برخی از واژگان پرکاربرد در گفتگوی روزانه:
بخش نخست :دیباچه
به پاس داشت زبان شیوا و شیرین پارسی و با نگرش به اینکه زبان هر مردمی چیستی فرهنگ آن مردم است، و اینکه بدانیم زبان گفتاری هر سرزمینی بخش جدا نشدنی از فرهنگ، شهرنسینی و کهن نگاری مردمان آن کشور می باشد، پس شایسته نیست با پیشینه درخشان در دانش های گوناگون و کهن و به ویژه ادبسار که در هنگام سخن گفتن روزانه واژگان تازی را بکار گیریم.
زمانی که ما که در زبان پارسی واژه های « آفند، تاخت، تازش، تاخت و تاز، تاختن، تک » را داریم چرا باید واژه ی «حمله» تازی را به کار گیریم، و این همه واژه های خوش آهنگ و دلنشین پارسی ندیده بگیریم و یا چرا به جای واژه تازی «شعر» واژه های زیبای « ترانه، چامه، چکامه، سرود، سروده» را بکار نگیریم.
خوشبختانه یکی از ویژگیهای نیرومند زبان پارسی، توانایی درونی آن برای ساختن واژههای تازه است بهگونهای که با پیوند دادن دو یا چند واژه، میتوان بهسادگی واژههایی تازه ساخت که همگان آنرا بفهمند. کاربلد، کارمند، کاردرست، کارجو، کارگر، بیکار همگی واژههایی هستند که از پیوستن «کار» به واژههای دیگر درست شدهاند و یا دلچسب، دلربا، دلپذیر، دلگیر، دلباز، همدل، یکدل واژههایی هستند که از پیوستن «دل» یا واژههای دیگر درست شدهاند و نمونههای آن در زبان پارسی بیشمارند.
در اینجا تلاش می نماییم جایگزین واژگان پرکاربرد در گفتگوهای روزانه را نشان دهیم.
سلام : درود
|
مغرب : باختر
|
خدا حافظ : خدا نگهدار ، بدرود
|
مشرق : خاور
|
سلفی : خودگیر
|
تکامل : فرگشتگی
|
صبح : بامداد
|
تغییر : دگرگونی |