ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

تشکیل سلطنتِ قزلباش (شروانشاه)

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

این نوشتار ها بازگویی شده می باشند و گنجاندن آنها در اینجا از روی درست شماری آنها نمی باشد(همگی نوشتار ها با این دیباچه)

انتقام از شروانشاه

در میان جنگ‌های رقیبان قدرت بایندری سران قزلباش در لاهیجان دست به کار تهیة مقدمات حرکت‌شان شدند، ابراهیم – برادر بزرگتر اسماعیل – در این زمان به طور اسرارآمیزی سر به نیست کرده شد، و هیچگاه معلوم نشد که بر سر او چه آمد، قزلباش‌ها به بهانة زیارت مرقد شیخ صفی مارتا و اسماعیل را با کسب اجازه از کارکیا به اردبیل بردند (شهر یورماه 878 خ). اسماعیل در این هنگام به سن دوازده‌سالگی رسیده بود و پنج سال از اقامتش در لاهیجان می‌گذشت، هدف قزلباشان از طرح مسئلة زیارت بقعة اردبیل خروج از حیطة سلطة کارکیا بود، آن‌ها مارتا را به اردبیل فرستادند تا در زاویة شیخ صفی معتکف گردد؛ و خود با اسماعیل به ناحیة خلخال رفتند، و نزدیک به سه ماه در روستاهای قزلباش به آناتولی فرستادند، گروه‌های قزلباش از آناتولی به طرق گوناگون به آذربایجان وارد می‌شدند و به اردوی اسماعیل می‌پیوستند، پس از سه ماه که حدود دو هزار قزلباش در پیرامون اسماعیل گرد آمدند، اسماعیل را چند تن از خلیفه‌هایش به بهانة زیارت مرقد نیایش به اردبیل بردند، او و خلیفه‌هایش چند روز در اردبیل ماندند، ولی حاکم اردبیل به آن‌ها اخطار کرد که شهر را ترک کنند، قزلباشان به بهانة صید ماهی و فروش آن مشغول شدند، در میان قبایل تاتار بیابان‌های آناتولی «آوازه درافتاد که شیخ اوغلی شاه اسماعیل عزم خروج و جهانگیری دارد، چهار هزار تن از مریدان سلسلة صفویه از حدود شام و دیاربکر و سیواس به عسکر نصرت مماس پیوستند». در بهار سال 879 قزلباشان از راه موغان عازم قره‌باغ شدند، و سرانجام در کنار دریاچة گوگچه واقع در شمال نخجوانان رحل اقامت افکندند، در این ناحیه شمار قزلباشان تاتار که عموماً از آناتولی وارد شده بودند به هزاران تن بالغ شد و نیروی مهمی تشکیل دادند، این‌ها برای گذران معیشت‌شان روستاهای نواحی ایروان و نخجوان و هزار چشمه را مورد تعدی قرار داده دست به چپاول و غارت گشودند.

اردوی قزلباش در تابستان سال 879 وارد منطقة ارزنجان شد که نزدیکترین نقطه‌ئی ایران به خاک آناتولی بود، در ارزنجان بازهم گروه‌های تاتار به این اردو پیوستند، و شمارشان به هفت هزار تن رسید، از وقتی که اسماعیل را از لاهیجان خارج ساختند تا وقتی که در ارزنجان اردو زدند، خلیفه‌های اسماعیل پیوسته در آناتولی فعالانه مشغول جذب تاتارها بودند؛ و تاتارها به امید این که به زودی حرکت جهادی تاراجگرانة بزرگی در پیش خواهد بود و غنایم بسیاری نصیب‌شان خواهد شد به اردوی اسماعیل می‌پیوستند.

قزلباشان اردوی هفت هزار نفری شاه اسماعیل عموماً افراد 9 قبیلة تاتار آناتولی بودند که تا پیش از آن در بیرون از مرزهای سنتی ایران زیسته بودند، آن‌ها پیشترها وارد ایران نشده بودند، و با زبان و فرهنگ و مذهب مردم ایران به کلی بیگانه بودند، این قبایل به قرار زیر بودند:

1) شاملو از تاتارهای ناحیة واقع در زاویة شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام.

2) تکه‌لو از قبایل تاتار تکه در ناحیة جنوبی آناتولی.

3) قاجار از تاتارهای شمال و شرق آناتولی.

4) روملو تاتارهائی که امیر تیمور به خواجه علی هدیه کرده بود.

5) قره‌مان از تاتارهای ناحیة کیلیکیه در جنوب آناتولی و اطراف قونیه.

6) ورساق از تاتارهای جنوب کیلیکیه در شمال دریای مدیترانه.

7) ذوالقدر از تاتارهای غرب بخش علیای فرات بین سوریه و ترکیه کنونی.

8) استاجلوه از تاتارهای شرق آناتولی.

9) بیات از شرق آناتولی.

علاوه بر این‌ها دسته جائی از بقایای مغولان منتقل در نواحی طالش و سواد کوه نیز در اردوی قزلباش بودند که نسبت به تاتارها اندک بودند، و نام قبیله‌ئی بر خود نداشتند، و به زودی «صوفیان تالشی» نامیده تا از دیگر قزلباش‌ها متمایز باشند.

هفت سران قزلباش که خلیفه‌های طراز اول شاه اسماعیل بودند و «اهل اختصاص» نامیده می‌شدند، در پائیز سال 879 در ارزنجان یک جلسة مشورتی با حضور شاه اسماعیل تشکیل دادند تا در بارة حرکت‌شان تصمیم بگیرند، موضوعی که در این جلسه مطرح بود آن که یا برای جهاد به گرجستان حمله کنند، یا به ایروان (هردوی این مناطق مسیحی‌نشین بودند) پیشنهاد بعضی هم حمله به آبادی‌های آذربایجان (آبادی‌های سنی‌نشین) بود، یعنی: سران قزلباش هنوز به فکر نهضت سیاسی نیفتاده بودند، بلکه همان نیت‌های غارتگری همیشگی را در سر داشتند، چون نتوانستند بر سر حمله به یک منطقة مشخص به توافق برسند، قرار بر این رفت که هرچه در آن شب از آسمان به اسماعیل (ولی اعظم) وحی و الهام برسد از فردا به مورد اجرا نهاده شود.

اسماعیل که سال‌ها بود آرزوی انتقام‌گیری از کشندگان پدر و جدش را در سر داشت، آن شب در خواب دید که به شروان حمله کنند و از شروانشاه قصاص بگیرند، این رؤیا نزد سران قزلباش به مثابة وحی آسمانی تلقی شد، قزلباشان بی‌درنگ از ارزنجان به طرف گرجستان به راه افتادند تا با زیرپا گذاشتن آن سرزمین از اران بگذرند و وارد خاک شروان شوند، آن‌ها بعضی از آبادی‌های سر راه‌شان در گرجستان را تاراج کردند، سپس به راهشان ادامه دادند تا به روستای شوره‌گل رسیده دژ روستا را در محاصره گرفته به تصرف درآوردند، و باز به راه‌شان ادامه دادند تا به محل تلاقی دورود ارس و کُر رسیدند، سپس سوار بر اسبان‌شان از رود کر عبور کرده به سوی شماخی پیش رفتند، مردم شماخی که از تاراج‌ها و تجاوزات قزلباشان خبر یافته بودند، پیش از رسیدن آن‌ها شهر را رها کرده به درون کوهستان گریختند، قزلباشان وارد شماخی شده دست به کشتار گشودند، شهر را ویران ساختند.

شروانشاه در نزدیکی گلستان به مقابلة قزلباشان شتافت، قزلباشان با رشادت‌های بی‌مانندی و بعد از دادن تلفات بسیار زیاد بر شروانشاه پیروز شده او را کشتند، جسدش را به آتش کشیدند و خاکسترش را زیر سم اسبان ریختند، با کشته‌شدن شروانشاه دیگر در شمال آذربایجان مقاومتی در برابر قزلباشان وجود نداشت، آن‌ها شهرهای شروان را به قصاص خون جنید و حیدر به آتش کشیدند، تصرف قلعة باکو که خزانة شروانشاه در آن نگاهداری می‌شد اموال انبوهی را نصیب قزلباشان ساخت، و آن را در میان خودشان تقسیم کردند، و باکو را ویران ساختند، هرکدام از افراد خانوادة شروانشاه که به دست‌شان افتاد زنده به آتشش کشیدند، آن‌ها حتی گورهای خاندان شروانشاه را شکافتند، و اجساد مردگان را برآورده و سوزاندند، (پائیز 879 خ).

 

دیدگاه (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز بیان نشده

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحلیل آمار سایت و وبلاگ