اغراق
اغراق، کلمهای عربی و مصدر باب افعال است و در فرهنگها به معانی مختلف آمده است از جمله غرق کردن، پرکردن کاسه و پرکردن کمان. در فرهنگهای ادبی معنی اخیر را در وجه تسمیه اغراق در نظر داشتهاند. در اصطلاح یعنی در وصف و مدح یا ذم کسی زیاده روی کنند و آنچه را وجود دارد، بیش از آنچه هست، جلوه دهند.
تا حدود قرن هفتم، مؤلفین کتابهای بدیعی بین «مبالغه» و «اغراق» و «غلو» فرق نمیگذاشتند و هر سه کلمه را به یک معنا میگرفتند اما بعدها بین آنها فرق گذاشتهاند.
«اغراق» وصف، مدح یا ذم چیزی است زیادتر از حد معمول به گونهای که عقلاٌ ممکن باشد، ولی عادتاٌ امکان پذیر نباشد؛ مانند:
باد اگر در من اوفتد ببرد که نماندست زیر جامهتنی
(سعدی)
«مبالغه» آن است که در وصف و مدح یا ذم، افراط و زیادهروی کنند اما از حد امکان عقلی و عادی تجاوز نکنند، آنچنان که رودکی میگوید:
همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع
همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
غلو، آن است که در وصف چیزی مبالغه کنند و وصف را از حد درگذرانند، به طوری که عقلاٌ و عادتاٌ محال باشد:
نُه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای
تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند
(ظهیر فاریابی)
البته اصطلاحات مزبور، در موارد بسیاری به جای هم و به عنوان مترادف به کار رفتهاند؛ اما، در این تقسیمبندی غلو از اغراق و اغراق از مبالغه قویتر است.
در باب اغراق و حد قبول آن، در میان اهل ادب، پیوسته اختلافنظرهایی بوده است: برخی آن را به کلی رد کردهاند، چون به کار بردن آن را نشانه دور شدن گوینده از بیان حقیقت دانستهاند؛ برخی دیگر معتقدند که همین دور شدن از حقیقت، نشان ذوق هنری است.
به طوری که مثل شده بود، «احسن الشعر اکذبه»؛ (زیباترین شعرها دروغترین آنهاست)؛ و نظامی گفته است:
در شعر مپیچ و در فن او چون اکذب اوست احسن او
(همایی؛ 1374،267)
دستهای دیگر نیز اغراق را در حد معقول و معتدل جایز شمردهاند. به نظر میرسد آنچه حد زیبایی یا قابل قبول بودن اغراق را تعیین میکند، دوری یا نزدیکی آن به واقعیت نیست؛ بلکه، زیبایی و تناسب تصویری است که به وسیله اغراق ارائه میشود و نیز این نکته که شاعر بتواند با مهارت امری را که محال به نظر میآید، ممکن جلوه دهد.
اغراق جزو صنایع بدیع معنوی است و درگذشته از اهمیت فوق العادهای برخوردار بوده، به گونهای که کمتر شعری از این صنعت خالی است. استفاده از این صنعت گاه چنان با افراط همراه بوده که در مواردی به ترک ادب شرعی منجر شده است:
صواب کرد که پیدا نکرد دو جهان
یگانه ایزد دادار بینظیر و همال
وگرنه هر دو جهان را کف تو بخشیدی
امید بنده نماندی به ایزد متعال
(قنبری؛ 68: 117)
حماسه عرصه گسترده این صنعت بوده و از مختصات آن محسوب میشود؛ به طوری که عدهای معتقدند نباید بدان صنعت اطلاق کرد زیرا، در حماسه قهرمان، فردی مافوق بشر است و از این رو رفتار و کردار او غیر طبیعی است.
در شاهنامه فردوسی نمونه های زیبایی از اغراق را میتوان یافت:
زسمّ ستوران در این پهن دشت
زمین شد شش و آسمان گشت هشت
شود کوه آهن چو دریای آب
اگر بشنود نام افراسیاب
گذشته از آن قصیده های مدحی و بعضی هجوها نیز نمونههای خوبی از اغراق را در خود دارند. در قرن یازدهم و در میان شعر شاعران سبک هندی نمونههای فراوانی از اغراقهای دور از ذهن که اغلب از زیبایی و ظرافت خالی است، میتوان یافت. در ادبیات غرب، «hyper bole» که در اصل یونانی به معنی دور پرتاب کردن است، یکی از صنایع بدیعی محسوب میشود و در همه اقسام ادبی چه جدی و چه غیر جدی به کار میرود. اگر مبالغه در جهت کم انگاری و دست کم گرفتن کسی باشد در ادبیات غرب نوعی جداگانه تلقی میشود و آن را nderstatement به معنای کمانگاری مینامند. در اصطلاحات و گفتار روزمره مردم، به نمونه های بسیاری برمیخوریم، مثل چشم به هم زدن، پر درآوردن و... .
بن مایه:
1- شمیسا، سیروس؛ نگاهی تازه به بدیع، تهران، فردوس، 1375، چاپ هشتم، ص 77.
2- قنبری، محبعلی؛ گوهرکده، اداره کل ارشاد اسلامی، زنجان، 1368، چاپ اول، 68.
3- میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت؛ واژهنامه هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، 1385، ص 29-20.
4- همایی، جلال الدین؛ فنون بلاغات و صناعات ادبی، تهران، هما، 1374، چاپ یازدهم، ص 267.
برگرفته :
شیرین ادب