ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

آل زیار

سوشیانت | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

آل زیار

دو خانواده ایرانی از نواحی مازندران و گیلان بودند که توانستند به حکومت ایران برسند. در واقع، بعد از حکومت نیمه مستقل طاهریان و پس از صفاریان و در ایام امارت امری سامانی در ماوراءالنهر، خانواده‌هایی از مازندران و سپس گیلان توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این خانواده ها به نام دیلمیان شهرت یافته است.

سرزمینهای طبرستان و دیلم که در قسمت شمالی البرز و در پناه کوهها و دره‌های صعب العبور و جنگلهای انبوه قرار دارد، از قدیم الایام ( حتی پیش از اسلام ) حاکمیت خود را حفظ کرده بود، چنانکه زمان انوشیروان دادگر ( خسرو اول 579 – 531 م ) تا مدت ها این ولایت یک نوع حکومت خود مختار داشت.

  • سوشیانت

ساسانیان

سوشیانت | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

نگاهی به سلسله ساسانبان:

 این سسلسله چهار صد سال بر سرزمین اهورایی پارس حکومت کرد و با یورش اعراب منقرض شد .  بنیانگذاران حکومت دینی خاندان ساسانی از پارس برخاسته خود را وارث هخامنشیان و از نسل آنها میداشتند. آنان بنا به نام جد خویش ساسان به افتخار وی نام سلسله خویش را ساسانی نهادند. ساسان ریاست معبد آناهیتای شهر استخر را بر عهده داشت. بابک پسر ساسان بر شهر خیر در کنار دریاچه بختگان فرمانروایی می کرد. و پس از درگذشت پدر عهده دار مقام وی گردید. سپس با چیره شدن بر چند تن از شاهان پارس موفق به سلطه بر کل پارس گردید. ارتخشیر یا اردشیر پسر بابک پس از مرگ پدر و برادر خویش بر امور دست یافت. و در صدد برآمد تا قدرت خویش را بر اطراف پارس نیز انتشار دهد، اردشیر در جریان پیشروی های خود در دشت هرمزگان با اردوان پادشاه اشکانی رو در رو شد و در نهایت بر وی پیروز گردید. و اردوان در این جنگ جان خود را از دست داد و با مرگ وی امپراطوری اشکانی که از مدتها پیش به انحطاط گراییده بود منقرض گشت. بدین صورت سلسله ساسانی که بوسیله اردشیر در پارس بناشد و جای دودمان اشکان را که در پارت بوجود آمده بود گرفت. و حکومتی را که اسکندر مقدونی از پارسی ها گرفته بود. ارتخشیر به آنها بازگرداند. سلسله جدید اگر هم بر خلاف ادعای خویش با خاندان شاهان هخامنشی رشته پیوندی نداشت، ولی مثل آنها به پارس منسوب بود، و مثل آنها سازمان متمرکز و استواری که با نظام ملوک الطوایفی بعد از اسکندر تفاوت بسیار داشت بوجود آورد. حکومتی که بوسیله دودمان ساسانی بر پا شد بر دو پایه دین و مرکزیت استوار بود. آنان بر خلاف اشکانیان وحدت سراسر کشور را تامین کردند، دولتی تشکیل دادند که قدرت کشور را در خود متمرکز ساخته با اقتدار تمام بر همه مناطق کشور نظارت داشت. ساسانیان، عظمت و شکوه عصر هخامنشی را تجدید کردند، در دوره قدرت این سلسله عظمت و اقتدارشان و حیثیت سیاسی ایران تا آنجا اوج یافت که عملا دنیای متمدن آن روز را به دو قطب قدرت یعنی ایران و روم تقسیم نمود. و این مساله خود سبب آغاز فصل جدیدی از ارتباط بین این دو امپراطوری بزرگ گردید.

  • سوشیانت

اشکانیان( پارت ها)

سوشیانت | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۲۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

مروری بر سلسله اشکانیان( پارت ها)

 

پارت در بر گیرنده خراسان امروزی است و در کتیبه داریوش (بیستون) یکی از ایالات ایران می باشد.در اینجا به طور خلاصه به پادشاهانی که در زمان آن ها اتفاق های بزرگی افتاده اشاره می کنم.

سومین گروه از اقوام آریایی که به ایران آمدند و در شرق مستقر شدند.پارتیان بودند، نژاد آنها آریایی، زبان آنها ایرانی و آیینشان مزدا پرستی رایج در ایران شرقی بود. فرهنگ اجتماعی آنان آمیزه ای از آداب و عقاید مذهبی و فرهنگ پهلوانی بود. که بر حسن سلوک و رفتار و شجاعت مردانگی و جوانمردی و نیروی بدنی تاکید می ورزید. یکی از مهمترین دلایل پیوستن شهرنشینان شرق کشور به پارتیان در قیام بر ضد حکومت سلوکی - جدا از پیوندهای خویشاوندی بین آنان - حسن سلوک آنها با مردم نواحی اطراف و ناخرسندی آنان از شیوه حکومتی سلوکیان بود که تاکید بر تبعیض قومی و نژادی داشت.

چادرنشین و صحراگردی از پارتها مردمانی چابک، شجاع و پرتحرک ساخته بود. که در سوارکاری و تیراندازی ماهرانه در هنگام سواری نظیر نداشتند.شجاع ترین و قویترین فرد قبیله پهلوان نام داشت.هر شخصی که به این مقام نایل می شد. مشخصا علاوه بر قدرت بدنی ملزم به داشتن صفات و خصایل اخلاقی نیکو نیز می بود.

اشکانیان که به طور کلی اطلاعات کمی از آن ها در دست می باشد ؛ در سال۲۵۰ ق.م توسط ارشک (اشک نخست) بر پا شد.و بیست و نه(9) اشک (پادشاه) در این سلسله فرمانروایی کردند.

  • سوشیانت

سلسله هخامنشیان

سوشیانت | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۱۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

نگاهی گذرا به سلسله هخامنشیان

 در این سلسله که با شکوه ترین سلسله شاهنشاهی در تاریخ ایران و به زمان خود در جهان بود؛سیزده پادشاه در ۲۲۹ سال حکومت کردند.

دومین گروه از آریاییهایی که وارد ایران زمین شدند. پارسیان بودند که با توجه به لیاقت، کفایت، هوشمندی و توانایی بزرگ شاهانی همچون کوروش کبیر، داریوش بزرگ و دیگر شاهان موفق به تشکیل سلسله ای گردیدند که نامشان به تنهایی در دوران باستان ما همچنان بر تارک تاریخ این مرز و بوم عزیز می درخشد. در سایه اقتدار این دولت که بنا به نیای بزرگشان هخامنش به این نام مشهورند. نیمی از دنیای باستان در سیطره قدرت آنان قرار گرفت. و همچنین بدلیل فرهیختگی پادشاهان هخامنشی و به لطف توجه آنان چنان آرامش، رفاه و پیشرفتی در کشور پدیدار شد که بزودی ایران را صاحب باشکوه ترین تمدن، غنی ترین فرهنگ و وسیع ترین مرزها نمود. اوج پیشرفت سیستم های مختلف کشور، از لحاظ ارکان سیاسی، ‌اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ، نظامی و از همه زیباتر هنری در این زمان بوده است. به گونه ای که به جرات می توان گفت که شکوه و عظمتی که آنان برای ایران، این عزیز سرزمین کهن به ارمغان آوردند، هیچ دولت دیگری در طول تاریخ برای کشور ما رقم نزده است. روحشان جاویدان و اندیشه پاکشان گرامی.

  • سوشیانت

اوستا

سوشیانت | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۱۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

اوستا

اوستا کهن ترین نوشته ایرانیان و کتاب دینی زرتشتیان است. بخش های گوناگون این کتاب، طی صدها سال تدوین شده است. کتاب اوستا در روزگار باستان دارای ۸۱۵ فصل در بیست و یک نسک (کتاب) بوده و در شکل کنونی خود شامل شش بخش گاهان، یَسنه یا یسنا )شامل گاتها و غیر آن)، یشت‌ها، وندیداد، ویسپرد و خرده‌اوستا است.

بخش‌های اوستا بنا بر تحقیق آنوبانینی در دوران‌های مختلف توسط اشخاص متعدد تالیف شده است. قدیمی ترین بخش اوستا، گاهان نامیده می شود و گفته می شود بخشی از آن، سروده هایی است که به زرتشت الهام شده و بر زبان وی جاری شده است. اوستا را از نظر زمانی می توان به سه بخش تقسیم کرد. بخش نخست اوستای کهن که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش) است؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازه‌ای مضامین و باورهای جدیدتر را به متن‌های کهن اضافه کرده‌اند.

  • سوشیانت

نام‌های خاص در گاتها

سوشیانت | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۰۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

نام‌های خاص در گاتها

گات‌ها به عنوان سروده‌های زرتشت سپیتمان، کهن‌ترین بخش اوستا از نظر دستور زبان به کار رفته در آن به شمار می‌آید. در این سروده‌های مقدس، شمار اندکی نام خاص باقی مانده است. هدف این مقاله، شناساندن و ارائه‌ی این نام‌ها و برخی نام‌های عمومی دیگر خواهد بود و از این طریق، کارکردهای جامعه‌شناختیِ گات‌ها مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد.

طبیعتاً نام «زرتشت» بیش از دیگر نام‌ها در گات‌ها تکرار شده است. در مجموع ۱۴ بار در بند ۸ از هات ۲۹، بندهای ۸ و ۱۶ از هات ۴۳، بندهای ۱۳ و ۱۴ و ۱۹ از هات ۴۶، بند ۱۲ از هات ۴۹، بند ۶ از هات ۵۰، بندهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۵ از هات ۵۱، و همچنین بندهای ۱ و ۲ و ۳ از هات ۵۳، نام این پیامبر در این کتاب دینی آورده شده است.

  • سوشیانت

جاده‌های هخانشی

سوشیانت | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۱۶ ب.ظ | ۱دیدگاه

جاده‌های هخانشی و ایستگاه‌های آن

لوحه‌های تخت جمشید وجود جاده‌های عظیم را تأیید می‌کنند. در این لوحه‌ها حرکت گروه‌ها یا افرادی که وارد ایران می‌شده یا در ایران مسافرت می‌کرده‌اند ثبت شده‌است و ما می‌توانیم از آن‌ها پی ببریم که هندوستان، آراخوزیا، کرمان و بلخ همگی از طریق نظام عظیم راه‌های ایران با هم ارتباط داشته‌اند.
متون به دست آمده از تخت جمشید گواه آن است که شبکه‌ی جاده‌ها سراسر امپراتوری پهناور ایران را پوشش می‌داده و از این روی، سیستم نگهبانی و تدارک راه‌ها و مسافران در تمام ایالات از شرق تا غرب عمل می‌کرده است.(Graf 1995:167-189)در میان لوحه‌ها به چهار سفر میان سارد و شوش (یا تخت جمشید) برمی‌خوریم. از بسیاری مناطق دیگر امپراتوری نظیر بلخ، کرمان، هندوستان، آراخوزیا یا قندهار، هرات، بابلیه، ماد، مصر نام برده شده است.

  • سوشیانت

جشن سده

سوشیانت | دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۴۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

جشن سده

جشن سده بزرگترین جشن آتش، گرامی داشت نور و روشنایی و یکی از کهن ترین آیین های شناخته شده ایرانیان است. سده یکی از سه جشن بزرگ ایران است. همراه نوروز و مهرگان. جشن سده جشن همه ایرانیان است. از هر قوم و نژاد. جشنی به قدمت تاریخ. این جشن از ایران باستان و تا کنون در میان زرتشتیان ایران و جهان با آتش افروزی در شامگاه آغاز و گرامی داشته می شود.

جشن سَده، در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه برابر با آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آورده‌اند، آغاز می‌شود. جشن سده یک جشن ملی ایرانیان است و به هیچ دین و مذهبی مربوط نیست.

جشن «سَدَه»  یکی از کهن‌ترین آیین‌های شناخته شده در ایران باستان بوده است. در این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه، همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای کوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌هایی برمی‌افروخته اند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را می‌کردند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پرداختند.

  • سوشیانت

امشاسپند

سوشیانت | دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۴۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

امشاسپند

 (در اوستاى نو: «اَمِشَ سْپِنْتَ» و در پهـلوی  . : «اَمِشُ سْپَند» یا «اَمَهرْسْپَند») را در پارسى امروزین مى توان به معناى «نامیراى مقدّس» یا «وَرجاوندِ جاودانه» گرفت. این واژه در ادبیات زرتشتى لقب هر یک از مِهین ایزدان یا فروزه هاى خداى بزرگ یا اهوره مزداست. سخن مشهور در میان دین پژوهان آن است که زرتشتِ پیامبر، به برکت قوّه ابتکارِ خویش، این موجودات روحانى و غیر مادّى را برجاى ایزدان قدیمِ اقوام آریایى برنشاند. (دینهاى ایران، ص۱۰۳ـ۱۰۴). صدالبته باید دانست که استعمال واژه «امشاسپند» و «امشاسپندان» براى اوّلین بار در گاهان هفت فصل یا هِپْتَنْگ هائیتى آغاز مى شود. این گاهان هفت فصل با زباناوستایى کهن، امّا به شکل منثور نگاشته شده و چنان مى نماید که اندکى پس از گاهان و به منظور نزدیک کردنِ آموزه هاى پیامبر با باورهاى کهن، تدوین شده باشد. (طلوع و غروبزردشتى گرى ، ص۸۳ ـ۸۴).

شمار امشاسپندان را در دین زرتشتى معمولاً هفت گفته اند که به اعتقاد مرحوم مهرداد بهار، این امر با «تقدّس عظیم عدد هفت در آسیاى غربى و گروه هاى هفت گانه خدایان و دیوان قرابت دارد». (ادیان آسیایى، ص۵۰).

تعداد امشاسپندان؛ شش یا هفت

همانﮔونه که ذکر شد تعداد اصلی امشاسپندان شش است، در حالیﻛه معمولا از هفت امشاسپند سخن به میان میﺁید. این اختلاف از آنجا ناشی میﺷود که در متنﻫای متاخر، ایزد سروش را یکی از امشاسپندان به حساب میﺁورند و تعداد آنﻫا را به هفت میﺭسانند. گروهی نیز خود اورمزد را بهﻋنوان هفتمین امشاسپند در راس آنﻫا قرار میﺩهند و برخی معتقد به آفرینش سپندمینو به عنوان نخستین امشاسپند هستند.

  • سوشیانت

فردوسی ، پدر زبان پارسی

سوشیانت | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۰۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

  

منم بنده‏ی اهل بیت نبی    ستاینده‏ی خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد   رانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته    همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس    بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی    همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید    کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن    کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی    شوم غرقه دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر    خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین    همان چشمه‏ی شیر و ماء معین
اگر چشم داری به دیگر سرای    به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه منست    چنین است و این دین و راه منست
برین زادم و هم برین بگذرم    چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایلست    ترا دشمن اندر جهان خود دلست
نباشد جز از بی‏پدر دشمنش    که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علیست    ازو زارتر در جهان زار کیست
نگر تا نداری به بازی جهان    نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکی ات باید آغاز کرد    چو با نیکنامان بوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی    همانا کرانش ندانم همی

 

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخن‌سرای نامیایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند.

زایش و نام و نشان

بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس (طوس) در خراسان دیده به جهان گشود.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ