شاه نعمت الله ولی
زندگی نامه
سید نورالدین نعمتالله بن محمد بن کمالالدین یحیی کوه بنانی کرمانی نامور به شاه نعمت الله ولی چکامه سرا و عارفِ ایرانی بوده که زنجیره نعمتاللهی وابسته به اوست.شاه نعمت الله ولی یک از صوفیان بزرگ ایران و یکی از پیشگویان بزرگ و به نام ایران و جهان است. وی در سال ۷۳۱ هجریقمری زاده شد.
او فرزندِ میر عبدالله ولی بودهاست. برخی نسبتِ او با نوزده نسل (نور الدین بن میر عبدالله بن محمد بن عبدالله بن کمال الدین یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن میر حاتم بن سید علی بن ابراهیم بن سید علی کاشانی بن میر محمد بن سید اسماعیل بن ابی عبدالله بن محمد باقر فرزند حضرت علی بن الحسین«ع») به رسول اکرم می دانند. ولادت او را برخی در شهر حلب عنوانکردهاند و جرگه ای از کهننگاران نیز ایشان را زاده کوهبنان در کرمان میدانند. بر پایه برخی بن مایگان دیگر، سید نورالدین نعمتالله کرمانی مشهوربه شاه نعمتالله ولی، از پدری تازی به نام میر عبدالله و مادری ایرانی در حلب به دنیا آمده است.
در ۵ سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد و پدرش میر عبدالله، او را به نشستها صوفیه میبرد. شهر حلب در آن زمان پایتخت مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمتاللهاز این فرصت استفادهکرده و در حلب درخدمت محیالدین ابن عربی قرارگرفت و از مکتبو عرفاناو بهره برد. شاه نعمتالله برای پیشرفت در علوم و فراگیری بیشتر علوم دینی به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب بود. شاه نعمتالله برای یافتن مرشدو مراد خود به این سو و آن سو و درخدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمتالله علوم آغازین را نزد شیخ رکنالدین شیرازی دانش اندوخته و علم بلاغترا خدمت شیخ شمسالدین مکی و حکمترا نزد سید جلالالدین خوارزمی و اصولو فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت و چون علوم ظاهری طبع اورا قانع نمیکرد سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مرادبه سیر و سفر پرداخت تا عاقبتبه مکه مشرفشد و به خدمت شیخ عبدالله یافعی رسید.
شاه نعمتالله، به سیر و سفر در سرزمینهای مصر و حجاز و ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان و تصوف همت گمارد. او بیست و چهار ساله بود که در مکه با شیخ عفیفالدین یافعی دیدار کرد. شیخ یافعی از عرفای بزرگ و با عظمتآن دورانبه شمار میآمد. شیخ یافعی به زنجیرههای طریقت شاذلیه و قادریه متصلمیشد. شاه نعمتالله هفت سال را با شیخ عارف سپری کرد و از او علوم و دانشهای معنوی زیادی آموخت. شاه نعمتالله بعداز آن به مصر رفت و در آنجا به سوی جهان فرهنگ ایرانی روی آورد. وی در بازگشت به ایران پس از ازدواج با نوه دختریِ میر حسینی هروی، بهسوی کوهبنان کرمان عزیمتکرد و در آنجا به ریاضت طویلالمدتی پرداخت که مکان موردنظر بنام تخت امیر معروف است. درطول این مدت، افراد بسیاری در نزد او به اندوختن علوم و معارف صوفیه پرداختند واز محضر ایشان کسب فیض نمودند.
تأکید بر حضور در اجتماع :
از دسته اندرز ها و سفارشهای شاه نعمتالله ولی به مریدان خود این بود که برای پالایش دل و پاک کردن سرشت باید در پیشگاه مردمان باشید و در پیشگاهبه مردم کوتاهی نکنید و در انجمن مردمان همراه باشید. از همین نکته میتوان بدست آورد که شاه ولی همانند پیامبر اکرم مردم را از رهبانیت و گوشهگیری و بیمیلی پرهیز میکند و به خدمت خلق و حضوردر انجمن دعوتمیکند و البته گفتنمیدارد که دل به دنیا و مادیات آن نبندید و خود را برای سفر آخرت آماده کنید:
ذکر حق ای یار من بسیار کن گر توانی کار کن در کارکن
عبدالرزاق کرمانی در گفتن باور شاه نعمتالله به کشاورزی مینویسد: «آن حضرت میل تمام به گونه های کشاورزی داشتند» و خود هر از گاهی به کار کشاورزی میپرداختند. به وارون (برخلاف) بسیاری از سران دینی دنیاگریز در رسته های دیگر، شاه ولی برحضور در انجمن سرگرم شدن به کار و دوری از تنبلی تأکید داشت. البته این صرفاً یک دستور اخلاقی نبود بلکه این خود بخشی بود از برنامههای او برای پرورش معنوی مریدان خود.
شاه ولی و شناسایی سامانه خورشیدی به چینش
دستکها نشان میدهد که در زمان شاه نعمتالله ولی بهترتیب اختر ها در سامانه خورشیدی آگاه بوده است که میتوان به بیت زیر از چکامههای شاه نعمتالله اشاره کرد:
چون زحل پس مشتری، مریخو آنگه آفتاب باز زهره با عطارد ماه خوشسیما بود
در اینجا شاعر ترتیب زحل، مشتری، مریخ، زمین (اختر آفتاب)، زهره و عطارد را به درستی اشارهکرده است.
شاه ولی و حافظ
گویند روزی شاه ولی سنگ پاره یی از زمین برداشته و به درویشی داد و فرمود که این سنگ را نزد گوهری برده و بپرس که ارزش این سنگ چنداست؟ چون ارزش معلوم کنی از گوهری گرفته آن را باز آور و چون درویش آن سنگ را بهنظر گوهری بُرد، گوهری پارهای لعل دید که در عمرِ خود مثلآن لعل ندیده بود. ارزشآن لعل را هزار درم گفت. درویش سنگ را بازگرفته به خدمت شاه بازآورد. آن حضرت فرمود تا آن سنگِ لعل شده را صلایه نمود شربت ساخت و هر درویشی را قطره یی چشانید و فرمود:
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم صد درد را به گوشه چشمی دوا کنیم
درحبسِ صورتیم و چنین شاد و خرّمیم بنگر که در سراچه معنی چهها کنیم
رندانِ لاابالی و مستانِ سرخوشیم هشیار را به مجلسِ خود کی رها کنیم
موجِ محیط و گوهرِ دریای عزتیم ما میل دل به آب و گِل، آخر چرا کنیم
در دیده رویِ ساقی و در دست جامِ می باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم
ما را نَفَس چو از دمِ عشق است لاجرم بیگانه را به یک نفسی آشنا کنیم
از خود برآ و در صفِ اصحابِ ما خرام تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم
این شرح کرامات و این اشعار منتشر میشد و حافظ نیز آنرا شنید. حافظ که مردی دانشمند و عارفی پاک نهاد بود این غزل را ساخت و پرداخت:
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
دردم نهفته به، ز طبیبانِ مدّعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
آثار
از آثار وی علاوه بر دیوان شعر باید به این موارد اشاره نمود: «نصیحت ملوک» و «نکات صغیر» و «شرح گلشن راز» و «معرفت نفس» و «مهدیة» و «برزخیة» و «أمانت» و «شرح فاتحة» و «شرح اخلاص» و «منهاج المسلمین» و «هدایت» و «مکاشفة» و «فیوضات» و...
پیش گویی ها
در دیوانی منصوب به وی برخی پیشامد های قرن های پس از خود را پیش بینی کرده است.
وفات
درباره مدت زندگانی شاه نعمت الله ولی ۱۰۴ سال ذکر شدهاست و خود شاعر (شاه نعمت الله ولی) تا ۹۷ ساگلی خود را بیان داشتهاست. سید خلیل الله بنابر وصیت شاه نعمة الله جانشین پدر شد . پیکر وی در آرامگاه شاه نعمتاللهولی در شهر ماهان به خاک سپرده شدهاست.
نود هفت سال عمر خوشی بنده را داد حی پاینده