نگاهی به فرزندان شیخ صفی الدین
فرزندان شیخ صفی الدین
پس از شیخ صفی بنا به وصیت او فرزندش صدرالدین ریاست خانقاه اردبیل را به دست گرفت، شیخ صدرالدین از پدرش بلند پروازتر بود، و به صدد آن که بارگاه پدرش را به یکی از بزرگترین بارگاههای ایران تبدیل سازد گنبد عظیمی برای شیخ صفی در اردبیل بنا کرد که کار بنایش سالها به طول انجامید، او میدانست که گنبد رهبر هرچه با شکوهتر باشد عوام توجه بیشتری به آن نشان خواهند داد و صاحبش را دارای مقام عالیتر خواهند پنداشت، و در نتیجه نذر و نیازهای بیشتری به آن تقدیم خواهند کرد، این چیزی بود که از عهد ترکان سلجوقی شیوخ طریقت و متولیان دین سنتی به آن واقف بودند، و به همین رو است که میبینیم در کشور ما از دوران سلجوقی به بعد این قدر کنبدها و بارگاههای مختلف الشکل از همه سو برآورد و هرکدام برای خودشان دار و دستگاه شاهانهئی ایجاد کردند، گنبدها را به این خاطر با شکوه بنا میکردند و در آنها همه گونه ظرافتکاری هنری به کار میبردند که وقتی عوام وارد گنبد شوند شکوه گنبد در دلشان اثر کند، و همین اثر برای صاحب گنبد شکوه قدسی پدید آورد و عوام را به پرستش آنها وادارد، وقتی گنبد مورد پرستش باشد، متولیان گنبد به نمایندگان خدا تبدیل میشوند و میتوانند – به سادگی – عوام را به هر راهی که میال باشند سوق دهند، و از آنها بهرهکشی کنند.
خانقاه اردبیل در دوران ایلخانان مغول همچنان رونقش را حفظ کرد و همواره مورد توجه شاهان و شاهکان ایلخانی بود، در سال 766 خ که امیر تیمور در دنبال تصرف و تخریب و تاراج شرق و شمال ایران به آذربایجان رسید صدرالدین همچنان مسندنشین خانقاه اردبیل بود، تیمور پس از آن همه جنایتها که در ایران کرده بود به حضور شیخ صدرالدین رسیده نسبت به او ابراز ارادت کرد، و شیخ نیز بازوی او را گرفته برکت داد و کارهایش در ایران را تأیید کرد، در حملة دوم امیر تیمور به ایران در سال 778 خ که خرابیهای بسیار زیادی به بار آورد و از سرهای ایرانیان شهرهای مختلف کله منارهها برپا شد، خواجه علی سیاهپوش پسر شیخ صدرالدین بر جای پدرش ریاست خانقاه اردبیل را داشت، خواجه علی نیز – مثل پدرش – امیر تیمور را پادشاهی عادل نامید و مورد احترام بسیار امیر تیمور واقع شد، امیر تیمور سپس قصد آناتولی (ترکیة کنونی) کرد، و دو سال بعد در بازگشت به آذربایجان هزاران نوجوان تاتار را که در آناتولی اسیر گرفته بود با خود آورده بود، به عنوان صدقه به خانقاه اردبیل تقدیم کرد، این چند هزار جوان تاتار در آینده – چنانکه پائینتر خواهیم دید – هستة اولیة یک گروهی را تشکیل دادند که بعدها نام ترکی قزلباش گرفتند.
در سال 806 خ که ابراهیم پسر خواجه علی پس از پدرش به ریاست خانقاه اردبیل رسید آذربایجان در دست قره یوسف قره قویونلو بود، قره یوسف نیز مثل اسلاف ترک خویش به ابراهیم ارادت نشان میداد، و از تقدیم هرگونه کمک مالی به خانقاه دریغ نداشت، شیخ ابراهیم در سال 826 خ درگذشت، و با درگذشت او جنگ ریاست اولاد شیخ صفی آغاز شد، از طرفی جعفر برادر ابراهیم مدعی ریاست خانقاه بود، و از طرف دیگر جنید پسر ابراهیم ادعای میراث پدرش در ریاست خانقاه را داشت، اکنون جهانشاه قره قویونلو (پسر قره یوسف) که تبریز را پایتخت خویش قرار داده بود بخش بزرگی از ایران را در قلمرو داشت و خودش را شاه ایران مینامید، جهانشاه جانب جعفر را که بزرگتر بود گرفت، و جنیید از جعفر شکست یافت و با جمعی از مریدان خانقاه که خواهان رهبری او بودند (همان تاتارهای تقدیمی تیمور) به آناتولی گریخت یا تبعید شد، این پیشآمد سرآغاز یک تحول بزرگ در عقیدة شیخ جنید بود؛ و در همین سفر بود که خشت اولیة بنای تشکیلات قزلباشان در آناتولی نهاده شد.