میر نوروزی 2
میر نوروزی
سخن در پرده میگویم ، چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میرنوروزی
درزمان های پیشین ، به هنگام نوروز دلقکی را برای مدت 5 روز (پنج روزه ی پایان سال ، که در شمار روز وماه و کار نبود ) به جای شاه ، امیر یا حاکم می نشانیدند و به او "امیر نوروزی " می گفتند . او در آن مدت کوتاه از همه ی اختیارات شاه یا امیر برخوردار بود . از این رو ، این دلقک با استفاده از قدرت کوتاه مدت ، حکم به گرفتن جریمه ، زندانی کردن بزهکاران ، ضبط دارایی ستمگران و کارهایی این چنینی می کرد . پس از سپری شدن پنج روز میر نورزوی را برخری سوار می کردند و هر کس کشیده ای بر سر و روی او وارد می آورد .
ابوریحانی بیرونی نیز در کتاب التفهیم ، نقل می کند که :
" به روزگاران خسروان ( پادشاهان ساسانی ) به نخستین روز بهار از بهر " فال " مردی بیامدی کوسه ، برخری می نشست و کلاغی به دست می گرفت و با بادبزن خود را باد میزد و زمستان را وداع می کرد و ازمردم چیزی می طلبید . به زبان ما به شیراز همین کرده اند . اگر او را پس از آن« می دیدند ، سیلی می خورد . "
مراسم مربوط به " میرنوروزی " پیشینه ای دراز دارد . نشانه های آن را در نوشته های پیش از ورود اسلام نیز می توان یافت . از این مراسم . داستان های شیوایی از زمان شاه عباس صفوی نیز نقل می کند .
حافظ از این شخص به عنوان " میرنوروزی "یاد کرده و دوران حکومتش را " بیش از پنج روز " نمی داند .
مسعودی در این باره می نویسد :
" ... پنج روز آخر آن فرودگاه است ، که روز اول آن در عراق و ایران کوسه ای بر استر خود سوار شود ( و این جز در عراق و دیار عجم رسم نیست و اهل شام و جزیره و مصر و یمن آن را ندانند ) ، وتا چند روز و سیر و گوشت چاق و دیگر غذاهای گرم و نوشیدنی های گرما و سرما به او بخورانند بنوشانند و چنان وانمود کند که سرما را بیرون می کند و آب سرد بر او ریزند و احساس رنج نکند ، و به فارسی بانگ زند ؛ گرما ، گرما و این هنگام عید عجیمان است که در اثنای آن طرب کنند و شاد باشند.
علامه محمد قزوینی درباره میرنوروزی شرحی آورده است ،
" ...شخصی که از اطبای مشهور که سابق در خراسان مقیم بوده اند ، در جواب استفسار من از ایشان در این موضوع ، مکتوب ذیل را به اینجانب مرقوم داشته اند که عینا درج می شود :
در بهار 1302 هجری شمسی برای معالجه بیماری به بجنورد رفته بودم . از اول فروردین تا چهاردهم فروردین در آنجا بودم ، در دهم فروردین دیدم جماعت کثیری ، سواره وپیاده می گذرند ، که یکی از آن ها با لباس فاخر ، بر اسب رشیدی نشسته ، چتری بر سر افراشته بود . جماعتی هم سوار در جلو و عقب او روان بودند یک دسته هم پیاده به عنوان شاطر و فراش که بعضی چوبی در دست داشتند ، دررکاب او یعنی پیشایش و در جنبین و درعقب او روان بودند ، چند نفر هم چوب های بلند در دست داشتند که بر سر هر چوبی سر حیوانی از قبیل گاو یا گوسفند بود ، یعنی استخوان جمجمه حیوانی و این رمز از آن بود که امیر از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان رابا خود می آورد. دنبال این جماعت ، انبوه کثیری از مردم متفرقه ، بزرگ و خرد ، روان بودند و هیاهوی بسیار داشتند. تحقیق کردم ، گفتند که در نوروز یک نفر امیر می شود ، که تاسیزده عید ، امیر و حکمفرمای شهر است ، به اعیان و اعزه شهر حوله نقد و جنس می دهد ، که همه کم یا زیاد تقدیم می کنند . به این طریق که مثلا حکمی می نویسد برای فلان متعین : که شما باید صد هزار تومان تسلیم صندوق خانه کنید ، البته مفهوم این است که صد تومان باید بدهند . البته این صد تومان را کم و زیاد می کردند ، ولی در هر حال چیزی گفته می شد ، غالب اعیان به رغبت و رضا چیزی می دادند . زیرا ، جزو عادات عید نوروز به فال نیک می گرفتند . ازجمله به ایلخانی هم مبلغی حواله می دادند که می پرداخت . بعد از تمام شدن سیزده عید دوره ی امارت او بر سر می آید ، و گویا در یک خاندان این شغل ارثی بود " .
بی گمان امروز ، کسانی را که در روز های نخست فروردین ، با لباسهای قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند ، بازمانده ی شوخی ها و سرگرمی های انتخاب " میرنوروزی " و " حاکم پنج روزه " است که تن ها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند ، نه در وقت و جشنی دیگر و آنان خود در شعرهایی که می خوانند ، می گویند :
حاجی فیروزه ، عید نوروزه ، سالی چند روزه "
میر نوروزی هم از دیگر نسخه های بابا نوروز است و کارکرد های یکسانی داشته است اما تفاوتی هایی اندک در گذر زمان و در نواحی گوناگون بدیهی است . برای نمونه ، تاریخ نامه های سده های میانه از پادشاهی یکروزه او به هنگام جشن نوروز یاد کرده اند که بی تردیدگونه ای نمایش آمیز بوده و آنچنان که برخی تصور کرده اند ، به هیچ وجه قدرت اجرایی نداشته است .
مراسم میرنوروزی در کردستان
از سنت های معمول در کردستان ، مراسم مربوط به " میر نوروزی " است که در گذشته با تفصیل وتشریفات زیاد برگزار می شده و هم اکنون نیز در مهاباد برپا می شود ، به این ترتیب که :
در اولین چهارشنبه سال نو ، مردم از میان خود یک نفر را به "امیری " بر می گزینند و به او نام " میرنوروزی " یا " امیر بهاری" می دهند ، او در این روز به هنگام طلوع آفتاب بر تخت می نشیند . سپس مرد کوپال سیمین ، در پیشگاه امیر بهاری تعظیم می کند تا افراد تشکیلات را معرفی کند که عبارتند از :
-کهن وزیر ، که میان پیران شوخ و بذله گو انتخاب می شود .
- وزیر دست راست که احکام منطقی صادر می کند .
- وزیر دست چپ که فرمانهای مسخره می دهد .
- میرزا که با سواد است و سمت دبیری دارد .
- فراشان و خدمتگزاران .
- خنجر زنان یا جلادان که لباسهای سرخ می پوشند .
- ساززن ها که معمولا تعدادشان به 25 نفر می رسد .
- آوازخوان ها و سرود خوانان که گاهی دسته جمعی و گاهی نوبتی و بعضی به صورت مشاعره آواز می خوانند .
البته در روستاهای کردنشین شمال خراسان نیز مراسم " میرنوروزی همراه با رقص و پایکوبی و دستوراتی که بیشتر درباره ازدواج پسران و دختران است انجام می شود .