تاریخ جلایریان 4
سوشیانت |
چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۴۲ ب.ظ |
۰دیدگاه
تاریخ جلایریان(بخش چهارم)
سکههای جلایریان، مانند سکههای دوره ایلخانی، غیرتصویریاند. معمولاً روی سکهها اسم و لقب سلاطین و در حاشیه آنها سال و محل ضرب حک میشد. پشت سکهها عباراتِ «لاالهالااللّه» و «محمد رسولاللّه» را در وسط، و اسامی خلفای راشدین را در حاشیه نقش میکردند. در یکی از سکههای حسن بزرگ، اسامی دوازده امام در حاشیه نقش بسته است. در سکههای سلطان اویس و سلطان حسین عباراتی مانند حسبیاللّه و الحمدللّه نیز آمده است. غیر از تعداد زیادی از سکههای حسن بزرگ، که نام او بر آنها به اویغوری ثبت گردیده، بقیه مکتوبات سکهها به زبان عربی و به خط کوفی است. تزئینات مختصر این سکهها اغلب به شکل بیضی و دایره ساده یا زنجیرهای شکل است (همان، ص108ـ124؛ عانی، ص336ـ337).
سلاطین جلایری در سکهزنی شیوه ایلخانیان را، با اجرایی نازل، به کار گرفتند. تلاش آنان برای تنوع بخشی به سکهها، چندان هنرمندانه نبود (میچل ـ براون ، ص199). از مُهر پادشاهان جلایری، تنها مهر سلطان احمد موجود است که به خط کوفی است (قائممقامی، ص126).
ه) فلزکاری. فلزکاری در زمان جلایریان، تحت تأثیر مکتب فلزکاری ایلخانی، که اغلب کارگاههای آن در تبریز بود، منشأ پیدایش شیوه محلیتری شد که حاکی از وحدت فرهنگی عراق و غرب ایران بود. از آثاری که میتوان آنها را ثمره این شیوه دانست، ساخت ابریقهایی با لولههایی بر بدنه یا گردن یا دهانه است که تا پیش از آن در موصل و عراق شمالی رواج داشت و برای نخستین بار در ایران نیز تولید گردید (آلن ، ص182). از آثار فلزی این دوره، ظرف فلزی بزرگی به نام سلطان اویس با کتیبههای متعدد است که در موزه ملی ایران نگهداری میشود (عانی، ص247). از اشیای فلزی نفیسی از طلا و نقره متعلق به دوره جلایریان نیز گزارشهایی وجود دارد، از جمله قندیلهای طلا و نقره در حرم امام حسین علیهالسلام، درهای نقرهای حرم امام علی علیهالسلام، همچنین قندیلهایی از طلا که سلطان اویس برای کعبه هدیه کرد (ابنبطوطه، ج1، ص189، 231؛ فاسی، ج1، ص193).
و) شیشهگری و پارچهبافی. شیشهگری در این دوره، به سبب پیشینه درخشان آن در عراق، از سطح مطلوبی برخوردار بود و تولیدات شیشهای از آنجا به دیگر سرزمینها صادر میشد (عانی، ص250). در دوره جلایری شهرهای واسط و تکریت مرکز این هنر بود و برخی از اشیای به جا مانده از آن دوران، از قبیل مرکّبدان، در موزههای عراق نگهداری میشد (همانجا).
پارچهبافی نیز همچون قبل پررونق بود و شهر بغداد، که در گذشته محل تولید پارچههای مرغوب بود، در دوره جلایریان همچنان در این صنعت پیشرو بود و از میان انواع پارچههایی که در این دوره تولید گردید، پارچههای کتان، حریر و حریر با بافت زری، شهرت بیشتری داشتند (همان، ص244). ابنبطوطه (ج1، ص189،230ـ231) از وجود این منسوجات حریر در اماکن مقدّس و مساجد نجف، کربلا و حلّه گزارش داده است. مازندرانی (ص242) نیز از پارچههای حریری که در 741 در خزانه تبریز از آنها نگهداری میشده و احتمالاً بسیار نفیس بودهاند، خبر داده است.
پارچههای مرغوب نخی، ابریشمی و غیره، که در بغداد تولید میشد، علاوه بر تبریز به مناطق دیگر، از جمله مصر، نیز صادر میگردید (قلقشندی، ج5، ص102). این پارچهها را در زمان سلطان احمد به سلاطین دیگر کشورها هدیه میدادند که نشاندهنده نفاست آنهاست (رجوع کنید به ابنصیرفی، ج1، ص62).
ز) موسیقی. سلاطین جلایری اهل موسیقی و دوستدار آن بودند و ازاینرو، هنر موسیقی در دوره آنها رونق گرفت. سلطان اویس موسیقی میدانست و با کتاب ادوار آشنا بود (عانی، ص257). سلطان احمد نیز آثاری در زمینه موسیقی تألیف کرده است (دولتشاه سمرقندی، ص306).
مشهورترین موسیقیدان این دوره، عبدالقادرِ غیبی مراغی * (متوفی 838) است که همدم سلطان اویس و فرزندانش سلطان حسین و سلطان احمد بود و در تقویت سطح موسیقی در آن زمان تأثیر فراوان داشت (خواندمیر، ج3، ص578؛ عانی، ص257ـ258). از دیگر استادان موسیقی این دوره، احمدبن یحییبن محمد بکری شهرزوری (متوفی 741) است که تصانیف مشهوری دارد (ابنحجر عسقلانی، 1414، ج1، ص335). احمدبن محمد تَلَعفَری (متوفی 811)، نوازنده زبردست قانون، نیز از مشاهیر این دوره است (ابنحجر عسقلانی، 1387ـ 1396، ج6، ص115ـ116؛ سخاوی، ج2، ص217).