ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهورا مزدا» ثبت شده است

خشایارشا افسانه ای جاویدان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ق.ظ | ۲دیدگاه

اهورامزدا خداییست بزرگ، بزرگترین خدایان

که زمین را آفرید

که آسمان را آفرید

که مردم را آفرید

که شادی را برای مردم آفرید

که خشایارشا را شاه کرد

یگانه فرمانروای بسیاری

من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان

شاه مردمان بسیار

شاه در این زمین دور و پهناور

پسر داریوش شاه هخامنشی

گوید خشایارشا: داریوش شاه که پدرم بود، به خواست اهورامزدا بناهای زیبایی ساخت و او دستور داد این سنگنبشته کنده شود.

اما نوشته‌ای در آن کنده نشد

پس از آن من دستور دادم این نوشته کنده شود.

باشد که اهورامزدا و خدایان دیگر مرا نگاه دارند، شهریاری مرا ، و آنچه که من ساخته‌ام .

گفتار خشایارشا در سنگنبشته وان ترکیه

 

نام

نام خشایارشا از دو بخش "خشای" به چَم (شاه) و "آرشا" به چَم (مرد) پدیدار شده و به چَم «شاه مردان» است، چَم(معنی) این نام می‌تواند «کسی که در میان شاهان پهلوان است» یا فرمانروای پهلوانان باشد. خشایارشا در زیشمار (سن) سی و چهار سالگی به پادشاهی رسید.

خَشایارشای بزرگ، فرنام به شاه شاهان پسر داریوش بزرگ و آتوسا دختر کوروش بزرگ، چهارمین پادشاه هخامنشی میان سال‌های (۴۸۵ تا ۴۶۵ پیش از زایش) بود.

  • سوشیانت

نگاهی به زرتشت‌

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

اهورا مزدا خدای‌ متعال‌ 

2-1- اهورا مزدِا که‌ بعدها اورمزد خوانده‌ شده‌ به‌ معنی‌ «خدای‌ حکمت‌» یا «خدای‌ حکیم‌» است‌. همه‌ جا حضور دارد، همه‌ توان‌ و همه‌ دان‌ است‌، آفریننده‌ و نگهدارنده‌ و پروراننده‌ است‌. قابل‌ لمس‌ و رؤیت‌ نیست‌. صادق‌ و عادل‌ و رحمان‌ است‌. حبیب‌ و حامی‌ کسانی‌ است‌ که‌ دوستی‌اش‌ را می‌جویند و اشتیاق‌ محبت‌ او را دارند. خدای‌ اهورامزدا دارای‌ صفات‌ بسیار است‌ که‌ عارض‌ بر وجودش‌ نیستند، بلکه‌ عین‌ ذاتش‌ هستند. تجلی‌ مادی‌ او نور است‌ و تجلی‌ اخلاقی‌ او حقیقت‌ است‌. 

اسپنتامینو یا روح‌ مقدس‌ 
2-2- مظهر اراده‌ و اندیشه‌ی‌ خلاق‌ اهورامزدا اسپنتامینو (یا روح‌ مقدس‌) است‌. روح‌ مقدس‌، بدان‌سان‌ که‌ در اندیشه‌ی‌ اهورامزداست‌، نشانه‌ی‌ وجود آرمانی‌ یا کامل‌ است‌. هنگامی‌ که‌ در جریان‌ آفرینش‌، اندیشه‌ی‌ خدا جلوه‌ی‌ مادی‌ به‌ خود گیرد، نقص‌ پدید می‌آید، بنابراین‌ با خلق‌ انگره‌ مینو یا اهریمن‌ (روح‌ شر) که‌ ضد اسپنتامینو است‌، روح‌ شر حجاب‌ اسپنتامینو می‌شود. 
این‌ دو روح‌ ازلی‌ دو برادر توأمانند که‌ از آغوش‌ خداوند بیرون‌ آمده‌اند. اسپنتامینو بر مبنای‌ گزینش‌ ذاتی‌ خود، نیکوکاری‌ را برگزید و روح‌ شر بدکاری‌ را انتخاب‌ کرد. روح‌ شر به‌ عنوان‌ دشمن‌ دیرینه‌ی‌ آدمی‌، با فرییهایش‌ انسان‌ ار به‌ دام‌ می‌اندازد و به‌ بدکاری‌ می‌کشاند. آیین‌ زرتشت‌ از بهمن‌ یا وهومنه‌ ( Vahu. Mahnah ) یا منش‌ نیک‌ که‌ به‌ عنوان‌ پس‌ اهورامزدا و نخستین‌ موجود در نظام‌ آفرینش‌ اهورامزداست‌ سخن‌ می‌راند. 

  • سوشیانت

جایگاه‌ ویژه‌ اهورامزدا در تفکر زرتشت‌

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۱دیدگاه

جایگاه‌ ویژه‌ اهورامزدا در تفکر زرتشت‌

 

 

معانی‌ اهورا 
5-1- اشو زرتشت‌ خداوند را به‌ نامهای‌ اَهورا ، مَزدا ، اَشا یا ترکیبی‌ از آنها و بیشتر به‌ نام‌ اَهورامَزدا و یا مَزدااَهورا و گاهی‌ هم‌ مَزدا اَشا خوانده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌: واژه‌ «اَهورامَزدا» در یسناهای‌ 2-28 و 1-53؛ واژه‌ «مَزدااَهورا» در یسنا 10-50؛ واژه‌ «مَزدااَشا» در یسناهای‌ 7 و 6-49 و 7 و 3-50؛ واژه‌ «اَهورا» در یسنا 5-28 و 3-44؛ واژه‌ «مَزدا» دریسناهای‌ 1-28 و 2-44 آمده‌ است‌). اَهورامَزدا به‌ چَمْ (معنی‌) هستی‌ بخش‌ ، سروردانا و داور هستی‌ است‌. آنچه‌ که‌ فردوسی‌ « خداوند جان‌ و خرد » خوانده‌ است‌. 
اَهورا از اندیشه‌ اَه‌ به‌ معنای‌ هستی‌؛ مَزدا از ریشه‌ مَنَ به‌ معنای‌ منش‌ و خرد و اَشا به‌ معنای‌ راستی‌ و داد است‌. «اَشا» همچنین‌، هنجار (قانون‌) طبیعی‌ و خدایی‌ است‌ که‌ آفرینش‌، را سامان‌ می‌دهد و اندیشه‌، گفتار و کردار آدمیان‌ را ارزیابی‌ می‌کند. این‌ سه‌ نام‌، ویژگی‌ بنیادی‌ خداوند را که‌ هستی‌ (مطلق‌ وجود)، دانایی‌ (عقل‌) و داد (عدل‌) باشد، باز گو می‌کند. با توجه‌ به‌ اینکه‌ خداوند کلی‌ و مطلق‌ و آدمی‌ جزئی‌ و آدمی‌ جزئی‌ و نسبی‌ است‌؛ شناخت‌ خداوند با تواناییهای‌ محدود آدمی‌ و تعریف‌ او با واژه‌های‌ قراردادی‌ شدنی‌ نیست‌. با همه‌ی‌ اینها، آدمی‌ کوشاست‌ تا با خرد « مَنَ » وجدان‌ « دَاِنا » و بینش‌ ( بَاُدا » حقیقت‌ هستی‌ (وجود) را دریابد و دهنده‌هستی‌ (خالق‌) را بشناسد. خدایِ زرتشت‌، اَهورامَزدا، هستی‌ دهنده‌ و خرد است‌. 

  • سوشیانت

روایت‌ رادا کریشنان‌ از فسلفه زرتشتی

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

روایت‌ رادا کریشنان‌ از فسلفه زرتشتی

شب‌ و روز آنطور که‌ در دوره‌ی‌ انحطاط‌ دین‌ زرتشت‌ آمده‌اند دو نیروی‌ متضاد نیستند. هیچ‌ حیوانی‌ وجود ندارد که‌ بتوان‌ آن‌ را صرفاً شر خواند، و هیچ‌ چیز در دنیای‌ مادی‌ یافت‌ نشود که‌ شر محض‌ باشد. در گاتاها، جایی‌ که‌ زرتشت‌ درباره‌ی‌ آلام‌ خود ترنم‌ می‌کند، ناگزیر شری‌ را که‌ در وجود انسان‌ است‌ مورد تأکید قرار می‌دهند و نوعی‌ دوگرایی‌ یعنی‌ دوگرایی‌ اخلاقی‌ فراهم‌ می‌آورد.

آیا آیین‌ زرتشت‌، فلسفه‌ است‌؟ 

برخی‌ از پیروان‌ مزدیسنا آیین‌ خود را دینی‌ می‌شمارند که‌ همچون‌ مسیحیت‌ و اسلام‌ از طرف‌ خدا وحی‌ شده‌ است‌، و از این‌ رو نباید آن‌ را در شمار نظامهای‌ فلسفی‌ درآورد. اما هیچ‌ دین‌ آسمانی‌ نمی‌تواند به‌ جلب‌ اعتقاد و ارادت‌ مردم‌ خردمند و روشنفکر امیدوار باشد، مگر اینکه‌ تعلیماتش‌ بتوانند در برابر محک‌ عقل‌ بایستند. از این‌ جهت‌ دین‌ زرتشت‌ را نیز که‌ مانند سایر ادیان‌ جنبه‌ی‌ فوق‌ طبیعی‌ دارد، می‌توان‌ از لحاظ‌ فلسفی‌ مورد داوری‌ قرار داد. 

کندوکاوی‌ در آرای‌ زرتشت‌ درباب‌ دوگرایی‌ 
در میان‌ ادیان‌ بزرگ‌ یکتاپرست‌، محققاً دین‌ زرتشت‌ اگر قدیمی‌ترین‌ همه‌ی‌ آنها نباشد، می‌تواند ادعا کند که‌ یکی‌ از کهنسال‌ترین‌ آنهاست‌. با وجود این‌ بنا بر عرف‌ عام‌، دین‌ زرتشت‌ دوگرای‌ به‌ شمار رفته‌ است‌ و گفته‌اند در این‌ دین‌ دو روح‌ یا دو مظهر خیر و شر وجود دارند. این‌ نکته‌ در مورد آیین‌ زرتشت‌ در مراحل‌ انحطاطی‌ خود صدق‌ می‌کند. به‌ این‌ معنی‌ که‌ در آن‌ مراحل‌، صفا و شور اصیل‌ تعالیم‌ زرتشت‌ از میان‌ رفت‌ و یک‌ دوگرایی‌ فلسفی‌ که‌ متضمن‌ اسپنتامینو (آفریننده‌ همه‌ی‌ نیکیها) و انگره‌ مینو (خالق‌ همه‌ بدیها) بود پدید آمد. ما در این‌ باره‌ مثال‌ روشنی‌ در وندیداد که‌ تحریفی‌ از کتاب‌ وی‌ - دائه‌ وا - داتا (قانون‌ ضد دیو)است‌ به‌ دست‌ می‌دهیم‌. در «فرگرد» نخست‌ چنین‌ می‌خوانیم‌: «من‌ که‌ اهورا مزدا هستم‌ سرزمین‌ « ایریانا - وی‌ جو » را به‌ عنوان‌ اولین‌ و بهترین‌ سرزمینها و کشورها و بس‌ شایسته‌ به‌ وجود آوردم‌، آن‌گاه‌ برای‌ مقابله‌ با آه‌، انگره‌ مینوی‌ مرگبار به‌ دست‌ دیوان‌ اژدهایی‌ قدرتمند و سرمایی‌ شدید پدید آورد.» و باز می‌خوانیم‌: «من‌ که‌ اهورا مزدا هستم‌ گائو را که‌ در برگیرنده‌ی‌ سغد است‌ به‌ عنوان‌ دومین‌ کشور نیک‌ آفریدم‌، و آن‌گاه‌ انگره‌ مینوی‌ مرگبار برای‌ مقابله‌ با آن‌، طاعونی‌ ببار آورد که‌ برای‌ چهارپایان‌ - خرد و کلان‌ - کشنده‌ است‌». 

  • سوشیانت

درنگی در شخصیت و آرای مانی

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

درنگی در شخصیت و آرای مانی

• مانی : فراتر از اسطوره گرایی 
1- مانی در چه پایه ای از استدلال منطقی قرار میگیرد؟ شرق شناس آلمانی هانس هاینریش شیدر( 1 ) که تمام وقت خود را در دهه های 1920 و 1930 صرف تحقیق در مانویت کرده است در اثر خود کیفیت های ابتدایی نظام مانوی( 2 ) بر این سؤال تأکید کرده و بنظر او جواب این سوال کلید راهنمایی برای شناسایی شخصیت مانی و مانویت است . 
قبلاً باید خاطرنشان ساخت که کوشش برای روشن ساختن شخصیت و کارهای یک بنیانگذار دین از طریق پاسخ به این پرسش که او در چه پایه ای از استدلال قرار میگیرد ، یک برداشت و روش کاملاً انفرادی است . 
اما اگر مطلب را در همینجا رها نکنیم و سعی کنیم بیشتر به آن نزدیک شویم مسلماً اولین سؤال ما نیز همین خواهد بود که آیا مانی در جهتی که بتوان آن را استدلال منطقی نامید گام برداشت؟ آیا ‹‹ منطق ›› عامل مسلط در آیا ‹‹ عقل ›› ، ناظر بر شکل گیری مکتب مانوی بود؟ ظاهراً به نظر میرسد که چنین بوده است . به خاطر داریم که آگوستین بنا بر گفته خودش مجذوب مانویت شد زیرا آنها قادر بودند هر پدیده ای را که میتوانست در دنیا وجود داشته باشد ، توجیه منطقی کنند و نیز به خاطر داریم که انتقاد مانویت از مسیحیت این بود که مسیحی پیش از آنکه عقل خود را به کار اندازد باید اول خود را وادار به ایمان آوردن سازد . ( رک ص 163 همین کتاب ) بدون تردید آنها همه به یک ستمگیری علمی ، اگر نگوییم منطقی ، دلالت میکند . 

  • سوشیانت

سفره ی هفت سین

سوشیانت | دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۰۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

سفره ی هفت سین

هفت سین به معنای هفت قلم شیئی که نام آن‌ها با حرف «س» (سین) آغاز می‌شود، یکی از اجزای اصلی آیین‌های سال نو است که پیشینه‌ی ایرانیان آن را برگزار می‌کنند. این اقلام سنتاً در سفره‌ی هفت سین چیده و به نمایش گذاشته می‌شوند. این سفره‌ای است که هر خانواده‌ای بر روی زمین (یا بر روی میز) در اتاقی که معمولاً به میهمانان گرامی اختصاص داده شده می‌گسترد و این اقلام بر روی آن قرار داده می‌شود: در بالای سفره (در دورترین فاصله از در) آینه‌ای گذاشته می‌شود، که در دو طرف آن شمع‌دان‌هایی دارای شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پایین آن نسخه‌ای از قرآن (از شاهنامه یا دیوان حافظ نیز استفاده می‌شود)، تُنگی که معمولاً حاوی یک ماهی لایی (بسیاری از خانواده‌ها یک کوزه آب باران را که قبلاً جمع آوری شده و/ یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا شمشاد است نیز می‌افزایند)، ظرف‌های حاوی شیر، گلاب، عسل، شکر، و (1، 3، 5 یا 7 عدد) تخم مرغ رنگ‌آمیزی شده گذاشته می‌شود. مرکز سفره عموماً با گل‌دانی از انواع گل‌ها، معمولاً سنبل و شاخه‌های بیدمشک فروگرفته می‌شود. کنار آن، سبزه و دست‌کم شش قلم دیگر که با حرف سین آغاز می‌شوند (تشریح شده در زیر)، ظرفی حاوی میوه (سنتاً سیب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شیرین)، ماست و پنیر تازه، شیرینی‌های گوناگون، آجیل (مخلوط خشک و بو داده شده‌ی تخم‌های نخودچی، خربزه، گندم برشته، برنجک، و فندق و گردو، که همگی با کشمش آمیخته ‌شده‌اند) قرار داده می‌شود.

 

  • سوشیانت

نقش رجب

سوشیانت | يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۳۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

نقش برجسته رجب در 50 کیلومتری شیراز و ۳ کیلومتری شمال تخت جمشید قرار دارد
 

در این محوطه شماری نقش‌برجسته از زمان ساسانیان برجای مانده‌است. این کنده‌کاری‌ها پیرامون اردشیر اول، شاپور اول و کرتیر موبد هستند. آرایش و لباس آن دوره به وضوح مشخص هستند، اما نقش اهورامزدا و صورت شاهان ساسانی در حمله اعراب تخریب شده‌اند.

به نظر می رسد شاهان اشکانی علاقه چندانی به ایجاد نقش برجسته نداشتند و تنها نقش برجسته هایی از شاهان محلی در جنوب غربی ایران (اکثرا در خوزستان) برجای مانده است. با انقراض سلسله اشکانی و روی کار آمدن شاهنشاهی ساسانیان، ایجاد نقش برجسته بار دیگر رونق گرفت.

  • سوشیانت

شاهان حکومت مظفریان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۰۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

حکمرانان حکومت مظفریان

قطب الدین شاه محمود 

زندگینامه

قطب الدین شاه محمود در جمادی‏الاول ۷۳۷ ق/ دسامبر ۱۳۳۶ م زاده شد. در توطئه دستگیری و نابینا کردن پدرش مبارزالدین محمد شرکت داشت. پس از آن که شاه شجاع بر تخت نشست، اصفهان و ابرقو به او سپرده شد. وی در دوره هفده ساله امارتش در اصفهان، زمانی مطیع فرمان شاه شجاع بود و برای مدتی نیز فارس را به کمک پدر زنش اولیس ایلکانی در تصرف داشت. شاه محمود ۳۸ سال و ۵ ماه و ۹ روز عمر کرد. پس از مرگ ۷۷۶ ق/ ۱۳۷۵ م چون فرزندی نداشت، گروهی از اهالی اصفهان هوادار فرمانروایی سلطان اولیس فرزند شاه شجاع و گروهی دیگر خواستار پیوستن اصفهان به قلمرو پادشاهی شاه شجاع شدند. بر اثر این دو دستگی شورشی در شهر درگرفت و مردم اصفهان چنان با هم به نزاع پرداختند که پیش از ۱۰ نفر بر جنازه شاه محمود برای نماز حاضر نشدند. اما شاه شجاع پس از آگاهی از مرگ برادر به اصفهان رفت و آن شهر را رسما" به قلمرو خود افزود.

  • سوشیانت

یفتلی‏ها (هیاطله)

سوشیانت | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 یفتلی‏ها (هیاطله)
یفتلی‏ها (هیاطله) مردمانی بودند که مانند کوشانی‏ها درباره اصل و نسب‏شان دو دیدگاه عمده و متفاوت وجود دارد: دیدگاه اول این طایفه را از اقوام ایرانی (آریایی) و دیدگاه دوم از اقوام ترک می‏داند. استاد جلیل دوستخواه، گزارشگر و پژوهشگر کتاب «اوستا» در رابطه با هیاطله چنین می‏نویسد: «در اوستا «خویَونَ» یا «هُویَونَ» و در پهلوی (خُیون) یا «هُیون» و در فارسی «خیون» یا «هون» نام سرزمین و مردمی بوده است در آن سوی آمودریا (جیحون) که به احتمال زیاد یکی از اقوام ایرانی به شمار می‏آمده‏اند. در اوستا «خیون» از قبیله‌های تورانی شمرده شده و در ایاتکار زرایران ارجاسب پادشاه توران، از خیونان است.
از نخستین سده‏های میلادی (مساوی اواخر دوره اشکانی) که اقوام ترک تبار در این سرزمین و بخشهای گرداگرد آن، جانشین اقوام ایرانی شدند، به تدریج «خیون‏ها» یا «هیون‏ها» با ترکان و هفتالان یا هیاطله یکی به حساب آمدند.»
به نظر می‏رسد آنانی که هیاطله (خیون) را ترک تبار می‏دانند به خاطر آن باشد که این طایفه در اوستا از قبیله‌های تورانی معرفی شده است و توران که در شاهنامه فردوسی در برابر ایران قرار دارد، ترک پنداشته شده است. در حالی که محققان و مورخان مشهوری توران را ترک ندانسته بلکه آریایی تبار معرفی می‏کنند. استاد جلیل دوستخواه، در این رابطه می‏نویسد: «ترک خوانده شدن تورانیان و ترکستان نامیده شدن سرزمین توران که در متن‌های فارسی و عربی و از آن جمله در شاهنامه راه یافته، حاصل یک اشتباه تاریخی است که بر اثر مهاجرت اقوام ترک تبار آسیای میانه به سرزمین باستانی توران از روزگار اشکانیان به بعد پیش آمده است.»

  • سوشیانت

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله (بخش دوم)

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۳۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله

روزنامه ی ایران به قلم علی غفوری

سپاه عظیمى که هرگز وجود نداشت (بخش دوم)


بررسى امکان نفوذ اسکندر به داخل خاک ایران وهند ومصر بیش از ۲۳۵۰ سال از نبردهاى اسکندر مقدونى فاصله گرفته ایم اما بسیارى از اقدامات او حتى با تکنولوژى هاى نوین نیز ناممکن است . هرکس بهره اى هرچند اندک از دانش نظامى داشته باشدمى تواند حدس بزند داستان اسکندر هرگز در ابعاد عنوان شده مقدور و ممکن نبوده ونیست

سپاه هاى عظیمى که هرگز وجود نداشت 

شاه بیت روایت اسکندرنامه نویسان، نبردهاى عظیم سردار مقدونى با سپاه هاى ایران است . به جز دهها جنگ فرعى که هرکدام در نوع خود بزرگ وپرتلفات بوده اند، ۳ نبرد در کمتر از ۵ سال روى داده که ورود اسکندر به آسیا ومتصرفات ایران را تسهیل کرده است اما پذیرش وجود چنین جنگهایى با چنین ابعادى تقریباً ناممکن به نظر مى رسد بررسى جنگهاى سه گانه گرانیکوس، ایسوس و اربیل )گوگمل) نشان مى دهد حدود ۲میلیون سرباز ایرانى در مصاف با ۳۵هزار جنگجوى یونانى ومقدونى شکست خورده ومتحمل صدها هزار تلفات شده اند. بنابه روایات مورخان یونانى و غربى کشته هاى ایرانى حدود ۲۷۰برابر طرف یونانى وحدود ۱۶۲ تا ۴۵۵هزار نفر و تلفات یونانیان ۵۹۵تا ۱۶۶۵ نفر بوده است اما به دلایل متعدد این امر امکان ندارد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ