ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

علل موفقیت مغول

سوشیانت | چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۰۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

علل موفقیت مغول عبارت اند از :

1-    خلافت عباسی: با حمایت معنوی و تبلیغات روحانیت وابسته به نزد خود (در شهر بخارا عامل اصلی سقوط شهر امام جمعه شهر بود. همچنین در شهر خوارزم امام جمعه شهر علیرغم مقاومت مردم خود را به مغول تسلیم کرد.) شیخ مجدالدین زناکار در سال 612 بدستور سلطان کشته شده بود این امر باعث شد که شیخ نجم‌الدین کبرویه مؤسس مذهب کبرویه هوادارانش را به عدم مقاومت فراخواند.

2-    ملاحده: در این زمان ملاحده به سرکردگی جلال‌الدین حسن اسماعیلی که به ظاهر از آیین اسماعیلی دست برداشته و به نو مسلمان معروف شده بود، ایلی چنگیزخان را می‌پذیرد و دست در دست او و دستگاه خلافت بر علیه خوارزمشاه دست بکار می‌شود. از آنجا که افراد ملاحده عقیده باطنی خود را آشکار نمی‌کردند، و از تقیه استفاده می‌کردند براحتی قادر بودند که در میان دشمنانشان نفوذ کرده و اخبار دسته اول را از آن‌ها کسب کنند. آن‌ها بدستور خلیفه یکی از فرماندهان بزرگ سلطان محمد بنام اغلمش را قبلاً به شهادت رسانده بودند.

3-    خیانت وزیر سلطان محمد‌: نظام‌الملک ناصرالدین بعد از عزل از طرف سلطان در حمله چنگیز به خوارزم به وی می‌پیوندد و اسرار حکومتی را برای او فاش می‌کند.

4-    خیانت بدرالدین عمید: وی نایب وزارت در اُترار بود، بعد از فتح اُترار به دست چنگیز به پیش وی می‌رود و تمامی مسائل داخلی خوارزمشاهیان از جمله اختلاف مادر و سلطان را یک به یک به چنگیز خبر می‌دهد و با نوشتن نامه‌های دروغین از طرف امرای سلطان به چنگیز و تأیید آن نامه‌ها از سوی چنگیز نامه‌ها را به جاسوسی می‌دهد و وی در لباس راهب‌ها کاری می‌کند که توسط مأموران سلطان دستگیر شود. بعد از دستگیری و کشف نامه‌ها، سلطان محمد به امرایش بدبین می‌شود، بخصوص که در همان موقع سوء قصدی نیز به جان سلطان می‌شود که با هوشیاری یکی از نوکرانش جان سالم بدر می‌برد همچنین در هنگام گذشتن سلطان از جیحون حدود هفت هزار نفر از سپاهیانش هوادار مادرش از او جدا شده به مغول‌ها می‌پیوندند. این کار باعث می‌شود که سلطان دیگر به فرماندهانش اطمینان نکند.

5-    خیانت برخی از فرماندهان: فرماندار قندوز بنام علاءالدین با سپاهش به مغول می‌پیوندد. در اُترار فرمانده قراچه با همراهانش با خروج از شهر و دادن اطلاعات به مغول باعث اشغال آن شهر می‌شوند. لشکرهایی را که سلطان برای کمک به شهرهای محاصره شده می‌فرستد خیانت می‌کنند یا به مغول‌ها می‌پیوندند یا فرار می‌کنند. شهر نیشابور با خیانت ملاحده اشغال می‌شود. هیچ شهری بدون خیانت به تصرف چنگیز درنمی‌آید. شهر سمرقند بعد از تسلیم شدن پنجاه هزار نیروی خوارزمی به تصرف چنگیز درمی‌آید.

6-    خیانت ترکان خاتون مادر سلطان: به نوشته نسوی ترکان خاتون قبل از فرار 22 تن از بزرگان همچون امام برها‌ن‌الدین محمد صدر جهان خطیب نامدار بخارا و برادرش افتخار جهان و غیاث‌الدین غوری و جمال‌الدین عمر صاحب قرخش و پسران صاحب سقناق و پسر سلطان طغرل سلجوقی و صاحب بلخ و پسرش ملک بهرام‌شاه و صاحب ترمذ و علاء‌الدین صاحب بامیان را به شهادت رساند و به این ترتیب کسانی که در روز مبادا هر یک بسان هزار مرد جنگی بودند را به باد فنا داد. این مسئله باعث شد که حکمرانان محلی اعتمادی به خوارزمشاه نکنند همچنین مردان شایسته‌ای که کشته شدند اگر زنده می‌ماندند می‌توانستند با بسیج سپاه مغولان را درهم شکنند.

7-    آزادی مسلمانان ختن از دست گوچلک‌خان: گوچلک‌خان مسیحی سپس بودایی مسلمانان را بخصوص در کاشغر تحت شدیدترین شکنجه‌ها و غارت‌ها قرار داده بود و با مجبور کردن آن‌ها از دادن اذان و برگزاری نماز جلوگیری کرده و کلیه مساجد و مدارس مسلمانان را تعطیل کرده بود. وی حدود سه هزار تن از علمای مسلمانان از جمله زاهدان و فقها را مجبور کرد که گردهمایی تشکیل دهند و مردم بسیاری را دعوت می‌کند تا بدین وسیله اسلام را لکه‌دار سازد. در آن میان امام علاءالدین محمد ختنی از اسلام دفاع کرده ضمن محکوم کردن گوچلک‌خان به دنبال هذیان گفتن او درباره پیامبر با گفتن خاک بر دهانت با وی به مقابله برمی‌خیزد. بدستور گوچلک‌خان آن امام را تا چهار روز گرسنه و تشنه و برهنه و دست بسته نگه می‌دارند تا وی کافر شود اما آن مجاهد مقاومت می‌کند. سپس او را بر در مدرسه‌اش به چهار میخ می‌کشند اما آن امام بزرگوار در آن شرایط نیز از نصیحت و ارشاد مردم باز نمی‌ماند. و تا روح در بدنش بود مردم را به پیروی از قرآن مجید فرامی‌خواند و می‌گفت: ای مردم، دنیا بازیچه‌ای بیش نیست، جهان باقی بر پرهیزکاران بهتر است آیا فکر نمی‌کنید (انعام، 32) بعد از شهادت آن مجاهد سپاه مغول بر سر گوچلک‌خان می‌ریزند و او فراری می‌شود اما بالاخره دستگیر و سر از تنش جدا می‌شود. بعد از بر افتادن حکومت وی مغولان به اهالی ختن اجازه می‌دهند که به دین خود باز گردند. این مسئله یکی از علل پیروزی چنگیزخان بود. چرا که مسلمانان به علت اینکار او و همچنین وجود سپاهیانی مسلمان در لشکر او وی را دشمن اسلام نمی‌شمردند. سلطان محمد که قصد داشت به عراق عجم رفته و با سپاهیانی منظم به ماوراءالنهر برگردد به علت خیانت بعضی از فرماندهانش و همچنین لشکری که چنگیز در تعقیب او فرستاده بود موفق نشد که به بسیج سپاه بپردازد بالاخره به جزیره آبسکون در دریای مازندران می‌رود در آنجا بر اثر اندوه و ناخوشی بدرود حیات می‌گوید (بسال 418 ه‍. ق) سلطان محمد مردی فاضل بود، فقه و اصول و غیره را خوب می‌دانست، علماء را دوست داشت ایشان را می‌نواخت، به همنشینی با علماء و گوش دادن به مناظرات ایشان بسیار علاقه‌مند بود، در برابر سختی شکیبا بود در راهپیمایی خسته نمی‌شد و درنگ نمی‌کرد. به ناز و نعمت خویی نگرفته بود و به لذات روی نمی‌آورد، همه کوشش او در راه فرمانروایی و کارهای کشورداری و نگهداری مردم و کشورش به کار می‌رفت. وجود او برای اهل دین مایه بزرگی و خوشبختی و کامیابی بود.

نقشه دفاع از شهرها

1-    شهر اُترار 20 هزار سپاهی داشت 50 هزار سپاهی فرستاده شد و غایرخان فرماندهی آن را به عهده قراچه نیز با ده هزار نفر به آن‌ها پیوست. جمعاً 80 هزار سپاهی.

2-    بخارا به امیری اختیارالدین به 20 هزار سپاهی، 30 هزار نفر به فرماندهی او غول حاجب معروف به اینانج به کمک اختیارالدین جمعاً 50 هزار سپاهی.

3-    سمرقند به سپاه اعزامی جمعاً 110 هزار سپاهی به همین ترتیب بلخ تخارستان و ترمذ و دیگر شهرهای در معرض حمله مغول هر کدام با سپاهی جداگانه تقویت شدند.

مقاومت تاریخی در مقابل مغول اهالی بعضی از شهرهای ماوراءالنهر در مقابل مغول دست به مقاومتی زدند که در تاریخ جهان تقریباً بی‌سابقه است. از جمله در اُترار و خوارزم. مردم اُترار به فرماندهی غایرخان به مدت 5 ماه در مقابل مغول مقاومت می‌کنند. ماندن غایرخان در اُترار جهاد بی‌مانند او با کفار مغولی اثبات می‌کند که کشتن بازرگانان چنگیزی به دست وی نه بخاطر تملک اموال آن‌ها بوده است بلکه واقعاً آن‌ها جاسوس بوده‌اند و کارهایی کرده بودند که سزاوار مرگ بودند. در غیر این صورت غایرخان قطعاً فرار می‌کرد و از آنجائی که از کینه چنگیز نسبت به خود آگاه بود، هیچگاه در اُترار نمی‌ماند. اما قهرمان همیشه زنده تصمیم به مقابله می‌گیرد. چنگیز برای اینکه بر اُترار تسلط یابد کلیه راه‌های منتهی به آن شهر را به تصرف درآورد. بعد از پنج ماه جنگی بی‌امان یکی از فرماندهان به نام قراچه بر اثر کم شدن آذوقه و عدم امید به رسیدن نیروی کمکی با عده‌ای از سپاهیانش هنگام غروب از دروازه صوفی خانه شهر خارج می‌شوند، آن‌ها توسط مغولان دستگیر می‌شوند. مغولان بعد از کسب اطلاعاتی از قراچه درباره محصورین او و همراهانش را می‌کشند، زیرا آن‌ها معتقد بودند کسانی به کشور خود خیانت می‌کنند انتظار وفاداری از آن‌ها بیهوده است. غایرخان بعد از وارد کردن تلفات شدید به مغولان به علت تمام شدن تسلیحات بالاخره اسیر می‌شود. بدستور چنگیز آن قهرمان را با ریختن نقره مذاب در چشم‌ها و گوش‌هایش به شهادت می‌رسانند. بعد از آن مغولان همه اهالی را از شهر بیرون کرده آنجا را کاملاً غارت می‌کنند.

خوارزم: خوارزمی‌ها چهار ماه در مقابل مغول مقاومت کردند. مقاومتی که تا به حال در هیچ جای جهان روی نداده است. طبق گفته جوینی در حمله اول مغول به خوارزم حدود یکصد هزار تن از آن‌ها به هلاکت می‌رسند. تنها دو هزار تن از آن‌ها موفق به فرار می‌شوند. بالاخره چنگیز پسرش جوجی را با لشکری بزرگ به خوارزم می‌فرستد، جوجی سه هزار تن از مغولان را می‌فرستد تا آن‌ها سد آب جیحون را تصرف کنند، ولی همگی آن‌ها توسط مبارزین به هلاکت می‌رسانند. علت اصلی سقوط خوارزم نبودن فرماندهی کارکشته بود. مردم خوارزم شخصی بنام خمار تکین را به عنوان سلطان خود تعیین کرده بودند اما این شخص ضعیف‌النفس بالاخره به همراهی عالی‌الدین خیاطی قاضی خوارزم تسلیم مغول می‌شوند، اما با این حال مردم دست از مقاومت برنمی‌دارند. با تنگ‌تر شدن محاصره شهر و افتادن سد به دست مغول آن‌ها سد جیحون را خراب می‌کنند در نتیجه سیل ناشی از آن اکثریت اهالی شهر شهید می‌شوند. به این ترتیب شهر خوارزم بعد از مقاومتی بی‌مانند توسط مغول اشغال می‌شود. مغولان یکصد هزار تن از هنرمندان و صنعتگران را به مغولستان می‌فرستند. آنچه زن و بچه بود را به بردگی می‌برند. بقیه مردان را بین لشکر تقسیم می‌کنند. برای هر نفر لشکر 24 نفر می‌رسند که همگی را شهید می‌کنند. شهر بخارا در سال 616 در نتیجه دادن امان از طرف چنگیز به مردم تسلیم می‌شود. ولی وی دستور می‌دهد که همه مدافعان دژ شهر را شهید کنند. آنگاه دستور می‌دهد کلیه مردم از شهر خارج شوند. سپس دستور تاراج شهر را می‌دهد سربازان او به زنان و دختران مردم در جلوی چشمان آن‌ها تجاوز می‌کنند، در میان آن همه مردم تنها قاضی‌ صدرالدین و امام رکن‌الدین و فرزندش امامزاده از ناموس خود دفاع می‌کنند و هر سه نفر نیز به شهادت می‌رسند. مغول کلیه مدارس و مساجد را آتش می‌زنند سپس مردم را دسته دسته می‌کنند هنرمندان و صنعتگران را به مغولستان می‌فرستد. زنان و کودکان را به بردگی می‌گیرند و جوانان و مردان دیگر را به عنوان سپاه حشر با خود می‌برند. خستگان را نیز در راه می‌کشند. شهر سمرقند بعد از چند روز مقاومت تسلیم می‌شود. بعد از شهادت 70 هزار تن از دلیران سمرقندی در خارج شهر بدست مغول سربازان خوارزمی با زور دروازه‌ها را به روی مغول باز می‌کنند و با خانواده‌های خود پیش مغولان می‌روند. مغولان بعد از گرفتن اسلحه و چارپایان آن‌ها همه آن سربازان را که بالغ بر پنجاه هزار تن بودند را بجرم خیانت به هم کیشان خود می‌کشند و زنان و کودکانشان را به بردگی می‌برند، سپس همان کاری را که با مردم بخارا کرده بودند با سمرقندی‌ها نیز می‌کنند. سلطان محمد 2 بار لشکر به کمک سمرقندی‌ها فرستاد بار اول ده هزار نفر بار دوم بیست هزار نفر اما هر دو گروه از ترس روبرو شدن با مغول بدون جنگ برمی‌گردند.

در حمله مغول هیچ شهری در ماوراءالنهر و خراسان از کشتار و غارت نجات نیافت و چون ماجرای چگونگی فتح شهرها و کشتار مردم در منابع متعدد تاریخی با تمام تفاصیل آمده است، از پرداختن به آن خودداری می‌کنم و با نگاهی خلاصه‌وار به تعداد کشته‌شدگان بعضی از شهرها برای آنکه عمق فاجعه نمایان شود به آن خاتمه می‌دهم. تعداد کشته‌شدگان مرو به نظر ابن اثیر هفتصد هزار نفر و به گفته جوزجانی دو میلیون و چهارصد هزار کس – تعداد کشته‌شدگان هرات در سال 619 ه‍. ق به گفته جوزجانی یک میلیون و چهارصد هزار کس و به گفته سیفی یک میلیون و ششصد هزار کس. در این میان بسیاری از شهرها مانند نیشابور که در آن شهر تغاجار داماد چنگیز کشته شده بود کلاً قتل‌عام می‌شوند، حتی مغول به حیوانات نیز رحم نمی‌کنند بیش از یک میلیون و هشتصد هزار کشته. در شهر بامیان نیز کلیه مردم با تمامی جانداران به قتل می‌رسند، چرا که در آن شهر نیز پسر جغتای نوه چنگیز به قتل رسیده بود و چنگیزخان که بعضی از نویسندگان و تاریخ‌نگاران او را می‌ستایند و می‌گویند که قصد انتقام‌گیری نداشت دستور می‌دهد حتی جنین در شکم مادر و گربه‌ها و سگ‌ها را نیز بکشند.

 

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ