ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

بایستگی پژوهش کهن نگاری

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ | ۶دیدگاه

شاید برای بسیاری ‌از شما و خوانندگان و جوانان  امروزی کهن نگاری ودانستن گذشته کاری بی ارزش و کم اهمیت باشد و دلبستگی ای به خواندن کهن نگاری و نوشتارهای کهن نگاریی و دیدن تازنماهای کهن نگاری نداشته باشد،بسیاری از ما نمی دانیم برای چه باید کهن نگاری بخوانیم و همواره این پرسش برایشان پیش بیاید که سرگذشت گذشتگان چه سودی برایشان دارد و بگویند هر چه بوده تمام شد،ودیگر رفته در بایگانی زمان . کهن نگاری چیزی جز اندیشه و پنداشت انسان‌ها در گذشته نیست.

و یا بگویند ما در زمان اکنون زندگی می‌کنیم و به آینده می‌اندیشیم، پس چرا باید به کندوکاو در گذشته‌های دور بپردازیم؟بی‌گمان پرداختن به کهن نگاری،که خود دانشی گران مایه می باشد  می‌تواند به برنامه‌ریزی هرکشور برای پیشرفت‌ در آینده  کارساز باشد.برای داشتن دیدگاهی درست از  فراز و فرودهای پیشرفت دانشین(علمی) یک مردم، نخست باید بر اندازه دانستنی‌ها خود درباره‌ی کهن نگاری علم آن مردم بیفزاییم. هرچه پژوهش‌های بیش‌تر و ژرف تری از کهن نگاری علم داشته باشیم، به دانستنی‌ها بیش‌تر و از این روی ‌به بینشی روشن‌تری دست می‌یابیم.و می توانیم بهتر در باره آینده گزینش نیکو بکار گیریم.بازخوانی کهن نگاری‌می‌تواند مردم را از چندبارگی(تکرار) پیشامدها کهن نگاری درپناه بدارد و اشتباهات گذشته دیگر چندبارگی نشود و از تباه کردن سرمایه و زمان جلوگیری کرد،که همانا زمان گران قدر ترین داشته آدمی است.

همه کهن نگاری آموزه است و  همچو یک آموزگاه(کلاس) آموزشی می باشد.کهن نگاری همچون آموزگاری است که با نمایش گذشته و اندرز گرفتن از آن می تواند آیندگان را راهنمای کند، به گفته رودکی:


هرکه ناموخت از گذشت روزگار               هیچ ناموزد زهیچ آموزگار

کنون پرسش بنده این است که چرا بسیاری از کشورهای پیشرفته و پیشه‌وری(صنعتی ) و کشورهای جهان نخست به گذشته و کهن نگاری خود ارج می دهند و برای آن ارزش بسیاری قائل میشوند و با بکار بردن هزینه های بسیار گزاف و آوازه گری (تبلیغات) گسترده برای خود رُخشاره های کهن نگاریی می سازند ودر نسک های(کتاب) آموزشی جایگاه ویژه ای برای کهن نگاری‌ در‌نظر میگیرند و در انجمن(جامعه) خود سرگذشت گذشتگانشان را آوازه‌گری می کنند،ولی در بسیاری از کشورهای جهان سوم و یا کشور های واپس مانده و کشور هایی که مورد نارواگری(سوءاستفاده) کشورهای پیشرفته قرار می گیرند خبری از این چیزها نیست و کم و بیش  کهن نگاری این کشورها فراموش شده است و یاوه‌ها(خرافات) و دستبری های فراوانی درون کهن نگاری شان شده است .

پس بیهقی حق دارد که در متن تاریخش بگوید :" تلاشم تا به این حد بوده تاریخ نوشته شده پیش روی شما یا از دید خودم و یا گفته های شخص مورد اعتمادی باشد.".

در نگاهی می توان به زمینه ی بی‌هویتی و تاثیر پذیری از فرهنگ های بیگانه نام برد که این فرآیند در کشورما به تاختن(تهاجم) فرهنگی آوازه شده است،کشورهای پرتوان با انگیزه نارواگری و چاپیدن کشورهای کم زور تر در میان جوانان و نوجوانان مردمان این کشورها رخنه کرده و با دگرش فرهنگ و کردارشان  آنچنان برای پذیرش تاراج آماده می سازند ، کنون پرسش نگارنده این است  که آیا اگر مردمان و جوانان کشورهای مورد چاپیدن(چپاول)، گذشته وکهن نگاری پیشینه و شهرنشینی و شکوه ، و بزرگ منشی خودرا بدانند آیا به سادگی تن به سبکی(خفت) و خواری میدهند؟

به گفته بزرگی

از گذشته گیتی، آینده‎اش را چراغ اندرزی ساز؛ چرا که پاره‎های کهن نگاری با یکدیگر همانند است و در نهایت پایانش به آغازش می‎پیوندد و تمامش در حال دگرگونی است و رفتنیست.

 

برای نمونه همین کشور خودمان ، اگر ما بیاییم سر بلندی ها و شکوه و پیروزی های گذشته خودرا به جوانان مان نشان دهیم ، برای‌ نمونه آنها بدانند که هزاران سال پیش در ایران شهرنشینی دادمندی(قانون مند) بوده (شهر سوخته)و یا دانش پزشکی به اندازه‌ای پیشرفته بود که کَرِنت(عمل‌جراحی) ‌بر روی کاسه سر انجام می شده  و یا چشم‌واره(چشم‌مصنوعی) جای داشته ، و یا بداند که در سده ها پیش سامانه اداری سازمند داشته ایم،قانون بازنشستگی داشتیم ، لوله کشی آب و برای نخستین  با‌ر در گیتی قانون کار داشتیم (زمان هخامنشیان) و یا بداند در دوهزار سال پیش مردم سالاری جای داشته و انجمن مهستان برای سرپرستی کارهای برجسته کشور رای ‌می گرفتند ، و یا بداند که بسیاری از نو آوری های آدمی برای نخستین بار به دست پدران و نیاکان ما روی داده مانند نوآفرینی دبیره(خط) ، آتش، کشاورزی و....نژاد امروزین هم باید بداند فرزند کدام گذشته بوده است.

یا از هستی(وجود) دانشمندان و مِهرازان(مهندسان) و پزشکان سرشناس که سده ها پیش نوآفرینی هایی را انجام داده اند که هنوز هم در جهان بی‌همتا می باشد و بسیاری ‌از نسک های نوشته شده به دست آنها تا کنون ارزشمند ‌می باشد و یا بداند که این مردمان ایران زمین در هزاران سال پیش دین یکتا پرستی داشته اند و به گفته ای سر به روی هیچ بت و شمنی(صنمی) خم نکرده اند ،آیا بازهم خرسند به غربزدگی ، اعتیاد ‌و روی آوردن به گروه های اهریمن پرستی ، بی ارزشی آینده کشور،و...خواهندشد؟و یا اینکه با دانستن گذشته  پر شکوه خود که ستارگان تابناک بی شماری در آسمان  آن می درخشد و داشتن کیستی(هویت) و منش ایرانی و اینکه برای سالیان سال زور مندترین فرمانروایی درد گیتی بوده اند ، برخود بایسته می دانند که تکاپو و کوشش بی درنگ دوباره شکوه و بزرگی گذشته را زنده کنند؟
همانگونه که میدانیم آدم های فراوانی پیش ‌از ما زیسته اند ودر این گیتی در زمان های دور تا کنون زندگی کرده اند و هر کدام از آنِ زمانه ای از کهن نگاری و فرهنگ ویژه و تمدن ویژه به خود بوده اند ،زندگی آن ها سراسر مالامال از گزینش های درست و اشتباه ‌و آموخته‌های گرانبهایی است که آنها با بهای گزاف به دست آورند و اکنون به رایگان در دسترس ما قراردارد همآدم ‌که بارها گفته ام مردمانی در آینده موفق خواهند بود که گذشته خودرا به خوبی بشناسد و بسیاری از بزرگان هم پافشاری  بر این نکته داشته اند که دانستن گذشته و پژوهش کهن نگاری بسیار گرانمایه می باشد و به سربلندی آدم ‌در زندگی یاری می کند آشکار است که سن آدم کران‌مند است و آدم نمیتواند همگی کارها را آزمایش کنند و خرد حکم می کند که از کارازمودگی گذشتگان اندرز بگیریم از بی کران زندگانی هایی که هزینه آزمودن رخدادهای گوناگون شده است .

جوانان می توانند  با نگاه کردن به زندگانی خواجه نصیرالدین توسی فرهوشی و پیشرفته بودن در مِهرازی(مهندسی) ،‌با نگاه به کارهای رازی سرآمد بودن در شیمی ، با خواندن زندگانی خوارزمی ویا کاشانی زبانزد بودن در دانش ‌ریاضیات ، با نگاهی به محمود حسابی‌‌ فرهوشی  در گیتیک(فیزیک)‌ با خواندن زندگی نامه منصور حلاج عرفان، با خواندن زندگینامه بابک  میهن پرستی و پایداری از میهن با نگاهی به فردوسی والای ادبیات حماسی،ابن‌هیثم نخستین دانشمند فیزیک نور‌در جهان  و...را نیکو بیاموزند و در زندگی روز مره خود برای ساختن ایرانی سربلندتر و پیروزتر بهره بجوییم و همچنین برای برگشتن به شکوه و بزرگی گذشته خود همه با هم ،ترک،کرد،بلوچ،تبری،گیلک،لر،بختیاری،مازنی و...به دور از هرگونه دودستگی و رفتن به دنبال منیت های گوناگون و گروه های جدایی انداز که همانا ترفند نهانی دشمنان این خاک سپنتا می باشند دست در دست یکدیگر و دوش به دوش هم از جان و دل مایه گذاریم و در دنیا سروری نماییم
به امید آن روز

دیدگاه (۶)

  • مختار رئیسی
  • درود بر شما.

    در پاراگراف اول تازنماهای منظورتون تارنما بوده.

    پاسخ:
    درود
    خرسندیم از اینکه توانستیم خواننده ای چون شما نوشار ها را می خواند
  • سیّدمیلاد موسوی
  • درود به شما؛
    درست می فرمایید؛ من نیز در آینده نوشته ای فراگیرتر با پرداختن به نکات ریزتر، خواهم گذاشت.
    من از تجربه های زندگی خویش می گم؛ تا می یاییم از گذشته پربار خویش می گیم و دلسوز وضع کنونی کشور هستیم، انگِ نژاد پرستی به ما می زنن، در نوشته هایی که درباره کتاب سوزی و جنایات اعراب گذاشتم، انگِ نژادپرستی به من می زنند، برخی ها مارا عضو پان ایرانیسم می خوانند، برخی ها مارا ضد اسلام می دانند، برخی ها ما را ناسیونالیست می خوانند و...
    به دیدگاه من ناسیونالیست بودن و اندیشه ناسیونالیستی داشتن ربطی به نژاد پرستی نداره، صرفاً هرکس که عاشق کشورش هست، نژاد پرست نیست، صرفاً هرکس سفیدپوست را دوست دارد، نژاد پرست نیست، این بحث سر دراز دارد.
    من دربین دوستان از بزرگی های ایران قدیم می گم و هم خودم و هم دوستام تاسف می خوریم، کارمون شده بازگویی شکوه قدیم و تاسف خوردن، بعضی وقت ها از این کار خسته می شم،
    با مردم بی درد از درد سخن گفتن ندانی که چه سخت است.
    نوجوانان و جوانان امروزه ما، خیلی به قولی اهورایی و کوروشی و داریوشی و فروهری شدن و به این نمادها روی آوردند و عشق میهن پرستی شون گل کرده! ولی چه فایده؟ دور دوستان جمع بشیم و از قدرت داریوش بزرگ بگیم و از یه جایی افتخار کنیم و از جای دیگه به این اوضاع کنونی تاسف بخوریم بعد هم فراموش کنیم چه فایده؟ اینکه گردن بند کوروش بزرگ رو بندازیم گردنمون، کمااینکه کار پسندیده ای هست، آیا قهرمان این روزهای ایران هست؟ من که به نوبه خودم، قدرتم همین وبلاگ نویسی و بحث با دوستان و اشنایان و بیدار کردن آنان هست، قدرت دیگه ای ندارم.
    به دیدگاهم ما هنوز داریم آشی رو که قاجاریان و صفویان برامون پختن رو می خوریم، دراین دوران ما بسیار عقب گرد کردیم، حکومت ها به خاطر منافع شخصیشون شکوه ایران رو گرفتند و مردم هم درگیر چوب آوردن با خر بودن، درگیر گوسفند چرانی بودند، درگیر مرغ همسایشون بودند...!!
    به دیدگاهم هیچ حزب و گروهی نمی تونه مردم رو از این خواب بیدار کنه، روزی باید برسه که مردم و اکثر جامعه بهش برسن که راهی که دارن می رن، کجراه هست، تا اکثر مردم با هر عقیده و مذهبی به این باور  نرسن، کشور نمی تونه بیدار بشه، در این راه خون های زیادی باید ریخته بشه، هیچ انقلابی بدون خون نبوده و اگر هم بوده اقتدار (باوریت اکثر مردم) رو نداشته، ما 100 سال از آش قاجاریان خوردیم، 100 سال یعنی چندین دهه، چندین نسل با چندین افکار که همه مغز شویی شدن و این چوبی که الان می خوریم از بی عرضگی برخی پدران ما بوده اند، آره این یه واقعیته، به جنگ استقلال آمریکا بنگرید، فیلم هایی که در این زمینه ساخته شده رو ببینید، تاریخش رو بخونید، بنگرید که چه خون هایی ریخته شده که آمریکا احیا شده، چه خون خواری هایی کردن که آمریکا شده آمریکا ...
    + در آخر: به قول دبیرمون: تاریخ تکرار می شه؛
    + دیدگاه من: شاید واژه تاریخ به معنی گذشته باشه، ولی تاریخ آینه آینده هست ...
    شاد باشید؛ بدرود.
    IranMehr.Blog.Ir
    بسیار زیبا ای کاش قدر زحمت شما  را بدانند
  • رضا هاشمی
  • درود بر سوشیانت گران مایه
    نوشتاری بس دلنشین بود.
    گذشته این مملکت گویا خاریست بر چشم ... .
    وقتی بخشی از تاریخ ما در کتاب های درسی حذف میشود چ انتظاری میشود داشت؟
    پاسخ:
    درود
    شوربختانه اینچنین می باشد
    سپاس از شما
    به امید کام یابی روز افزون برایتان
    من کاری به کتاب تاریخی که پسرم میخونه ندارم من تمام قسنتهای  خلاصه شده ی تاریخ رامثل قصه براش میگم اما قدر همونهایی که هرسال میخونه وگاهی اشتباه هم نوشته شده که درستش رو بهش میگم اون ها رو ما باید آگاه کنیم هر کسی از خونه ی خودش شروع کنه یک جامعه ی درست خواهیم داشت
    پاسخ:
    درود
    سپاس از شما
    به شما بابت خرد بیدارتان شادباش می گویم
    براستی اینچنین که می فرمایید می باشد
    خوانندگانی همچو شما مایه دلگرمی ما می باشد
    به امید کامیابی روز افزون برایتان
    کامیاب و کامروا باشید
     افسوس از اینکه این روزها تا این اندازه به تاریخ بی اعتنایی می شود. هر کس که می گوید تاریخ بی فایده است، کافی است نگاهی به وضعیت جامعه ما بیندازد. جامعه ای که در آن بی تفاوتی آشکار به تاریخ، فلسفه و جامعه شناسی وجود دارد و به این تنگناها رسیده است
    پاسخ:
    درود
    بی گمان چنین می باشد
    سپاس از  شما
    به امید کامیابی روز افزون برایتان

    ارسال دیدگاه

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    تحلیل آمار سایت و وبلاگ