کهن نگاری خوارزمشاهیان3
علاءالدین محمدبن علاءالدین تکش 596-618
پس از مرگ تکش پسر دومش قطبالدین محمد با لقب علاءالدین به سلطنت نشست. وی در بدو حکومتش با از دست رفتن خراسان و عراق عجم مواجه شد. بعد از یکسال که صرف حل مشکل خوارزم نمود، برای بازپسگیری مناطق از دست رفته حرکت کرد. در سال 605 هرات به تصرف سلطان درآمد سلطان والی بنام سعدالدین را که در لباس درویشها میخواست فرار کند اسیر کرد. و بعد از آنکه مال مردم را از او گرفت، وی را کشت.
سلطان اموال مردم هرات را به آنان بازگرداند. همچنین لیک یکی از سردسته دزدان نواحی هرات بدست سلطان به قتل میرسد. در سال 603 سلطان محمد به درخواست علماء و بزرگان بخارا آن شهر که از دست سلطان سنجر از متحدان قراختائیان به جان آمده بودند را آزاد کرد و کمی بعد با کمک سلطان عثمان خان سمرقند این شهر نیز به تصرف سلطان درآمد. تصرف این مناطق بر اعتبار سلطان در ماوراءالنهر افزود و مسلمانان آن مناطق با کمک او از زیر یوغ کفار آزاد شدند. بعد از آن قراختائیان با کمک دو تن از فرماندهان سلطان بنامهای اسپهبد کبود جامه و رکنالدین کبود جامه سلطان را سخت شکست میدهند.
آندو خیانتکار بعد از شکست جناح راست لشکر دشمن میدان نبرد را خالی کرده و عقبنشینی میکنند در نتیجه علیرغم مقاومت شدید سلطان بر لشکر او هزیمت میافتد. سلطان شکست خورده به خوارزم برمیگردد و بسرعت لشکرش را سازماندهی میکند و کسانی که در خلال غیبت او فکرهایی داشتند سر جایشان مینشاند. در سال 607 نبرد ایلامش بین سلطان و قراختائیان روی داد و سلطان به بزرگترین پیروزی خود رسید. وی دشمن را شکست داده تا اُترار را به تصرف درآورد و مسلمانان آن مناطق را از حکومت کفار رهاند. همچنین از پرداخت خراج به آنها آسوده گردید. و بدین ترتیب حکومت قراختائیان را منقرض ساخت.
در سال 608 اهالی سمرقند بدستور سلطان عثمان که اینک داماد سلطان محمد بود دست به کشتار سربازان خوارزمی و مردم عادی خوارزم میزنند. و عثمانخان با گورخان پادشاه جدید قراختائیان متحد میشود. و سمرقند دوباره تابع کفار میگردد. سلطان محمد سمرقند را تصرف میکند و سربازانش را که به انتقام کشتهشدگان خود بدست بعضی از اهالی سمرقند دست به کشتار میزنند به توصیه علماء از این کار برحذر میدارد.
وی برای بدست آوردن دل مردم سمرقند آنجا را دومین پایتخت خود تبدیل میکند. و دست به کارهای عمرانی در سمرقند میزند. سلطان عثمان هم به درخواست همسرش دختر سلطان محمد اعدام میشود. مازندران و کرمان در 606 و 607 به تصرف سلطان محمد درآمد. در همان اوان فارس نیز تابعیت خوارزمشاه را پذیرفت در 612 سلطان محمد دولت غوریان را در هرات منقرض کرد و بر هرات و غزنه و فیروزکوه دست یافت. در زمستان سال 612 در جنگی که بین سلطان محمد و جوجی پسر چنگیز روی داد، مغولان بعد از یک روز جنگ سخت شبانه با روشن نگه داشتن آتشهای خود گریختند. این اولین برخورد سلطان با آنها بود. در این زمان حکومت خوارزمشاهیان به حدود چین رسیده بود و با مغولان همسایه بود.