله که آنها را هفتالیت نیز خواندهاند مثل کوشانیها قبیلهای بودند از طوایف تخاری افغانستان. محل آنها در بدخشان بوده و شهرهای یفتل را در بدخشان علیا و سفلی متعلق به آنها میدانند. شهر یفتل هنوز در بدخشان علیا به صورت یک قریه موجود و شهر دومی در قطغن یا بدخشان سفلا معدوم گردیده. نام هیاطله تا دورههای اسلام در مورد بدخشان، قطغن و حتی بامیان نیز اطلاق شده است. بعضی مورخین افغانی و اسلامی شاهان محلی غوری بامیان را به نام پادشاهان هیاطله یاد کردهاند.»
آقایان یزدانی و دکتر شهرانی هیاطله را مانند کوشانیها هزاره و ترک تبار میدانند. دکتر شهرانی مینویسد: «طایفه یفتلیها و کوشانیها با هزار اسناد و شواهد ثابت شدهاند که از طایفه سیتی «ستی» و یوچی، هون و ختایی میباشند و به نژاد آرین ارتباطی ندارند.»
احمد علی کهزاد نیز یفتلیها را آریایی نژاد خوانده مینویسد:«یفتلها یا یفتلیها عبارت اند از دستهی قبایلی که اصلا مانند اقوام تخاری و کوشانی، آریایی نژاد بوده اند و بین سالهای ٣٨٥ و ٤٢٠ مسیحی از ماورای آمو در تخارستان یعنی بدخشان و علاقهی بلخ امروزه سرکشیده و متعاقبا اول در شمال و بعد در جنوب هندوکش منبسط شده و به تشکیل سلطنت مقتدری توفیق یافتند.»