زندگی نامه سید ضیاء الدین طباطبایی
سید ضیاء الدین طباطبایی
سید ضیاالدین طباطبایی مشهورترین نخست وزیر در سال های پایانی سلسله قاجار و عامل اجرایی کودتای رضاخان در اوایل تابستان سال 1268 شمسی/ژوئن1889 میلادی /شوال 1306 هجری قمری، هفت سال قبل از ترور ناصرالدین شاه در شهر شیراز متولد شد. پدرش سیدعلی آقا یزدی از خطبا وسخنوران مشهور عصر قاجار، خطیب و روضه خوان دربار بود.
آقا سید علی یزدی،پدر سید ضیاء
سیدعلی آقا یزدی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در حوزه علمیه نجف به فراگیری فقه و اصول مشغول بود واز محضر درس آیت الله العظمی حاج میرزاحسن شیرازی کسب فیض میکرد. وی با آیات عظام و مراجعی چون آقا سیدابوالحسن اصفهانی و مرحوم حاج آقا حسین بروجردی همدرس بود. هنگامی که مظفرالدین میرزا در دوران ولیعهدی خود از پیشگاه مرحوم میرزای شیرازی استدعا کرد که یکی از روحانیون معظم را به منظور زعامت وپیشوایی دینی هموطنان و همکیشان خویش به ایران اعزام نماید، وی شاگردش سیدعلی آقا یزدی را به ایران گسیل داشت. سید با ورود به ایران چنان مورد احترام مظفرالدین میرزا قرار گرفت که به وصیت او برجنازهاش نماز گذاشت.
مهمترین مشخصه سیاسی سید علی آقا یزدی که مورد دقت و تامل قرار گرفته، موافقت اولیه اش با مشروطه و مشروطه طلبان،سپس ضدیت و بدخواهی اش نسبت به آنان و دیگر بار همراهی پیوستن او به مشروطه خواهان و کوشش در تضعیف موقعیت سلطنت محمدعلی شاه است.
اودر ابتدا جزو مخالفان مشروطه بود وتنهادر چارچوب اقدامات مظفرالدین شاه با مشروطهخواهان همراهی میکرد، اما به مرور و بویژه پس ازبه قدرت رسیدن محمدعلی شاه که چهره استبدادی وضدمردمی قاجار رابرملا کرد، او به صف مشروطهطلبان پیوست و به سرعت در زمره دوستان و همرزمان شهید شیخ فضل الله نوری قرار گرفت.
پس از حادثه به توپ بستن مجلس شورای ملی که با تبانی محمدعلی شاه قاجار صورت پذیرفت، سیدعلی آقا کاملاً در جبهه مخالفین دولت قرار گرفت. به طوری که یکبار در دوران استبداد صغیر به ساری تبعید شد و خانهاش در تهران توسط عوامل دولتی واوباش غارت گردید.
سیدعلی آقا یزدی که از مدرسین مسجد سپهسالار تهران بود، در یکی از سفرهایی که در سالهای جوانی به شیراز داشت، با دختری شیرازی از طایفه دهدشتی ازدواج کرد. سیدضیاءالدین طباطبائی ثمره همین ازدواج و نخستین فرزند وی بود.
کودکی و نوجوانی سیدضیاء
وی در 10ماهگی همراه خانواده خود از شیراز به تبریز نقل مکان کرد و تا نزدیکی انقلاب مشروطیت در تبریز ماند. او در سن شش سالگی به مکتب رفته، در عین حال در منزل تحت مراقبت معلمین خصوصی و پدرشقرار گرفت. در دوازده سالگی وارد مدرسه جدیدالتاسیس ثریا در تبریز شد و به تحصیل علوم جدید و زبان های فرانسه و روسی و انگلیسی پرداخت.
عزیمت به شیراز
سیدضیاء از دوران بلوغ به دلیل تضاد و تعارضی که باافکار پدرش داشت، از وی دوری میکرد به همین خاطر بعد از فوت مادرش به شیراز عزیمت کرد و در خانه جده مادری خود اقامت گزید. در این هنگام پانزده سال داشت.او در شیراز به کارهای مختلفی اشتغال داشت. او وسیله ای مانند شهر فرنگ ساخته و اختراعی شبیه سینمای صامت ایجاد کرده بود که تصاویر بزرگ را در آن به حرکت در می آورد. همچنین در شیراز مانند تهران انجمن های مردمی تشکبل شده بودکه طبقات مختلف مردم درآن شرکت می کردند سید ضیا که تحت تاثیر افکار آزادی خواهان و مشروطه طلبان واقع شده بود در جلسات این انجمن ها حضور می یافت و با علاقه زیاد به ایراد نطق و خطابه می پرداخت. او گاه هیأت و شکل ظاهری خویش را تغییر میداد، لباس روحانی را از تن بدر میکرد و به کلاه وسرداری وشلوار ملبس میگشت و گهگاه نیز برای اینکه خود را متجدد نشان دهد، در ملاءعام با کت و شلوار و پاپیون حاضر میشد. اواز آغاز نوجوانی به علت انحراف در فکر و عقیده از سنتهای مذهبی چشمپوشی میکرد. به موسیقی و شکار و تفریحات ضددینی میپرداخت. این گونه اقدامات وی غالباً مورد نکوهش خویشان و آشنایان و اطرافیان وی قرار میگرفت.
ورود به عرصه روزنامه نگاری
سیدضیاءالدین طباطبائی در سالهای اول قیام مشروطیت و در سن 17 سالگی در سایه فضای باز سیاسی به وجود آمده به کمک دایی خود ابتدا نشریهای به نام «اسلام» و کمی بعد نشریه دیگری به نام «ندای اسلام» رادر شیراز انتشار داد ودر آن به حمایت از جنبش مشروطه پرداخت. این نشریه که اولین شماره آن دوماه پس از مرگ مظفرالدین شاه و در آغاز سلطنت محمدعلی شاه، در 15 اسفند 1285 منشتر شد، به منزله شروع فعالیتهای سیاسی سید میباشد. امانشریه وی پس از مدتی توقیف گردید و شبی که سید در دفتر روزنامه خودنشسته بود، عده ای به آنجا حمله کردند و چند گلوله به طرف اتاق او شلیک کردند چون سید جان خود را در خطر میدید، باتغییر لباس و همراه با هییت تحریریه خود راهی تهران شد و برای همیشه شیراز را ترک کرد. او در تهران فعالتر از قبل به صف مشروطهطلبان پیوست و حتی گفته میشود که مبتکر چاپ و توزیع «فرمان مشروطیت» در تیراژ وسیع نیز بوده است.
اقدامات سید ضیاءدر انقلاب مشروطه
او در هجرت بزرگ علما و روحانیون و تجار به شهر مقدس قم (مرداد 1285) خود را در صف آنان قرار داد. شرکت در اعتراضات واجتماعات عظیم مردمی، شرکت در تحصن علما در حرم حضرت عبدالعظیم، مخابره تلگراف به سفارتخانهها و مراجع تقلید در نجف اشرف جهت برانگیختن آنان به حمایت از نهضت مشروطه از جمله اقدامات سیدضیاء بوده است. او گاه دست به اقدامات خشنتری نیز میزد. از جمله اینکه اقدام به ساختن بمب دست ساز با کمک یکی از مهندسین اتریشی که در خانه او مستقر شده بود و زمانی توسط یکی از عوامل خود در مغازه حاج محمداسماعیل نماینده دوره اول مجلس و هوادار محمدعلی شاه اقدام به بمبگذاری کرد. انفجار بمب سبب کشته شدن بمبگذار گردید و سید از ترس جان خود به سفارت بلژیک پناه برد. در پی این حادثه بود که سیدضیاء دریافت میتوان با حمایت خارجی گلیم خود را از آب بیرون کشید.
سیدضیاء در مورد دیگری به دلیل بمباندازی به خانه «شعاع السلطنه»، برادر محمدعلی شاه تحت پیگرد قرار گرفت و به سفارت انگلیس پناهنده شد. اما سفارت با وجودی که داعیه حمایت از مشروطهخواهان را داشت به این دلیل که پدر سیدضیاء مخالف سیاستهای انگلیس ومخالف دولت محمدعلیشاه است، درخواست اعطای پناهندگی سید را رد کرد.
سید پس از آنکه پاسخ مشابهی را ازسفارت عثمانی شنید به سفارت اتریش پناهنده شد و در آنجا به مدت 6 ماه ماند تااینکه با صدور فرمان عفو عمومی محمدعلی شاه از سفارت خارج شد.
این رویداد با پیشروی نیروهای مشروطهخواه در شمال کشور به سمت تهران مقارن بود. با ورود مشروطهخواهان به تهران (تیر 1288) سید به همکاری باآنان پرداخت ودر تصرف بعضی مناطق مرکزی تهران بانیروهای مهاجم همکاری فعالانهای داشت.
انتشار روزنامه های شرق و برق
سیدضیاءالدین طباطبائی در هفتم مهر 1288 اندکی پس از فتح تهران اولین شماره روزنامه شرق رادر 4 صفحه و به دو زبان فرانسه و فارسی باهمکاری چهره هایی مانند علی اکبر داور ودکتر حسین کحال منتشر کرد. این روزنامه برخلاف نشریه «ندای اسلام» حامی جدی مشروطهخواهان نبود ولحن بیطرفانهای داشتو از گرایش های انگلوفیلیکه در محتوای روزنامه رعد در آینده دیده می شود در آن اثری نمی بینیم.
با این حال نشریه «شرق» که هزینه آن توسط زرتشتیان و ارامنه تأمین میشددر 15 مهر 1289 به دلیل اهانت به مجلس دوم وپس از انتشار 64 شماره توقیف شد. سیدضیاء بلافاصله نشریه «برق» رابه جای «شرق» انتشار داد. اما روزنامه «برق» نیز کمی بعد به دلیل مشابهی توقیف شد و سیدضیاء پس از محکوم شدن از سوی عدلیه به دلیل توهین به مجلس شورای ملی دوره دوم مقننه به 5 سال زندان محکوم گردید ولی بعداً با دخالت عدهای از مشروطهخواهان از زندان آزاد و وادار به خروج از کشور شد.
سفر به فرانسه و انگلیس
او دوسال در فرانسه وانگلیس ماند و به تحصیل پرداخت. در شرایطی که هزینه تحصیل وی توسط «اتحادیه دوستی ایران وفرانسه» تأمین میشد به فراگیری زبانهای انگلیسی وفرانسوی پرداخت. در این مدت سیدضیاء یک بار به دعوت علاءالسلطنه سفیر ایران در لندن به عنوان نماینده مطبوعات ایران در جشن تاجگذاری ژرژ پنجم شرکت کرد. در همین سفر بود که وی بادیپلماتهای انگلیسی آگاه به امور ایران آشنا شد و به عنوان یک مشاور و رایزن فرهنگی و سیاسی مورد توجه آنان قرار گرفت.
انتشار روزنامه رعد
وقایع ایران فکر سید ضیاءالدین را مشوش کرد.او مصمم به مراجعت به ایران و دست زدن به اقداماتی کرد. پس از سفری به هندوستان ومصر و دریای سرخ و عثمانی و عراق وارد ایران شد و مدتی بعد درآذر 1292 روزنامه «رعد» رابا کمک مالی سفارت انگلیس منتشر کرد. او اعانات و کمکهای مالی انگلیس رابر هر حمایت مالی دیگری ترجیح میداد.
روزنامه رعد در دوران جنگ جهانی اول به دلیل انتشار روزانه خوددر ردیف اول جراید فارسی قرار داشت. همچنیندوران فعالیت روزنامه «رعد» که با تشکیل و سپس تعطیل مجلس سوم ایران مقارن بود، از حساسترین دورههای تاریخ معاصر ایران است. وقوع جنگ اول جهانی وهجوم نیروهای روس از شمال وهجوم قوای انگلیس از جنوب و انعقاد قرارداد ننگین 1915 میان روس وانگلیس با هدف توسعه قلمرو نفوذ خود در ایران، از جمله مهمترین رویدادهای این دوران از تاریخ ایران است. روزنامه رعد ابتدا حامی روسها بود وسپس در مقطعی به دفاع از انگلیسیها پرداخت و حتی از تشکیل «پلیس جنوب» که ساخته وپرداخته نظامیان اشغالگر انگلیس در نواحی جنوبی کشورمان بود، حمایت کرد.
ریشه عدم ثبات در مواضع روزنامههای سیدضیاء و بخصوص روزنامه «رعد» راباید در روحیات شخصی وی جستجو کرد. سیدضیاء برحسب اوضاع سیاسی ایران گاهی به دولت روسیه و گاهی به دولت انگلیس، متمایل میشد. او ریشه مشکلات ایران را تماماً از تضییقات روسیه تزاری و یادولت انگلستان ناشی میدانست. از نظر او بی تدبیری طبقه حاکم در اداره مطلوب کشور نیز عامل مؤثری در این بیسامانی محسوب میشد. اواگر چه از اندیشههای انقلابی متأثر بود و این تأثیر را میتوان از سلسله مقالاتش در «شرق» درباره ایده سوسیالیسم دریافت، اما هیچگاه با نمادهای گرایش سوسیالیستی احساس یگانگی نکرد. در عوض گهگاه به وثوق الدوله که چهرهای راستگرا ومخالف سوسیالیستها بود، ابراز تمایل میکرد.
سفر به روسیه
سیدضیاء در 1296به جهت ترور متین السلطنه ثقفی سردبیر روزنامه عصر جدید توسط کمیته مجازات، که رهبران کمیته مذکور ترور روزنامه نگاران وابسته به بیگانه را دردستور کار خود قرار داده بودند،همچنین مشاهده آثار انقلاب بلشویکی در روسیه عازم آن کشور شد. طی اقامت او در پتروگراد، روزنامه اش به چاپ خود ادامه می داد. او از نزدیک شاهد انقلاب روسیه بود و همه روزه مشاهدات خود را از طریق کنسولگری به وزارت خارجه ایران میفرستاد. سیدضیاء اصرار داشت که رجال دولتی و نمایندگان مجلس شورای ملی ایران، برای زمینه سازی جهت بهبود در روابط آتی باروسیه، تلگراف تبریکی به مجلس جدیدالتأسیس انقلابیون روسیه موسوم به «دوما» مخابره نمایند. او همچنین در روسیه یا تزار نیکلای دوم و سپس لنین نیز ملاقات هایی داشت.
پی نوشتها:
1.محمدرضا تبریزی شیرازی، زندگی نامه سیاسی اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی، تهران
2.سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک
3.محمد باقر عاقلی ،شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران ، جلد دوم
4.نجففلی پسیان و خسرو معتضد ،معماران عصر پهلوی
5.حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی جلد 1و2
6. سید ضیاءالدین طباطبایی و فلسطین
7.کارگروه تاریخ تحولات