ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلسله» ثبت شده است

داریوش بزرگ شاهنشاه بی همتا

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ | ۱دیدگاه

داریوش بزرگ

داریوش یزرگ

 

نام

داریوش یکم ، فرنام به داریوش بزرگ، پسر ویشتاسپ، همسر آتوسا و داماد کوروش بزرگ، سومین پادشاه هخامنشی بود.

 

داریوش در زبان لاتین «دَرَیوس»، زبان یونانی «داریوس» و در پارسی باستان «دارَیَوَهوش»واگویی  می‌شود. آرایه این نام در زبان ایلامی «داریامائویس»، در زبان اکدی «داریاموس» و در زبان آرامی «دِرایس» و «دِرایوس» است و گمان ‌می‌رود نام یونانی دیگرش «داریائوس» باشد. این نام در زبان پارسی باستان به‌ چَم «استوار نگاه می‌دارد آن‌چه نیکوست را» می‌باشد.

این نام در نگارش بابلی سنگنبشته بیستون به گونه [ داریاموش ] آمده است: من «داریاموش«(داریوش)، شاه، پسر «اوشْتاسْپَه» (ویشتاسپ)، «اَهَمَنیش» (هخامنشی)، شاه شاهان، پارسی، شاه «پَرسو» (پارس)  آماده است.

وی در سال ۵۲۲ پیش از زایش، با یاری چندی از بزرگان هفت خانواده بلند پایه پارسی با کشتن گئومات مغ بر تخت نشست. پس از آن به فرونشاندن شورش‌های درون‌ مرزی پرداخت. فرمانروایی شاهنشاهی را استواری بخشید و سرزمین‌هایی چند به شاهنشاهی افزود، همچنین آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود.

 

  • سوشیانت

ویستهم

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

بیستام

وستهم یا ویستهم یا گستهم یا بسطام، بیستام ، ویستاخم، برادر زن هرمز چهارم، دائی خسرو پرویز، همسر کردیه خواهر بهرام چوبین و برادر بندوی بود. در پی قیام بهرام چوبین هرمز چهارم به وسیلهٔ دو برادر زن خود، ویستهم و برادرش به قتل رسید و این دو تن با حمایت از خسرو در مقابل بهرام چوبین او را به پادشاهی رساندند. خسروپرویز پس از رسیدن به قدرت برای آنکه خود را در پیش افکار عامه از مداخله و همدستی در قتل پدر پاک نماید، بندوی را به مجازات مرگ رساند. ویستهم بعد از مرگ برادرش به دست خسرو پرویز سر به طغیان برداشت و تاج شاهی بر سر نهاد و چندین سال در برابر لشکریان خسرو پرویز پایداری کرد. قیام ویستهم از سال ۵۹۲ میلادی آغاز شد و در سال ۵۹۷ به پایان رسید. عاقبت او به نیرنگ خسرو پرویز و به دست زنش کردیه خواهر بهرام چوبین در خواب کشته شد.

  • سوشیانت

گستره فرمان‌روایی کیانیان

سوشیانت | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

آیا بخش فهلیان در نور آباد ممسنی پایتخت کیانیان بوده است؟

گستره گیتانگاری(جغرافیایی) که کیانیان بر آن فرمانروایی می کرده اند و بویژه پایتخت آنها با نگرش به نمارِش‌هایی که در شاهنامه در زمینه بازگشت پادشاهان کیانی از جنگها یا برگزاری آیین‌های آنها نمارِش می کند می توان به داده‌هایی در این باره رسید همچنین در داستان به تخت نشستن کیخسرو می خوانیم :

زپهلو برفتند آزادگان                 سپهبد سران و گرانمایگان

و در داستان گمراه شدن کی کاوس بدست اهریمن :

همی بود تا یکزمان شهریار             زپهلو برون شد ز بهر شکار

یا در داستان سهراب می خوانیم :

یکی لشکر آمد زپهلو بدشت             که ازگرد ایشان هوا تیره گشت

یا پس از بازگشت کیخسرو از فتح دژ بهمن می خوانیم: 

سوی پهلو پارس بنهاد روی      جوان بود و بیدار و دیهیم جو

  • سوشیانت

بهرام دوم

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

بهرام دوم و اوضاع نا بسامان کشور

 

در شاهنامه ی فردوسی به بهرام دوم بهرام بهرام میگویند در زمان او اوضاع کشور نابسامان بود یکی از مهمترین مشکلاک او شورش برادرش هرمز بود.

هرمز ساتراپ خراسان بود که به وسیله ی کوشانی ها در شرق قیام کرد و همچنین رومی نیز از غرب شورش کردند که مشکلات بسیاری برای بهرام به وجود امد پیروان مانی نیز به هرمز پیوستند در نتیجه بهرام دوم به رومی ها باج داد تا بتواند شورش برادرش را سرکوب کند و ارمنستان نیز در این دوره به رومی ها واگذار شد.

کرتیر در این زمان بسیار قدرتمند شده بود او رئیس دادگاه عالی بود .حکومت تنوکراسی به وجود امد یعنی حکومتی که دارای حاکمیت دینی همراه با تعصب شدید است.

در اواخر حکومت بهرام دوم امپراتور روم هوس حمله به ایران را کرد و برای بهرام نامه ای نوشت

که در جنگ شاپور اول با والرین ضرر زیادی به روم وارد شده است و ایران باید این ضرر ها را جبران کند بهرام دوم این درخواست را قبول نکرد و کاروس که مرد کچلی بود گفته بود که اگر ضرر ها را جبران نکنی من شهر توس را تصرف میکنم و آن شهر را مثل سرم صاف خواهم کرد .

او توانست تیسفون را تصرف کند ولی بر اثر صاعقه ای کشته شد و افرادش که تصور کردند این یک عذاب الهی است فرار کردند.

  • سوشیانت

بهرام سوم و نرسی

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

بهرام سوم و نرسی

 

بهرام سوم (293م.)معروف به بهرام بهرامان یا بهرام بهرام بهرام .

او فقط 4 ماه حکومت کرد .از او اطلاعات زیادی در دسترس نیست احتمالا مخالفان کرتیر از نفوذ بیشتر او جلوگیری کرده اند و او را از پادشاهی کنار زده اند و پادشاهی را به یکی از پسران شاپور اول  به نام نرسی واگذار کرده اند نرسی 56 سال سن داشت که از سال 293 م. تا 302م. حکومت کره است .

او قبل از پادشاهی شاه ارمنستان بود و تجربه ی بالایی داشت یکی از کار های مهم او کنار زدن کرتیر بود .

در سال 297 م. او شکست سختی از امپراتوری روم خورد به حدی که همسرش به دست رومیان افتاد و نرسی مجبور به صبلح شد او پنج منطقه ی بین النهرین را که در آن زمان از مهمترین مناطق بودند به رویان واگذار کرد و تعهد داد در ارمنستان و گرجستان و در امور آن ها دخالتی نکند

  • سوشیانت

بهرام چهارم

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

بهرام چهارم

 

از سال 388م. تا 399م. حکومت کرد او برادر شاپور سوم است و به بهرام کرمانشاه معروف است.

دلیل این لقب برای او این است که او حاکم و ساتراپ کرمان بود.

از وقایع مهم دوران او تقسیم شدن روم به امپراتوری روم شرقی و روم غربی است .که بخش شرقی آن بیزانس نام گرفت. در دوره ی حکومت او صلحی دراز مدت بین امپراتوری روم و ایران منعقد شد .

دو امپراتوری مشکلات خو د را بر سر ارمنستان حل نمودند البته ابن اقدام مخالفت شدید بعضی از بزرگان و موبدان را در پی داشت به حدی که به تحریک آن ها در سال 399م. کشته شد.

  • سوشیانت

بهرام پنجم

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

بهرام پنجم

 

بهرام گور در سال 420م. تا سال 438م. حکومت کرد او پسر یزگرد اول بود بعد مرگ پدرش موبدان راضی نبودند که پسرش جانشین شود چون میترسیدند او نیز مثل پدرش باشد.

شاپور پسر یزگرد می خواست به تخت شاهی بنشیند او ساتراپ خراسان بود به پایتخت آمد اما به دست بزرگان و موبدان کشته شد.

خسرو یکی از شاهزادگان ساسانی به عنوان پادشاه انتخاب شد.

بهرام گور در جایی به نام حیره (نجف فعلی) پدر او را کنار نعمان فرستاده بود وظیفه ی نعمان این بود که از حمله ی اعراب جلوگیری کند .

بعد از پادشاهی خسرو نعمان سپاه خود را به بهرام داد تا بتواند به پادشاهی برسد او نیز به کمک سپاه خود و سپاه نعمان به پایتخت آمد و خسرو را شکست داد بر خلاف خواسته  ی بزرگان در سال 420م. پادشاه ایران شد .

  • سوشیانت

پیشامدها مهم زمانه ساسانی

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

روزشمار کهن نگاری ساسانی

224شاپور دوم-اردشیر اول پایه گذار سلسله ساسانیان است. ساسانیان به فرهنگ پارسی و دین زرتشتی جان تازه ای بخشیدند و عمداً تلاش کردند تا به قواعد عصر هخامنشیان رجوع کنند. آنها با بزرگ ترین دشمنشان یعنی رومی ها/بیزانسی ها و نیز با چینی ها به تجارت می پرداختند. با کاوش ها و حفاری هایی که در کشور چین انجام شده، سکه های طلا و نقره دوره ساسانیان که قرن های زیادی زیر خاک بوده، به دست آمده است.

 

260-شاپور اول به امپراتوری روم حمله کرد و امپراتور روم «والرین» را اسیر کرد. او همچنین جندی شاپور را که یک مرکز مهم و عمده آموزشی بود و آموزش های سطح بالایی ارایه می داد را ایجاد کرد.

  • سوشیانت

پادشاهی کیانیان ، کیخسرو

سوشیانت | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

کیخسرو

یشت پنجم می گوید که کیخسرو پهلوان بی همال ایرانی و متحد کننده ی شهرهای شاهنشاهی ایران زمین،در نزدیکی دریاچه ی چئچست برای اردویسور آناهیتا قربانی میکند و از او میخواهد که فرش دهد،کامیابش کند و بر جاودان و امیران ستمکار پیروزش بخشد.در یشت نهم نیز از کیخسرو یاد شده و این یاد کرد حاوی آگاهی های ارزنده ایست که در شاهنامه نیز به چشم میخورد.در یشت سیزدهم و پانزدهم بر بخشی از کارهای پهلوانی کیخسرو آگاه میشویم.بنابر روایات ماخذ مزبور،ائوروسار که یکی از امیران مخالف و رقیب کیخسرو در جنگل سپید است،درابتدا و وسط و انتهای جنگل مزبور ایزد ویو را می ستاید و خواستار آن میشود که کیخسرو،آن استوار کننده ی شاهنشاهی ایران،بر وی ظفر نیابد و او توان آن را داشته باشد که از دست آن پادشاه بگریزد.بموجب نامه های پهلوی،کیخسرو پسر سیاووش،نتیجه ی ازدواج او با ویسپان فری "فرنگیس"دختر افراسیاب بوده و در تورانزمین بزرگ شده است.اما کیخسرو مانند کیکاووس "پادشاه هفت کشور"نیست،بلکه فقط شهریار کشور خونی رس معرفی شده است.

  • سوشیانت

علم و هنر در دوران تیموری (807 تا 911 ه‍. ق)

سوشیانت | شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

دانش در دوران تیموری

سلاطین تیموری بغیر از تیمور همگی از بهترین گسترش‌دهندگان علم بوده‌اند. این دوران که بیش از یک قرن بطور انجامید، دومین عصر طلایی در تاریخ تمدن اسلامی ایران است. از آنجا که تیموریان با تمدن اسلامی و ایرانی تربیت شده و به ذوقیات آندو خو گرفته‌ بودند، با آنکه در ظاهر ادعای مغول بودن می‌کردند، در عمل آن‌ها دیگر ایرانی شده بودند و آن را بزرگ می‌شمردند و ترویج می‌کردند. در این راه بعضی از سلاطین تیموری مانند شاهرخ و سلطان حسین بایسنقر حتی راه مبالغه پیمودند. جنگ‌های خانگی در دوران تیموریان نه بکشتار گروه‌ها و ویران کردن شهرها و برانداختن مراکز علم و امثال این امور می‌انجامید و نه اینکه علم و علم‌اندوزی در این دوران به تعطیلی گرایید بلکه توجه به علم و هنر و ادب توسط شاهان و شاهزادگان تیموری امریست که گویی جزو فطرت و خوی طبیعی آنان بود. همانند حکومت‌های پیشین قبل از مغول مسلمانان در ایران، چرا که در تغییر حکومت‌ها هم نه شهری ویران می‌شد و نه اینکه کسانی که قدرت را در دست می‌گرفتند نسبت به علم و علماء کم‌توجهی می‌کردند. گویی سابقه‌ای همانند مسابقه قدرت در امر علم‌دوستی نیز در فطرت همه آن‌ها موجود بوده است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ