علم و هنر در دوران تیموری (807 تا 911 ه. ق)
دانش در دوران تیموری
سلاطین تیموری بغیر از تیمور همگی از بهترین گسترشدهندگان علم بودهاند. این دوران که بیش از یک قرن بطور انجامید، دومین عصر طلایی در تاریخ تمدن اسلامی ایران است. از آنجا که تیموریان با تمدن اسلامی و ایرانی تربیت شده و به ذوقیات آندو خو گرفته بودند، با آنکه در ظاهر ادعای مغول بودن میکردند، در عمل آنها دیگر ایرانی شده بودند و آن را بزرگ میشمردند و ترویج میکردند. در این راه بعضی از سلاطین تیموری مانند شاهرخ و سلطان حسین بایسنقر حتی راه مبالغه پیمودند. جنگهای خانگی در دوران تیموریان نه بکشتار گروهها و ویران کردن شهرها و برانداختن مراکز علم و امثال این امور میانجامید و نه اینکه علم و علماندوزی در این دوران به تعطیلی گرایید بلکه توجه به علم و هنر و ادب توسط شاهان و شاهزادگان تیموری امریست که گویی جزو فطرت و خوی طبیعی آنان بود. همانند حکومتهای پیشین قبل از مغول مسلمانان در ایران، چرا که در تغییر حکومتها هم نه شهری ویران میشد و نه اینکه کسانی که قدرت را در دست میگرفتند نسبت به علم و علماء کمتوجهی میکردند. گویی سابقهای همانند مسابقه قدرت در امر علمدوستی نیز در فطرت همه آنها موجود بوده است.
شاهان و شاهزادگان تیموری در چار شهر بزرگ سمرقند – هرات – اصفهان و تبریز برای خود دربار شاهی ترتیب داده بودند، هر کدام عدهیی شاعر و نویسنده و دانشمند علوم مختلف در میان حواشی خود داشتند و آنها را با انواع انعامها گرامی میداشتند، بطوری که تعداد اهل علم و ادب و کثرت آثار آنان در دوره گورکانیان تعجبانگیز است. اسامی بزرگان این دوره در حبیب السیر جلد چهارم و در روضه الصفا میر خواند و تذکره الشعرا دولتشاه و مجالس النفایس امیر علیشیر نوایی آمده است. تنها تعداد شعرای مذکور در حبیب السیر و روضه الصفا بیش از دویست نفر است.
شاهرخ که مردی دیندار، عادل، صلحجو، بخشنده، دوستدار علم و ادب، حامی عالمان و ادیبان و خواهان آبادی بود، در همان حال فرماندهای فاتح و کامیاب و شاعر و خوشنویس و هنردوست بود. او هرات را که مقر حکومت و سلطنتش بود، بصورت مرکزی فعال برای ادبیات و علوم و هنر درآورد، و آن را محل اجتماع عالمان و ادیبان و شاعران و خطاطان و نقاشان ساخت تألیف کتب را تشویق کرد و وضعی بوجود آورد که تا مدتها بعد از او باقی ماند. شاهرخ از عوامل اصلی رونق علم و ادب در عهد تیمور بود. و جانشینانش راهش را ادامه دادند. همچنین شاهرخ ترمیم خرابیهای پدرش و تجدید آبادانی شهرها و ایجاد مدارس و خانقاهها را با علاقهیی تمام پیگیری کرد. در شهر یزد به امر او مقدار کثیری عمارت و بقاع جدید برپا گردید شهر مرو که بدستور تولی پسر چنگیزخان ویران شده بود، در سال 812 به دستور شاهرخ از نو ساخته شد و سدی بر روی رودخانه مرغاب برای تأمین آب مورد احتیاج آن شهر بسته شد. در شهرها مساجد جامع و مدارس و خانات خیر ساخته شد. زوجه شاهرخ بنام گوهرشاد در شهر هرات مسجد جامع و مدرسه و خانقاه ساخت. وی در شهر مشهد مسجد گوهرشاد را ساخت که از بدایع هنر معماری و کاشیکاری قرن نهم ه. ق بشمار میرود. همچنین بدستور شاهرخ در سال 815 ه. ق کلیه قوانین چنگیزی ملغی اعلام شد و قوانین اسلام جای آن را گرفت. و دقیقاً وضع قبل از یورش مغول در ایران بوجود آمد. از پسران شاهرخ میرزا غیاثالدین بایسنقر و میرزا الغ بیک از همه بیشتر در پیشرفت علم و هنر کوشیدند. میرزا غیاثالدین بایسنقر حاکم خراسان شاعر و خوشنویس ماهر بود که اقسام خط را بدرجه استادی مینوشت، محفل او در هرات مجمع ارباب فضل و هنر بود. به سبب علاقه خاص به نسخ نفیس عدهیی نویسنده و نقاش صحاف در دستگاه او وجود داشتند تا کتابخانهاش را به نفایس آثار مزین سازند. از همین جمله است نسخه شاهنامه معروف به بایسنقری که از جمله آثار هنری بسیار ارزنده ایرانی است. این امیر در سال 837 ه. ق در سن 37 سالگی درگذشت. از سراسر ایران و توران دانشمندان و هنرمندان بدرگاه او رفته و وی در آنجا با همه آنها با فروتنی برخورد میکرد. و آنانرا گرامی میداشت.
میرزا الغ بیک که حکومت ماوراءالنهر داشت در سمرقند مستقر بود، مانند پدر و برادر بکار علم و ادب اشتیاق وافر نشان میداد. در سال 814 ه. ق وی حاکم ماوراءالنهر شده در وسط شهر سمرقند مدرسهیی رفیع و خانقاهی منیع بنا نمود و بسیاری از مزارع و قراء و مستغلات را بر آن بقاع وقف گردانید و فرمان داد تا استادکاران ماهر در آن بلده فردوس روضه الصفا نشان رصدی بنیاد نهادند. که به زیج گورکانی مشهور است. جمعی از بزرگان علوم ریاضی و نجوم زمان مثل صلاحالدین موسی قاضیزاده رومی و مولانا علی قوشچی و غیاثالدین جمشید کاشانی و مولانا معینالدین کاشانی در ترتیب آن سعی و اهتمام دادند و اکثر تقاویم را از آن استخراج میکردند. الغ بیک خود از علوم ریاضی اطلاعات کافی داشت و قسمت بزرگی از اوقات خود را در رصد خانه مذکور در مصاحبت علماء و ریاضیدانان میگذرانید. بنای رصدخانه در سال 841 ه. ق به اتمام رسید.
در دوران حکمرانی سلطان ابوسعید 855 تا 873 ه. ق این وضعیت ادامه داشت. در دوران حکومت سلطان حسین میرزای بایقرا (875-911 ه. ق) که بر خراسان و گرگان و گاهی تا ماوراءالنهر حکومت میکرد و مقر حکومتش در هرات بود، بر اثر توجهات او به اهل علم و ادب و هنر در بهترین دوران تاریخی خود قرار گرفت. او در آنجا مدرسه و کتابخانهای بزرگ بنا نهاد. مرکز علمی و ادبی و هنری هرات که به امر شاهرخ پیریزی شده بود و با تشویقهای میرزا بایسنقر تکامل یافته بود در عهد سلطان حسین بایقرا به اوج ترقی رسید، چنانچه بیش از دوازده هزار تن از علماء از خزانه این پادشاه ادبپرور وظیفه و رابطه داشتند، از آن جملهاند: کمالالدین عبدالرزاق سمرقندی صاحب مطلع السعدین – ابن حسام شاعر – مولانا سیف بدیعی – نورالدین عبدالرحمن جامی عارف مشهور – کمالالدین حسین واعظ سبزواری – سیفی شاعر – بنائی شاعر – آصفی شاعر – هاتفی شاعر – هلالی شاعر – زلالی شاعر – عبدالواسع نظامی با خزری صاحب منشات معروف – امیرخواند محمد صاحب روضة الصفا و... 35 سال حکمرانی سلطان حسین بایقرا از درخشانترین ادوار تمدنی دوره تیموریان است. وزیر و همدست این سلطان معرفت دوست امیر نظام الدین علیشیر نوائی (844-906 ه. ق) بود که در شعر فارسی و ترکی نوائی تخلص میکرد. وی بنیانگذار شعر و ادب ترکی است.
رصد = وقت ساعت:
از جمله مدارس بسیار مهم دوران تیموری مدرسه رکنیه یزد است که بدست رکنالدین محمدبن نظامالحسینی متوفای 732 ه. ق در دوران زمامداری سلطان ابوسعید بهادرخان ایلخانی ایجاد شد. این مدرسه به رصد وقت ساعت معروف بود. برابر درگاه آن دو مناره بر دو گوشه ایوان ساخته و بر هر مناره مرغی از مس تعبیه کرده بودند که از هر سویی که آفتاب روی میآورد آن مرغ رو بدان جهت مینشست و بر مناره دیگر مرغی پنج نوبت میآمد. در میان رصد چرخی چوبین و منقش تعبیه شده و به 360 درجه تقسیم گردیده بود. هر روز که آفتاب بر میآمد در یکی از آن درجهها بحروف ابجد نموده میشد. بر چهار گوشه چرخ چهار دایره رسم کرده و در هر دایره سی خانه کشیده و نامهای ترکی – رومی و جلالی را در آن نوشته بودند، و هر روز که میگذشت یک خانه از آن دایره سیاه میشد. برای تعیین ساعات روز نیز تدبیری اندیشیده بودند.
بدین معنی که از دو دریچه بالای چرخ دو مرغ سر بیرون میآوردند و مهرهیی رویین در طاسی که زیر آن نهاده بودند میافکندند و چرخ در گردش میآمد و از آن 12 تخته سفید که نشان 12 ساعت بود، هر ساعت یکی میافتاد و تختهیی سیاه بجای آن میآمد. برای تعیین ساعات شب نیز راه عمل دیگری در نظر گرفته بودند. برای آن صفحه مذکور دیگری به 12 چرخ وجود داشت که با گذشت هر ساعت یکی از آنها خاموش میشد. گذشته از این برای تعیین روزهای ماه و بروج و منازل قمر و امثال اینها نیز اسباب خاصی تعبیه شده بود. این اثر علمی بینظیر در سال 725 ه. ق کار ساخت آن به اتمام رسید.
بن مایه:
تاریخ ایران پس از اسلام