ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

میر نوروزی 2

سوشیانت | شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

میر نوروزی

سخن در پرده میگویم ، چو گل از غنچه بیرون آی

که  بیش  از پنج روزی نیست  حکم  میرنوروزی

درزمان های پیشین ، به هنگام نوروز دلقکی را برای مدت 5 روز (پنج روزه ی پایان سال ، که در شمار روز وماه و کار نبود ) به جای شاه ، امیر یا حاکم می نشانیدند و به او "امیر نوروزی " می گفتند . او در آن مدت کوتاه از همه ی اختیارات شاه یا امیر برخوردار بود . از این رو ، این دلقک با استفاده از قدرت کوتاه مدت ، حکم به گرفتن جریمه ، زندانی کردن بزهکاران ، ضبط دارایی ستمگران و کارهایی این چنینی می کرد . پس از سپری شدن پنج روز میر نورزوی را برخری سوار می کردند و هر کس کشیده ای بر سر و روی او وارد می آورد .

ابوریحانی بیرونی نیز در کتاب التفهیم ، نقل می کند که :

" به روزگاران خسروان ( پادشاهان ساسانی ) به نخستین روز بهار از بهر " فال " مردی بیامدی کوسه ، برخری می نشست و کلاغی به دست می گرفت و با بادبزن خود را باد میزد و زمستان را وداع می کرد و ازمردم چیزی می طلبید . به زبان ما به شیراز همین کرده اند . اگر او را پس از آن« می دیدند ، سیلی می خورد . "

مراسم مربوط به " میرنوروزی  " پیشینه ای دراز دارد . نشانه های آن را در نوشته های پیش از ورود اسلام نیز می توان یافت . از این مراسم . داستان های شیوایی از زمان شاه عباس صفوی نیز نقل می کند .

حافظ از این شخص به عنوان " میرنوروزی "یاد کرده و دوران حکومتش را " بیش از پنج روز " نمی داند .

مسعودی در این باره می نویسد :

" ... پنج روز آخر آن فرودگاه است ، که روز اول آن در عراق و ایران کوسه ای بر استر خود سوار شود ( و این جز در عراق و دیار عجم رسم نیست و اهل شام و جزیره و مصر و یمن آن را ندانند ) ، وتا چند روز و سیر و گوشت چاق و دیگر غذاهای  گرم و نوشیدنی های گرما و سرما به او بخورانند  بنوشانند و چنان وانمود کند که سرما را بیرون می کند و آب سرد بر او ریزند و احساس رنج نکند ، و به فارسی بانگ زند ؛ گرما ، گرما و این هنگام عید عجیمان است که در اثنای آن طرب کنند و شاد باشند.

علامه محمد قزوینی درباره میرنوروزی شرحی آورده است ،

" ...شخصی که از اطبای مشهور که سابق در خراسان مقیم بوده اند ، در جواب استفسار من از ایشان در این موضوع ، مکتوب ذیل را به اینجانب مرقوم داشته اند که عینا درج می شود :

در بهار 1302 هجری شمسی برای معالجه بیماری به بجنورد رفته بودم . از اول فروردین تا چهاردهم فروردین در آنجا بودم ، در دهم فروردین دیدم جماعت کثیری ، سواره وپیاده می گذرند ، که یکی از آن ها با لباس فاخر  ، بر اسب رشیدی نشسته ، چتری بر سر افراشته بود . جماعتی هم سوار در جلو و عقب او روان بودند یک دسته هم پیاده به عنوان شاطر و فراش که بعضی چوبی در دست داشتند ، دررکاب او یعنی پیشایش و در جنبین و درعقب او روان بودند ، چند نفر هم چوب های بلند در دست داشتند که بر سر هر چوبی سر حیوانی از قبیل گاو یا گوسفند بود ، یعنی استخوان جمجمه حیوانی و این رمز از آن بود که امیر از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان رابا خود می آورد. دنبال این جماعت ، انبوه کثیری از مردم متفرقه ، بزرگ و خرد ، روان بودند و هیاهوی بسیار داشتند. تحقیق کردم ، گفتند که در نوروز یک نفر امیر می شود ، که تاسیزده عید ، امیر و حکمفرمای شهر است ، به اعیان و اعزه شهر حوله نقد و جنس می دهد ، که همه کم یا زیاد تقدیم می کنند . به این طریق که مثلا حکمی می نویسد برای فلان متعین : که شما باید صد هزار تومان تسلیم صندوق خانه کنید ، البته مفهوم این است که صد تومان باید بدهند . البته این صد تومان را کم و زیاد می کردند ، ولی در هر حال چیزی گفته می شد ، غالب اعیان به رغبت و رضا چیزی می دادند . زیرا ، جزو عادات عید نوروز به فال نیک می گرفتند . ازجمله به ایلخانی هم مبلغی حواله می دادند که می پرداخت . بعد از تمام شدن سیزده عید دوره ی امارت او بر سر می آید ، و گویا در یک خاندان این شغل ارثی بود " .

بی گمان امروز ، کسانی را که در روز های نخست فروردین ، با لباسهای قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند ، بازمانده ی شوخی ها و سرگرمی های انتخاب " میرنوروزی " و " حاکم پنج روزه " است که تن ها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند ، نه در وقت و جشنی دیگر و آنان خود در شعرهایی که می خوانند ، می گویند :

حاجی فیروزه ، عید نوروزه ، سالی چند روزه "

میر نوروزی هم از دیگر نسخه های بابا نوروز است و کارکرد های یکسانی داشته است اما تفاوتی هایی اندک در گذر زمان و در نواحی گوناگون بدیهی است . برای نمونه ، تاریخ نامه های سده های میانه از پادشاهی یکروزه او به هنگام جشن نوروز یاد کرده اند که بی تردیدگونه ای نمایش آمیز بوده و آنچنان که برخی تصور کرده اند ، به هیچ وجه قدرت اجرایی نداشته است .

مراسم میرنوروزی در کردستان

از سنت های معمول در کردستان ، مراسم مربوط به " میر نوروزی " است که در گذشته با تفصیل وتشریفات زیاد برگزار می شده و هم اکنون نیز در مهاباد برپا می شود ، به این ترتیب که :

در اولین چهارشنبه سال نو ، مردم از میان خود یک نفر را به "امیری " بر می گزینند و به او نام " میرنوروزی " یا " امیر بهاری" می دهند ، او در این روز به هنگام طلوع آفتاب بر تخت می نشیند . سپس مرد کوپال سیمین ، در پیشگاه امیر بهاری تعظیم می کند تا افراد تشکیلات را معرفی کند که عبارتند از :

 -کهن وزیر ، که میان پیران شوخ و بذله گو انتخاب می شود .

- وزیر دست راست که احکام  منطقی صادر می کند .

- وزیر دست چپ که فرمانهای مسخره می دهد .

- میرزا که با سواد است و سمت دبیری دارد .

- فراشان و خدمتگزاران .

- خنجر زنان یا جلادان که لباسهای سرخ می پوشند .

- ساززن ها که معمولا تعدادشان به 25 نفر می رسد .

- آوازخوان ها و سرود خوانان که گاهی دسته جمعی و گاهی نوبتی و بعضی به صورت مشاعره آواز می خوانند .

البته در روستاهای کردنشین شمال خراسان نیز مراسم " میرنوروزی همراه با رقص و پایکوبی و دستوراتی که بیشتر درباره ازدواج پسران و دختران است انجام می شود .

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ