نحوه به قدرت رسیدن غزنویان
چگونگی به قدرت رسیدن غزنویان:
دولت غزنوی در سالهای (351 – 582) هـ.ق حکومت کرد که یک دولت فارسی زبان، نظامی و اسلامی بود، دولت غزنوی خاستگاه نژادی و پایگاه علمی خاصی نداشت.سلاطین غزنوی مانند سامانیان و آل بویه، منسب نامه نویسان را بر آن داشتند تا گذشتۀ آنان را به پادشاهان پیش از اسلام ایرانیان پیوند دهند.
غزنویان 230 سال به عنوان قدرتی قابل توجه در شرق افغانستان (غزنه) و شرق هند بودند. "الپتکین" سپهسالار خراسان به عنوان یکی از مؤسسین دولت غزنوی که غلامی ترک نژاد، در دربار ساسانیان بود توانست غزنه را تصرف کند و با گرفتن منشور از منصور بن نوح سامانی موقعیت خود را در غزنه سامان دهد.
بعد از الپتکین یکی از غلامان او به نام "بلکتکین" 10 سال در غزنه قدرت را به دست گرفت و بعد از او "بوری تکین" 2 سال در رأس قدرت بود اما به علت بی لیاقتی خلع شد و جای او را "سبکتکین" گرفت، او نیز غلامی ترک نژاد بود که در زمان سلطنت منصور بن نوح سامانی در خدمت الپتکین بود، در واقع مؤسس واقعی دولت غزنویان سبکتکین بشمار میرود.
بعد از سبکتکین پسرش "محمود" به جای او نشست، او نیز مانند پدر از سامانیان اطاعت میکرد، دوران سلطان محمود و سلطان مسعود که در منابع به عنوان دوره نخست غزنوی یاد میشود، اوج قدرت سیاسی و نظامی دولت غزنویان بود که اتفاقات مهمی در آن رخ داد که به اختصار به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
فتوحات سلطان محمود
سلطان محمود در زمان سلطنتش غزوههای زیادی از جمله در بهاطیه، مولتان، شوکپال و...انجام داد.
فتوحات او در هند دو دلیل عمده داشت:
1- مناطق واقع در شرق قلمرو آنان، از ثروتی چشمگیر برخوردار بود که میتوانست انتظارات مادی سپاه غزنوی را تأمین کند.
2- اهالی سرزمین شرقی قلمرو غزنویان غیر مسلمان بودند و نشر اسلام علاوه بر آنکه انگیزه مجاهدان دینی برای پیوستن به سپاه محمود بود حمله سلطان محمود را توجیه میکرد و در لشکر کشی به هند از همه مهمتر فتح سومنات بود.
از دیگر لشکر کشیهای محمود تصرف سیستان بود که آنجا را از چنگ امیر خلف صفاری بیرون آورد و وی هم چنان توانست ری را از مجد الدوله دیلمی بگیرد.
سلطان محمود و خلافت عباسی:
مناسبات محمود و خلافت عباسی بر اساس مصالح دو طرف، از ابتدا گرم و دوستانه بود و در تمام دوران، محمود القادر بالله خلیفه بود و سلطان برای حفظ و پشتیبانی خلیفه از حکومت خویش و مشروعیت دادن به حکومت خود از هیچ کاری کوتاهی نمیکرد و برای آنکه محمود برای حمله به هند خود را به عنوان مجاهد و غازی اسلام معرفی کند به همراهی خلیفه احتیاج داشت.
سلطان مسعود
بعد از محمود پسرش سلطان مسعود قدرت را به دست گرفت او برای آرام کردن مناطقی که شورش کرده بودند به کرمان و تهران لشکر کشید و برای کسب شهرت، او نیز مانند پدر به هندوستان رفت و شهر بنارس را فتح کرد، اما در این میان گرفتار هجوم ترکمنان شد و در جنگ دندانقان از آنان شکست خورد و به هندوستان گریخت.
دوره دوم غزنوی
بعد از سلطان مسعود، دولت غزنوی دچار انحطاط شد و سلاطین غزنوی به مدت یک و نیم قرن در بلاد شرقی به حکومت خود ادامه دادند که به دوره دوم غزنوی مشهور است، بعد از مسعود سلاطین غزنوی، محمد، مودود، فرخزاد، ابراهیم، بهرام شاه و آخرین آن خسرو ملک میباشند.
مبارزه با غوریان و انقراض غزنویان
در جنگ غزنه میان بهرام شاه غزنوی و سیف الدین سوری غزنه به دست غوریان افتاد، بیرون رفتن قدرت از دست غزنویان به خاطر فشار غوریان نبود بلکه دستهای از ترکان اغزها بودند که خسرو ملک در برابر حمله آنها شکست خورد و به این ترتیب سلسله غزنوی منقرض شد.
برگرفته از
[1] . زرین کوب، عبدالحسین؛ روزگاران تاریخ ایران، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول، 1378، ص 410
[2] . باسورث، ادموند کلیفورد؛ تاریخ غزنویان، مترجم، حسن انوشه، تهران، امیرکبیر، 1372، ج 1، ص 125
[3] . ابواشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی، تاریخ یمینی، مصحح: دکتر جعفر شعار، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1374، ص 103
[4] . فروزانی، ابوالقاسم؛ غزنویان از پیدایش تا فروپاشی، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1384، ص 196
[5] . باسورث، همان، ص 175
[6] . بیهقی، ابوالفضل؛ تاریخ مسعودی، مصحح: سعید نفیسی، تهران، اشارات طبع کتاب، 1319، ص 101
[7] . ابن اثیر، تاریخ الکامل، مترجم: دکتر محمد حسین روحانی، تهران، بی تا، ج 15، ص 426.
[8] . باسورث، همان، ص 470